ادامه از صفحه اول
مديريت و اهميت سوگواري
چه بسا آن را بايد شرايط جنگي تلقي كنيم. در شرايط جنگي سلسله تصميماتي گرفته ميشود كه متفاوت است. چه بسا آنكه هر اتفاق ديگري هم ممكن بود براي كشور و مردم روي دهد. با اين حال و بعد از روشنشدن ماجرا انتظاري كه از بالاترين مسوول اجرايي كشور براي تاثيرگذاري بر جامعه وجود دارد اين است كه او با مردم سخن بگويد. به ويژه آنكه جامعه از پيش از وقوع حوادث اخير در پاييز تجربههايي داشت كه ازدل آن مطالباتي اقتصادي برآمده بود كه در آنجا پاسخ مناسب دريافت نكرد و اتفاقا در آنجا نيز تعامل مناسبي بين رييسجمهور و مردم برقرار نشد. آنچه در بروز چنين حوادثي انتظار ميرود اين است كه شخص اول مملكت از نظر اجرايي بايد با مردم سخن بگويد. حالا هر كس مسووليت ماجرا را برعهده گرفته جاي خود دارد. بنابراين علاوه بر آنكه مرگ و سوگواري آن مطرح است اتفاقاتي بر جامعه رقم خورده است كه آن اتفاق نيازمند واكاوي بوده است. آنچه اينك ابراز سوگ را اندكي نگرانكننده كرده است تجمع آثاري بهجامانده از قبل به ويژه آنچه در پاييز در كشور رقم خورده، بوده است. حال آنكه از سخنگوي دولت ميشنويم كه ميگويد هنوز برنامه خاصي براي همدردي و همراهي با خانواده قربانيان نداريم. اينجا اتفاقا نيازمند تدبير و اتخاذ تصميماتي از سوي دولتمردان هستيم تا بتوانيم آثار و عواقب آنچه بر مردم رخ داده را مرهم بگذاريم و به طي مراحل سوگواري صحيح آنها كمك كنيم.
غيرعقلاني و غيرشرعي
در اين برهه زماني پيامدهاي جبرانناپذيري خواهد داشت: «از دست دادن فرصت آشتي و همبستگي ملي ميان مردم و حاكميت پس از توطئههاي اخير امريكا و وقايع آبان 98 » و «تكصدايي شدن در حكمراني و حل مسائل داخلي و هدررفت سرمايه اجتماعي نظام و سوءاستفادههاي فرصتطلبان» از عمده اين پيامدها خواهد بود. رد صلاحيتهاي گسترده اين دوره كشتن اميد، كاهش اقتدار مردم، كاهش همبستگي ملي، تضعيف نهاد مجلس، دولت و حاكميت را به دنبال خواهد داشت. اين اتفاق ميتواند فرصتي براي طمع خارجي و دخالت فرصتطلبان با سوءاستفاده از نارضايتي مردم و كاشتن نهال و بذر كينه و عداوت شده و در نهايت افزايش شكاف اجتماعي و سياسي را رقم زند.
رسانه بوق نيست
در همين راستا خبرنگار صداوسيما نيز ميگويد كه «پنهانكاري مسوولان باعث شد تا اعتبار رسانهاي خودمان از بين برود.» اين دو ارزيابي معرف وجود اين ديدگاه مشترك است كه رسانه يعني بوق، رسانه يعني روابط عمومي، رسانه يعني آنچه كه مسوولان ابلاغ و رسانه منعكس كند درحالي كه پنهانكاري دستاندركاران رفع مسووليت از رسانه نميكند، وظيفه رسانه كشف حقيقت و بيان آن است و نه انتظار براي اعلام آن از سوي مسوولان و اين مستلزم تامين امنيت حرفهاي و شغلي روزنامهنگاران است.
صبح روز شنبه فاجعه رسانهاي ايران به وضوح قابل مشاهده بود؛ درحالي كه مردم تيترهاي برخي از رسانهها مبني بر توطئهآميز بودن اتهام سقوط با موشك را روي دكهها مشاهده ميكردند، همزمان از طريق ديگر در حال خواندن اطلاعيههاي ستاد مشترك نيروهاي مسلح و نيز رياستجمهوري در خصوص اصابت موشك به هواپيما بودند.
اكنون كه در حال تشييع اعتماد عمومي هستيم، اولين تابوتهاي آن شامل جنازه رسانههاي رسمي به ويژه صداوسيما و سپس مطبوعات و سايتهاست. فرآيند انتقال مرجعيت رسانهاي به فراسوي مرزها و نيز شبكههاي غيررسمي و غيرحرفهاي تكميل شده است. اكنون ماييم و اين جنازه روي دست مردمي كه بايد با اتكا و اعتماد به آن در فرآيندهاي جامعه خود مشاركت ميكردند.
انجمن صنفي روزنامهنگاران استان تهران تاكنون و در چند نوبت نسبت به اين وضعيت اعلام خطر كرده است ولي ظاهرا هيچ گوش شنوايي وجود ندارد و از اين رو اين بار خطاب سخن خود را متوجه همكاران ميكنيم و خواهان اقدام مشترك آنان براي بهبود فضاي رسانهاي كشور ميشويم.
از تمامي همكاران ميخواهيم كه از اين پس بدون ملاحظات مرسوم كه در تهيه خبر، گزارش و تحليل اقدام كنند و پرسشگري را به مركز فعاليت رسانهاي خود بازگردانند. اميدواريم كه مديران محترم مسوول مطبوعات و سايتها و... نيز با همراهي و بدون ملاحظههاي غيرقانوني امكان انتشار مطالب را فراهم كنند و تنها معيار آنان براي جلوگيري از انتشار مطالب چارچوبهاي قانوني و نه فشارهاي اين و آن باشد. اطمينان داريم كه همكاران محترم در هر صورت ميتوانند توليدات خود را منتشر نمايند و به اطلاع مردم برسانند.