• ۱۴۰۳ دوشنبه ۵ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4562 -
  • ۱۳۹۸ سه شنبه ۲۴ دي

نياز به آرامش و گفت‌وگو

رضا مختاري اصفهاني

اين روزها ايران رنجور و زخم‎خورده و داغدار است. شايد شعاري و احساسي تلقي شود، اگر از مام وطن گفته شود و رنجي كه از فرزندانش در گروه‌هاي مختلف ديده است. اما اين سخن شعار نيست. آنچه در اين ميان مغفول مانده، ايران و منافع، امنيت و يكپارچگي آن است. فرزندانش گويي بر سر ميراثش به نزاع با يكديگر برخاسته‎اند. ايرانيان در نزاع با يكديگر خطر انيرانيان (غيرايرانيان) را به فراموشي سپرده‎اند. ايران مانند درخت سرو اگر استوار مانده، به جهت انديشه‎اي است كه مبناي تفكر ساكنان آن را تشكيل داده است. ساكنان ايران و مهاجران به آن براي بقا در اين سامان و ماندن تلاش مي‎كردند. سعي‎شان بر اين بود ايران را سرزميني براي زيستن سازند. از همين رو در مقابله با كم‎آبي به ابداع قنات روي آوردند و در مقابله با هجوم اقوام بيگانه به ساخت دژ و بارو همت گماشتند. نياكان‌مان به ايران انديشيدند و بقاي آن در صحنه تاريخ. آنان در پي آن بودند ايران سهمي در تمدن بشري داشته باشد و جايگاهي در جهان انساني. ايران با فرزندانش تجربه‎هاي بسيار پشت سر گذاشته تا به فرزندان امروزش رسيده است. همان‎گونه كه امروزه ما درباره پيشينيان‌مان قضاوت‎هايي از نيك و بد داريم، فرداييان هم درباره امروزيان قضاوت خواهند كرد. ايران امروز به جاي نزاع نياز به آرامش و گفت‌وگو دارد؛ آرامشي كه در آن صداها شنيده شود و فريادها جاي خود را به گفت‌وگو و مدارا دهد. در فريادزدن و دادكشيدن صداهاي اهل مدارا و صلح شنيده نخواهد شد.

صداي نخبگان فكري به محاق مي‎رود و غوغاييان بر كرسي حجيت خواهند نشست. در اين ميان احساس جاي منطق را خواهد گرفت و نزاع جاي مصالحه را. ايران در تاريخ و فرهنگ خود هم فردوسي داشته، هم مولوي و نظامي، هم سعدي و حافظ. اينان به ايرانيان آموخته‎اند هم بايد اهل حماسه بود، هم اهل مدارا و عشق و هم اهل مدنيت و احساس. اينان چارچوب فكري فرهنگ و تمدن ايرانيانند و چه خالي است امروزه وجود چنين انديشه‎هايي در پيرامون‌مان. به قول دكتر محمدعلي اسلامي ندوشن: «به ايران بينديشيم». او خود نه در سخن كه در عمل به اين سخن وفادار بود و هست. اسلامي ندوشن در اسفندماه 1357 نامه‎اي به مهدي بازرگان، نخست‎وزير دولت موقت انقلاب نوشت و از منظر يك نخبه و روشنفكر به نقد آنچه در جريان بود و آنچه پيش‎بيني مي‎كرد، پرداخت.

اين نامه اما نه سرگشاده كه خصوصي نوشته شد و كسي از آن اطلاع نيافت. به مناسبتي اين نامه را ديدم. سال‎ها پس از نگارش اين نامه، با دكتر اسلامي ندوشن ملاقاتي داشتم. از او درباره عدم انتشار عمومي آن نامه برخلاف رسم آن زمان پرسيدم. استاد پاسخي داد كه براي امروزيان نيز سرمشق است: «در فضاي آكنده از بحران و خشونت و تنش كه بعضي از مناطق ايران مانند كردستان با خطر تجزيه مواجه بودند، نخواستم صداي مخالفت و تنش باشم. آن نامه را براي تاثيرگذاري به مهندس بازرگان نوشتم نه براي هياهو.» (نقل به مضمون) بار ديگر به اين سخن بينديشيم: «به ايران بينديشيم.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون