در تمام كشورها در كنار سرمايه انساني يكي از مهمترين سرمايهها، سرمايه اجتماعي است كه ميتواند مولفهاي باشد براي داشتن يك جامعه پويا، با نشاط و سالم.
سرمايه اجتماعي شاخصهاي متعددي دارد. شاخصهايي كه بيش از بقيه از آن ياد ميشود اعتماد اجتماعي است كه ميتواند بستر را براي مشاركت اجتماعي فراهم كند. يكي از انواع اعتماد اجتماعي نيز اعتماد نهادي است و آن اعتماد بين مردم و كارگزاران است. معمولا در مورد اعتماد اجتماعي اينگونه تحليل ميشود كه اعتماد در كوتاهمدت ايجاد نميشود. اعتماد بين افراد در يك جامعه در يك بستر زماني است كه شكل ميگيرد. اما اگر اعتماد تخريب شد كه گاهي اين تخريب در كوتاهترين زمان ممكن اتفاق ميافتد، ترميمش مجددا زمان بسيار زيادي نياز دارد.
در بحث اعتماد اجتماعي زيرشاخصهاي متعددي وجود دارد كه ميتوان از شفافيت به عنوان يكي از آنها نام برد؛ شفافيت سازمانها و دولتمردان به معناي عام (نه فقط قوه مجريه). اين شفافيت ميتواند كمك كند كه رابطه دولت و ملت رابطهاي صميميتر و مبتني بر اعتماد باشد. شاخص ديگر پاسخگويي است؛ پاسخگويي در قبال وظايفي كه دارند. ما شايستگي تحليل فني اتفاقاتي كه در اين چند روز اخير افتاد را نداريم اما وقتي نوشتهها و انتظارات مردم را تحليل ميكنيم به نكتهاي ميرسيم كه همه از آن گله دارند. اينكه چرا زودتر به ما نگفتند؟
و در ادامه بيان ميكنند كه؛ پس اگر اخبار خارجي نبود شايد اصلا خبر اين ماجرا پخش نميشد. هرچند كه من شخصا اين موضوع را نميپذيرم چرا كه ميدانم نتيجه تحقيقات ميداني و كار كارشناسان به زمان نياز دارد. اما به هر حال حوادثي از اين دست ميتواند اعتماد بين دولت و ملت را خدشهدار كند.
نكته مهم ديگر صداقت در امور با مردم است. مردم نامحرم نيستند. در هر جامعهاي كه دولتمردانش مردم را نامحرم قلمداد كنند طبيعتا فاصله زيادي بين اين دو گروه ايجاد ميشود و ديرتر و سختتر به يكديگر اعتماد خواهند كرد.
فراموش نكنيم كه هيچ كشور و هيچ دولتي بدون پشتوانه مردمي نميتواند امورش را پيش ببرد چرا كه ظرفيتهاي مردمي يكي از مهمترين مولفهها براي تحقق وظايف دولتها و داشتن جامعهاي است كه مردم در آن زيست اجتماعي بهتري را تجربه كنند.
اگر اين اعتماد وجود داشته باشد مردم ظرفيتهايشان را بروز ميدهند، اگر اين اعتماد باشد مردم تابآور ميشوند و براي هر موضوعي اعتراض نميكنند، اگر اين اعتماد باشد مردم مهمترين منبع و مرجع دريافت اخبارشان سازمانهاي مرتبط و رسانههاي رسميشان خواهد بود.
نكته مهم ديگري كه به اعتماد بين دولت و ملت كمك ميكند بحث شايستهسالاري و شايستهگزيني است. اگر اين اتفاق بيفتد شايد بسياري از مشكلات كشور كه ما امروز شاهد آن هستيم ديگر ايجاد نشود. اين مهمترين چالش پيش روي ما است كه ميتواند به كاهش اعتماد بين مردم و سازمانها و ارگانهاي مختلف كمك كند.
شوري كه مردم براي شهادت حاج قاسم ايجاد كرده بودند، يك فرصت عالي براي ايجاد وحدت بود، چيزي كه ما خيلي وقت بود خلأ آن را داشتيم، شوري مردمي كه واقعا هم از صميم دل بود. نوع برخورد مسوولين با اين اتفاق سهوي سقوط هواپيما نياز به تجربه مديريت بحران دارد و چگونگي اطلاعرساني.
سقوط هواپيما بيشك با خطايي سهوي صورت گرفته؛ اتفاقي كه در كشورهاي ديگر هم نمونههاي آن را شاهد بوديم اما آنچه مردم انتظار داشتند اين بود كه زودتر اين چنين موضوعاتي مطرح شود.
گرچه هنوز هم دير نشده و با پذيرش مسووليت گامي بزرگ براي مسووليتپذيري برداشته شد، اما مردم همچنان انتظار دارند كه هماهنگي بين بخشهاي حكومت بيشتر باشد تا نيروي انساني كشور اين گونه و به راحتي از بين نرود.
ما هنوز هم نياز به همدلي داريم. ضمن تسليت به خانوادههاي داغدار، نياز داريم كه اين بحران را با كمك هم مديريت و به سلامتي از آن عبور كنيم.
اين امر هم مستلزم اين است كه مردم در جريان دقيق و به موقع اخبار باشند. فراموش نكنيم اعتماد اجتماعي پشتوانه بزرگي براي دولتها است تا بتوانند هر موضوعي را مديريت كنند و هر برنامهاي را به اجرا درآورند و هر تهديدي را پس بزنند.