بيسوادي يا كمسوادي و نداشتن مهارت لازم براي ايجاد يك كسب و كار مناسب، يكي از موانع خروج از فقر افراد محروم است. نهادهاي حمايتي وقت و هزينه زيادي را براي برگزاري دورههاي آموزشي و مهارتآموزي صرف ميكنند ولي كارايي و اثربخشي اين قبيل دورهها چندان زياد نيست و تنها خروجي آنها صدور گواهي شركت در دورههاي آموزشي و چند مدرك قاب شده است. البته درصد كمي از فراگيران شانس دستيابي به شغل مرتبط را دارند. شايد يكي از دلايل اصلي ضعف اثربخشي اين دورههاي آموزشي، نداشتن انگيزه كافي بين مددجويان جهت مشاركت فعال در آن دورهها و در نتيجه عدم استفاده درست از فرصت پيشآمده است. به قول معروف، خواستن، توانستن است. به نظر ميرسد كه قبل از برگزاري دورههاي آموزشي مختلف (مهارتآموزي) ابتدا بايد روي جنبههاي انگيزشي و روانشناختي كار و حس خودباوري، خوداتكايي، اعتماد به نفس و عزت نفس را بين مددجويان تقويت كرد تا انگيزه لازم جهت بهرهمندي حداكثري از فرصت پيشآمده را به وجود آورد.
نكات و توصيههايي در خصوص ارايه خدمات آموزشي و پرورشي به كودكان، نوجوانان و جوانان تحت پوشش نهادهاي حمايتي دولتي و غيردولتي:
۱- لزوم سهولت دسترسي به خدمات آموزشي با كيفيت مناسب در هر منطقه
۲- لزوم ارايه مشوقهاي مادي و معنوي مناسب براي ايجاد انگيزه در بين آنها (جهت استفاده بهتر و موثرتر از امكانات آموزشي و پرورشي فراهمشده)
۳- تاكيد بيشتر بر جنبههاي پرورشي و تربيتي در كنار ارايه خدمات آموزشي
۴- تلاش بيشتر در زمينه توانمندسازي روانشناختي و انگيزشي (تقويت خودباوري، خوداتكايي، اعتماد به نفس، تقويت روحيه كرامت انساني و عزتنفس و دوستداشتن خويش)
۵- فراهمكردن فرصت بازديدهاي ميداني از تجربيات افراد محروم موفق كه از صفر شروع كردند ولي در حال حاضر، صاحب كسب وكارهاي نسبتا پر رونقي هستند و ديگر محتاج حمايتهاي بيروني نيستند. از طرف ديگر، آشنا كردن ايشان با افراد شكستخورده و ناموفق جهت كسب تجربه و جلوگيري از تكرار اشتباهات ايشان.
۶- استفاده از بازيهاي شاد و مفرح و بانشاط و پرانرژي (متناسب با سن جامعه هدف) جهت تقويت روحيه ايشان
۷- تقويت روحيه مثبتانديشي در بين فراگيران (گريز از نااميدي و افسردگي و ناملايمات روحي و رواني)
۸- تقويت روحيه آزادانديشي، خلاقيت، نوآوري و ابتكار عمل
۹- تقويت باورهاي مذهبي و ايمان به غيب (اجتناب از هرگونه تعصب و خرافهپرستي)
۱۰- تقويت فرهنگ و ارزش كار و تلاش و كوشش در سطح جامعه و بين فراگيران دورههاي آموزشي
۱۱- تلاش در جهت بهبود وضعيت معيشتي خانواده مددجويان (مطمئنا كودكان، تحتتاثير غم و اندوه اعضاي خانواده گرفتار در بيكاري و نداري قرار ميگيرند و نا اميد و بيانگيزه و يا حتي عقدهاي ميشوند).
۱۲- حتيالامكان استفاده از ظرفيت معلمان و مربيان عاشق، علاقهمند، دلسوز و متعهد (و نه معلمان حقوقبگير صرف كه رفع تكليفي كار ميكنند و دورههاي آموزشي ايشان كيفيت چنداني ندارد).
۱۳- استفاده از نظامهاي آموزشي نوين و پويا (و نه صرفا مبتني بر جزوهنويسي و امتحان و مدركگرايي)
۱۴- تاكيد بر ارتقاي سطح بهداشت و سلامت ايشان به خصوص استفاده از ورزشها و بازيهاي مناسب در هر منطقه
۱۵- تاكيد بر تقويت سرمايه اجتماعي و كار گروهي و مشاركتي (همكاري و تعاون و تشكيل كارگروههاي آموزشي و پژوهشي)
۱۶- تقويت روحيه تفكر، تعمق، پرسوجو و پژوهش و تحقيق در بين مددجويان و فراگيران
17- ايفاي نقش تسهيلگري و هدايت فرآيند يادگيري به نوعي كه فراگيران خود پاسخ صحيح سوالات را پيدا كنند. اين فرآيند آنها را عاشق يادگيري و كسب تجربههاي جديد خواهد كرد و حس ارزشمندي به آنها ميدهد.
18- اتخاذ رويكردهاي مشاركتي در شناسايي و تحليل مسائل و مشكلات و استخراج راهحلها از دل مشورت و كسب نظر فراگيران
انتظار ميرود كه نظام آموزشي و تربيتي مورد بازنگري قرار گرفته و تمهيدات لازم جهت افزايش كارايي و اثربخشي آن پيشبيني شود.
فعال در حوزه توسعه روستايي