ادامه از صفحه اول
اهرم فشار امريكا
هنگامي كه نيكسون رييسجمهور سابق امريكا براي اولينبار بنا به دعوت چوئنلاي به چين رفت نشان داد ديدگاه امريكايي نسبت به مسائل تا چه حد متفاوت است. هنگامي كه نيكسون با مائو رهبر چين ديدار كرد، در طول اين ديدار مائو يك بار هم در چشمان رييسجمهور امريكا نگاه نكرد. هنگامي كه نيكسون به فرودگاه نظامي فرانكفورت براي توقف رسيد، خبرنگاران از او درباره اينكه مائو در چشمان شما نگاه نكرد پرسيدند، او گفت كه من براي نگاه مائو به چين نرفتم بلكه براي جمعيت 850ميليون نفري چين به اين كشور رفتم. اين نوع نگاه امريكاييها به شكل بازاريابي است. بهخصوص اينكه با خلقياتي كه دونالد ترامپ دارد اين نوع رويكرد كاملا با او همخواني دارد. او حتي پيش از سفر به داووس نيز اعلام كرد كه به دنبال موقعيتهاي جديدي هستم تا فضاي تجاري امريكا بهبود پيدا كند. بنابراين ترامپ عنوان كرد كه به دنبال مذاكره با ساير كشورهاي براي ارتباطات تجاري و اقتصادي بيشتر است. نوع نگاهي كه ما به دنيا داريم با نوع نگاه امريكاييها كاملا متفاوت است. به خصوص اينكه جمهوريخواهان امريكايي كاملا نگاه متفاوتي به معادلات جهاني دارند و بخش عمده ديدگاه آنها مالي است و از اين چارچوب به جهان نگاه ميكنند. به خصوص اينكه آيين پروتستان امريكايي پولدار شدن را راهي براي نزديكي به خدا ميداند. بنابراين ترامپ به دنبال آن است كه شركاي جديدي داشته باشد و نگاه آنها كاملا مالي و تجاري است بنابراين نميتوان با برداشت معمول به ديدگاه و سخنرانيهاي دونالد ترامپ به عنوان يك تاجر نگاه كرد. حتي در شرايطي كه موضوع اصلي نشست بحث تغييرات اقليمي بوده است اما ترامپ چندان به آن توجهي نكرده است. ولي واقعيت آن است كه اگرچه به نوع نگاه ترامپ انتقادهاي فراواني حتي از سوي اروپاييها وجود دارد، ولي ترامپ در عملكرد خود به هيچ عنوان اخلاقپذير نيست. حتي نميخواهد در چارچوب قوانين بينالمللي قرار گيرد. زيرا ترامپ هم تربيتي در چارچوب مالي داشته است و هم اينكه اهدافش اين مسير و رويكرد را توجيه ميكند. بنابراين اگر حتي اروپاييها نخواهند با دونالد ترامپ همكاري كنند و حتي مخالف رويكردهاي او باشند، اما در نهايت در مقاطع حساس آنها را مجبور ميكند كه از لابي ترامپ و امريكا تبعيت كنند. نمونه اين شرايط را نيز در موضوع برجام ديديم. متاسفانه وضعيت اقتصادي دنيا روزهاي خوبي را پشت سر نميگذارد. در سوي ديگر دونالد ترامپ توانسته به نوعي وضعيت اقتصادي امريكا را بهبود ببخشد.بنابراين دونالد ترامپ تنها تلاش ميكند بازار بهتري را براي امريكاييها به دست آورد. اين در حالي است كه بازار و وضعيت اقتصادي اروپا به عنوان شريك اصلي تجاري امريكا وضعيت مناسبي ندارد. در سوي ديگر هرچند چينيها علاقهاي به رويكرد و اقدامات ترامپ نداشتند اما در نهايت پس از يك سال جنگ تجاري دو طرف به يك توافق رسيدند و سياست تعرفهاي امريكاييها در بحث جنگ تجاري چين نيز موفق عمل كرد. همين شيوه را نيز در قبال اروپا پياده كرده است. امريكاييها معمولا در طول تاريخ سعي كردند به اين شيوه كار خود را پيش ببرند. امريكا سعي ميكند حتي با اهرمهاي نظامي و تجاري، به اهدافي كه در اقتصاد مد نظر دارد دست پيدا كند. اين اهرم اصلي امريكا است تا بتواند دستاورد اقتصادي سرشار داشته باشد. در اين بحث نيز با سياستهاي تعرفهاي توانسته چين را به نوعي مجبور كند تا در چارچوب سياستهاي اقتصادي امريكا قدم بردارد. از همين رو هرچند كه دونالد ترامپ به لحاظ ديدگاه و رويكرد در جهان مورد قبول نيست و حتي ممكن است در يك مكاني نيز به سخره گرفته شود اما واقعيت آن است با توان اقتصادي كه امريكا در دست دارد در كنار اهرم نظامي سعي ميكند سياستهاي خود را به كرسي بنشاند.
در انتظار تاييد صلاحيت
بايد به واقعيت جامعه برگردند و بر اساس يك كار مطالعاتي مورد اعتماد و وثوق كه همه مردم را در نظر داشته باشد، اقدام به نظرسنجي عمومي كرده سپس تصميمگيري كنند. در اين ميان اما وقتي شناخت كافي از كانديداها ندارند به صراحت ميگويند، صلاحيت فرد براي ما احراز نشده است اما نميگويند، كانديداهاي انتخابات را رد صلاحيت كردهايم. صلاحيت فرد وقتي احراز نميشود كه شما شناخت نداشته باشيد. اين مساله نشانه عدم شناخت قانون است. شما نميتوانيد بگوييد كه من قوانين را ميدانم ولي سعي ميكنم به شناخت خود عمل كنم. در اين صورت هرج و مرج و شكاف عميق ميان آحاد جامعه به وجود ميآيد. اما اگر قرار باشد كه در روي همين پاشنه بچرخد، راهبرد اصلاحطلبان دعوت به مشاركت نخواهد بود. اين رويكرد البته به معني تحريم نيست؛ چون معتقديم كه تحريم انتخابات درنهايت به زيان جامعه است. اما اصل حرف اصلاحطلبان اين است كه اگر تغييري در رد صلاحيتها انجام نشود، ليستي ارايه نميدهند. صداي اصلاحطلبان مبني بر اينكه حفظ كشور و تماميت ارضي و يكپارچگي كشور واجب است همواره رسا بوده، هست و خواهد بود؛ بنابراين همه ما براي تعيين سرنوشت كشور بايد در تمامي فعاليتهاي سياسي، اقتصادي و اجتماعي مشاركت كنيم. پيچيدگي اين ماجرا اما اين است كه اصلاحطلبان در شرايط كنوني عملا مهرهاي ندارند كه در اين بازي انتخابات ايفاي نقش كند. به بيان دقيقتر وقتي اصلاحطلبان در رقابت انتخاباتي پيشرو، كانديدايي ندارند عملا نميتوانند ليستي ارايه كنند و از شهروندان بخواهند با اتكا به اين فهرست انتخاباتي به كانديداهاي مورد نظرشان راي دهند. پس شايد در شرايط كنوني تنها كاري كه از جريان اصلاحات ساخته است، تلاش براي گرفتن تاييد صلاحيت كانديداي اصلاحطلب و انتظار تا زمان اعلام نتايج نهايي از سوي شوراي نگهبان است. بايد منتظر ماند و ديد.
فوتبال در پي دستور موقت
ولي بررسي اوليه براي احراز اين شرط ضروري است. شرط سوم تعادل در نفع و ضرر ميان متقاضي و طرف مقابل است. متقاضي بايد اثبات كند كه در اين پرونده منفعت مساوي يا بيشتري نسبت به طرف مقابل دارد. مطابق استدلال داوران در راي شماره 3703، ديوان بايد وجود اين سه شرط را همزمان تشخيص بدهد تا اقدام به صدور اين دستور كند. در مجموع به نظر ميرسد درخواست دستور موقت از ديوان داوري ورزش، نيازمند تلاشي جامع و همكاري نهادهاي داخلي در حوزههاي مختلف است.