ايران در آستانه گسست از تاريخ سكوت
من بر آن هستم تا از نوعي تحول در كليت فرهنگ جامعه امروزمان سخن بگويم، اينكه ما در آستانه ورود به شكل تازهاي از فرهنگ قرار گرفتهايم كه در آن گفتوگوي اجتماعي و صحبت كردن درباره مسائل جمعي مشترك توسط همگان بدون حضور مراجع قدرت يا مراجع ذي صلاح صورت ميگيرد. در اين شكل در حال ظهور فرهنگ، جامعه ما در نتيجه برخورداري از فناوريهاي ارتباطي همگاني براي نخستين بار در تاريخ فرصتي پيدا كرده است تا مسائل يا موضوعات يا به معناي عامتر توصيف جهان و آگاهي از وجود خود در جهان را نه از ديدگاه روشنفكران يا صاحبان قدرت بلكه از زبان مردم در تمام گروهها و سنين اعم از مرد و زن، شهري و روستايي، از هر طبقه اجتماعي با ويژگيهاي خاص خودش بيان كند و به ارايه فهم خود از جهان يا بيان وضعيت خود در جهان بپردازد. براي نخستين بار ما شاهد رخداد عظيم تاريخي در فرهنگمان هستيم كه همه كم و بيش موفق به دست يافتن به حق بازنمايي شدهاند. گويي همه ميتوانند ديده شوند يا نشان دهند، همه ميتوانند آنچه را تجربه ميكنند تفسير كنند و آنچه را تفسير ميكنند به نمايش درآورند و آن را به عنوان بخشي از حوزه عمومي به بحث و گفتوگو بگذارند. جامعه ما در آستانه ورود به يك فرهنگ نوين است، فرهنگ گفتوگويي يا گفتوگوي اجتماعي. در اين مرحله شاهد هستيم كه جامعه دچار هيجان و شگفتزدگي و كمي هم دستپاچگي شده است. به بيان سادهتر جامعه ما نوعي شوك فرهنگي ناشي از ورود به فرهنگ گفتوگويي را تجربه ميكند. در اين مرحله آستانهاي كه جامعه ما از نوعي گنگي فرهنگي به گفتوگوي فرهنگي انتقال پيدا ميكند، گويي ملت زبان باز كرده است، گويي مردم ميخواهند فرياد بزنند، اگرچه ممكن است مانند كودكي كه تازه زبان گشوده واژهها را نادرست ادا كند، جملهها را شكسته بسته و گاه بيمعنا بگويد. مانند كودكي كه تازه راه رفتنن را ميآموزد گاه ممكن است زمين بخورد و گاه ممكن است مسيري را خطا برود. ما در آستانه گسست از نوعي تاريخ گنگي و تاريخ سكوت و ورود به فرهنگ و تاريخ جديد هستيم كه در آن رسانههاي خرد در امتداد اندام ما قرار گرفتهاند. گويي چشمهاي ما به كمك دوربينها ميبينند، گوشهاي ما به كمك راديو ميشنوند و امتدادي تا بينهايت هستي پيدا كردهاند. در اين شرايط جديد ما به تدريج ميآموزيم كه چگونه خود، ديگري، جهان هستي و آگاهيمان را ارزيابي، رصد و نقد كنيم. بايد بپذيريم اين فرهنگ جديد هنوز آنقدر به بلوغ و رشد نرسيده كه بتواند تعاملهاي رودررو را سازمان دهد، به اين دليل كه در حال حاضر اين گفتوگو صرفا از طريق توليد و توزيع پيامهاي اينترنتي صورت ميگيرد و هنوز نيروهاي اجتماعي در اين تعامل و گفتوگو سازمان نيافته و استمرار آن ميتواند اين فضا را فراهم كند. از سوي ديگر بايد در نظر داشت از آنجايي كه ورود ناگهاني همه مردم به اين عرصه باعث شده است تا خصلتي توده وار پيدا كند. ميتوان اميدوار بود اين گفتوگو شكلهاي جديدي از انسجام اجتماعي و نيروهاي اجتماعي جديد و فضاهاي اجتماعي را براي جامعه ايران شكل دهد.