• ۱۴۰۳ جمعه ۷ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4580 -
  • ۱۳۹۸ پنج شنبه ۱۷ بهمن

نگاهي به تاثير انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام خميني(ره) در جهان اسلام

افزايش اعتماد به نفس ملت‌هاي مسلمان

محمود فاضلي

پيروزي انقلاب اسلامي در بهمن 1357 با استقبال ملت‌ها مواجه شد و آنها را تحت تاثير قرار داد. اين استقبال با درجاتي متفاوت عموميت داشته است و بر خلاف دولت‌هاي حاكم بر كشورها كه برخوردي منفي با انقلاب اسلامي داشته‌اند، ملت‌ها با يك نسبت معكوسي از انقلاب اسلامي استقبال كرده‌اند؛ هر اندازه كه ملت ايران در نيل به اهداف انقلابي خود با ملت‌هاي ديگر وجه اشتراك داشته‌اند، به همان نسبت استقبال از آن گسترده‌تر بوده است. از آنجا كه اغلب دولت‌هاي حاكم بنا به خواست صاحبان قدرت و طبقات خاص (نه براساس خواست عمومي ملت‌ها) بر اريكه قدرت تكيه زده بودند و شباهت زيادي ميان رژيم شاهنشاهي و ساير دولت‌هاي حاكم بر جوامع ديگر وجود داشت و دارد، بر اساس نوعي همدردي، خوشحالي خود را در عين شگفتي و به صورت عمومي ابراز مي‌داشتند.

غلبه بعد فرهنگي انقلاب اسلامي

در جوامع مسلمان

از طرف ديگر با توجه به غلبه بعد فرهنگي انقلاب اسلامي، ملت‌ها و جوامعي كه داراي وجوه مشترك فرهنگي بيشتري با ملت ايران بودند، تاثيرپذيري مثبت بيشتري داشته‌اند؛ بدين ترتيب كه ملت‌هاي مسلمان به ويژه شيعيان عموما خوشحالي خود را از پيروزي انقلاب اسلامي ابراز داشتند و در واقع انقلاب را متعلق به خود دانستند.

شايد بتوان گفت انقلاب اسلامي كمترين تاثير را بر جوامعي گذاشته باشد كه ارتباط بسيار كمتري با ايران و انقلاب اسلامي داشته و در واقع آگاهي لازم را از آنچه در ايران اتفاق افتاد، كسب نكردند يا امواج منفي تبليغات رسانه‌هاي جمعي در غرب و كشورهاي وابسته اجازه رسيدن واقعيت‌هاي انقلابي را به آنها نمي‌داد؛ بلكه حتي عموما واقعيت‌ها را نيز تحريف مي‌كردند.

انقلاب اسلامي ايران؛ جذابيت در شعارها، اهداف و روش‌ها

انقلاب اسلامي ايران به دليل جذابيت در شعارها، اهداف، روش‌ها، محتوا و نتايج حركت‌ها و سابقه مشترك ديني و تاريخي و شرايط محيطي منطقه‌اي و بين‌المللي، پديده‌اي اثرگذار در جهان اسلام بوده است. اين مايه‌هاي اثربخش به‌طور طبيعي يا ارادي و برنامه‌ريزي شده و از طريق ارگان‌هاي انقلابي سازمان‌هاي رسمي دولتي و اداري، ارتباط علمي و فرهنگي، مبادلات تجاري و اقتصادي، در كشورهاي مسلمان بازتاب يافته و دولت‌ها و جنبش‌ها و سازمان‌هاي ديني را در آن جوامع به درجات مختلف متاثر كرده است. امروزه نه تنها علاقه‌مندان، حتي دشمنان و مخالفان انقلاب ترديدي ندارند و معترفند كه پيروزي انقلاب اسلامي در ايران و سقوط رژيم شاهنشاهي در سال 1357 (1979م) نقطه عطف مهمي نه تنها در تاريخ تحولات سياسي اجتماعي جهان اسلام، بلكه جهان بشريت بوده است.

انقلاب اسلامي ايران به دليل ريشه‌هاي ديني و تاريخي مشترك با جهان اسلام و كشورهاي اسلامي، توفيق در براندازي نظام شاهنشاهي استقرار حكومت ديني، طرح انديشه وحدت دنياي اسلام، تاكيد بر محوريت امت و ارايه چهره‌اي ظلم ستيز، به طرق مختلف و روش‌هاي گوناگون بر جنبش‌هاي اسلامي و اجتماعي در كشورهاي مختلف تاثير داشته است. جايگاه و موقعيت منحصر‌به‌فرد، استراتژيك ايران نيز موجب شد كه ابعاد و دامنه‌هاي تحولات برآمده از انقلاب اسلامي، عرصه‌هاي جغرافيايي ديگر كشورها را درنوردد. طرح «ام القراي اسلامي» پاسخ به فراگيري اين حركت و تلاش براي مركزيت بخشي گفتمان هويتي انقلاب اسلامي جهت تحرك بخشي به جنبش‌ها و حركت‌هاي اسلامي، آزاديبخش و ملي بود. در واقع به واسطه پيروزي انقلاب برآمده از مذهب و احياي نقش دين در ساختار سياسي، موجي از تجديد حيات اسلامي در كشورهاي ديگر به وقوع پيوست، به‌طوري كه مي‌توان متفكراني نظير اقبال لاهوري را به عنوان قرارگاه آينده حركت‌هاي اسلامي معرفي كرد.

عناصري كه در فرآيند انقلاب، جنبش‌هاي سياسي – اجتماعي را به خصوص در كشورهاي ديگر تحت تاثير قرار مي‌داد، از ماهيت ديني آزاديخواهانه، ضداستعماري، ضدسرمايه‌داري، استقلال‌طلبانه و هويت‌خواهي آن متاثر بود. دو نكته جنبش‌هاي اسلامي را براي پيمودن اين مسير تشويق مي‌كرد:

الف: دشمن يكسان:

انقلاب اسلامي و جنبش‌هاي اسلامي داراي دشمن مشتركند. اين دشمن مشترك كه همان استكبار جهاني به سركردگي امريكا (شيطان بزرگ) و اسراييل (غده سرطاني) است.

انقلاب اسلامي با طرح شعار «نه شرقي و نه غربي» پرچم مبارزه عليه دشمن مشترك جهان اسلام را به دوش گرفته است. در عرصه دروني نيز مسلمانان دشمن مشتركي دارند، اين دشمن مشترك، عقب‌ماندگي است و همين مساله است كه تمامي كشورهاي جهان اسلام را در سطح كشورهاي جهان سوم باقي نگه داشته است.

ب: آرمان مشترك

انقلاب اسلامي ايران و جنبش‌هاي اسلامي معاصر، خواهان برچيده شدن ظلم و فساد و اجراي قوانين اسلام و استقرار حكومت اسلامي در جامعه مسلمانان و به اهتزاز در آوردن پرچم اسلام در سراسر جهان از طريق نفي قدرت‌ها و تكيه بر قدرت لايزال الهي و توده‌هاي مردمند. البته برخي جنبش‌هاي سياسي اسلامي، تنها خواستار عمل به احكام اسلام در كشورهاي خود و برخي نيز در پي تشكيل يك حكومت مستقل، بدون تاكيد بر شكل اسلامي حكومت هستند. مهم‌ترين پيامد پيروزي انقلاب اسلامي، شكل‌گيري نوعي «اعتماد به نفس» در ميان جنبش‌هايي بود كه حركت اصلاحي خود را تازه آغاز كرده بودند، زيرا «انقلاب اسلامي به اسلام و مسلمانان حيات تازه بخشيد. آنها را از عزلت و حقارت نجات داد. بر ناتواني ماركسيسم، ليبراليسم و ناسيوناليسم در اداره و هدايت مسلمانان مهر تاييد زد و اسلام را به عنوان تنها راه‌حل براي زندگي مسلمين مطرح كرد.»

حس غرور، عزت نفس و ارزش‌هاي ديني

بنابراين يكي از دلايل قدرتمند شدن جنبش‌هاي اسلامي و ايجاد موجي از تحرك در كشورهاي اسلامي، جست‌وجوي يك فرهنگ اصيل بومي بود كه بتواند نوعي حس غرور، عزت نفس و ارزش محوري ديني ايجاد كند. ايدئولوژي‌هاي عمدتا سكولار (چه هوادار سرمايه‌داري و چه هوادار سوسياليسم) كه نخبگان حاكم و طبقات داراي مشاغل مهارتي در برخي جوامع اسلامي به آنها باور داشتند، معمولا چيزي به طبقات متوسط و پايين عرضه نمي‌كرد و فقط احساس تحقير فرهنگي را در آنها به وجود مي‌آورد و آنان از نابودي تدريجي ارزش‌هاي اخلاقي مورد ستايش خود احساس خطر مي‌كردند.

تاثيرات انقلاب در كشورهاي اسلامي

به‌طور كلي برخي تاثيرات كلان انقلاب اسلامي در كشورهاي اسلامي را مي‌توان چنين برشمرد:

1- احيا و اعتبار مجدد اسلام به مثابه مكتبي اجتماعي و سياسي.

2- الگو شدن اسلام سياسي و تشيع به عنوان ارايه دهنده نظام حكومتي و مطرح شدن آن در سطح بين‌المللي.

3- احيا و ظهور مجدد نهضت‌هاي اسلامي و انقلابي.

4- طرح انديشه اتحاد جهان اسلام.

5- بازبيني در رابطه جهان اسلام و غرب.

6- تلاش‌هاي وحدت‌گرايانه امام خميني و كارگزاران انقلاب اسلامي در چارچوب وحدت همه مسلمانان.

7- ايجاد «دارالتقريب مذاهب اسلامي»، «برگزاري هفته وحدت»، «برپايي روز جهاني قدس» و «حمايت از جنبش‌هاي آزاديبخش در سراسر جهان» از جمله زمينه‌هايي بود كه تاثيرات و پيامدهاي هويتي اين انقلاب را به خارج از مرزهاي خود كشانيد. تاكيد بر اين وجوه وحدت‌طلبانه موجب شد طيف گسترده‌اي از جنبش‌هاي اسلامي – شيعي و حتي غيرمذهبي درصدد بهره‌گيري از تجارب موفق انقلاب اسلامي برآيند و آن را به معناي تلاش براي بيداري همه ملت‌ها و دولت‌ها و نجات آنها از گرفتاري‌هاي‌شان در تقويت و گسترش ابعاد فراملي حركت انقلاب اسلامي موثر افتد. در واقع پس از نهادينه شدن انقلاب، تلاش‌ها متوجه آن شد تا با طرح مفهوم صدور انقلاب، زمينه گسترش افكار انقلابي در جهان اسلام از طريق پيوند برقرار كردن بين شيعه و سني و نزديك كردن اين دو به يكديگر فراهم شود.

در مقدمه قانون اساسي نيز با توجه به ضرورت چنين ايده‌اي آمده است: «قانون اساسي با توجه به محتواي انقلاب اسلامي ايران كه حركت‌ها براي پيروزي مستضعفين بر مستكبرين بود، زمينه تداوم اين انقلاب را در داخل و خارج از كشور فراهم مي‌كند. يكي از نويسندگان عرب در كتاب «خميني الگويي اسلامي» مي‌نويسد: «آنچه در ايران رخ داد نه فقط از تشيع كه از توان اسلام حكايت مي‌كند و نبايد آن را حركتي قلمداد كرد كه مويد برتري فرقه‌اي خاص از اسلام بر ديگر فرق است. انقلاب ايران صرفا حامل يك پيام است و آن هم اينكه توان ذاتي اسلام را در مبارزه با ظلم به ما بشناساند.»

تاثير انقلاب در جنبش‌هاي اسلامي

بازتاب چنين اقدامات و تاثيرات ناشي از آن را مي‌توان در جنبش‌هاي اسلامي كشورهاي فلسطين، عراق، الجزاير، پاكستان (كشمير)، افغانستان، يمن، بحرين و مصر مشاهده كرد. جهان‌سوم‌گرايي و حمايت از مظلومان در سطح جهان نيز به عنوان يكي از اصول ثابت و مسلم انقلاب در فراگير شدن ابعاد و تاثيرات و پيامدهاي انقلاب اسلامي تاثيرگذار بود.

بازتاب انقلاب اسلامي در كشورهايي كه داراي پادشاهي محافظه‌كارانه بودند، به معناي نوعي حركت انقلابي فراگير بود كه به زودي مرزهاي سياسي آنها را نيز درمي‌نوردد. اگر اين جريان به خاورميانه تسري پيدا مي‌كرد، بسياري از دولت‌هاي عربي خليج‌فارس و نيز كشورهايي همچون اردن، مراكش و عربستان مي‌توانستند در برابر همان نوع شورش‌ها ضربه‌پذير شوند. يكي از پيامدهاي چنين امري، ظهور چهره‌اي از اسلام بود كه در آن الگويي جديد و متفاوت براي حركت و نهضت در سراسر كشورهاي اسلامي عرضه مي‌شد كه موجب از دست رفتن جايگاه كشورهايي مي‌شد كه داعيه مركزيت اسلام و اسلام‌خواهي داشتند. اختلاف و شكاف‌هاي عميق ميان طبقات و گروه‌هاي حاكم كشورهاي عربي حاشيه جنوبي خليج‌فارس و سركوب آزادي‌هاي اساسي از سوي حكومت‌ها باعث شده بود تا جوانان و روحانيون كه عمدتا شيعه بودند، با اتخاذ خط‌مشي اسلامي و تاسيس كشورهاي اسلامي پيرو انقلاب اسلامي درصدد رويارويي با رژيم‌هاي حاكم برآيند. از آنجا كه مسلمانان ناراضي اين كشورها بيشتر شيعه بودند و در تبعيض اجتماعي و سياسي به سر مي‌بردند، گرايش به سوي انقلاب اسلامي شدت داشته است.

اين جنبش‌ها در شرايط متفاوت اجتماعي سه نوع بوده‌اند:

1- برخي گروه‌ها و جنبش‌هاي اسلامي با توجه به تجربه انقلاب اسلامي ايران و ضرورت نفي نظام سياسي نامشروع درصدد برآمدند با به چالش كشيدن نظام سياسي و كسب قدرت سياسي به استقرار حكومت اسلامي مبادرت ورزند، نظير مجلس اعلاي انقلاب عراق.

2- بافت ديگر به جريان‌ها و گروه‌هايي مربوط مي‌شد كه درصدد اجراي شريعت اسلامي بودند و چندان تمايلي براي انقلاب و ايجاد تحول سياسي نداشتند، مانند نهضت جمعيت ارشاد اسلامي مصر.

3- نوعي از جنبش‌هاي اسلامي كه در بافت‌هاي متشنج نژادي يا قومي ظهور مي‌كند؛ در اينجا اسلام‌گرايي به بيان علايق و هويت گروه‌هاي مذهبي ناهمگون كمك مي‌كند تا بخشي از يك جامعه سياسي گسترده را تشكيل دهند. اشكال ديرينه اين بافت در لبنان، قفقاز و الجزاير وجود دارد.

گروه‌ها و جنبش‌هاي آرمانگرايانه كه با فرا رفتن از دايره تنگ ناسيوناليسم و نظام دولت ملي خواهان برپايي يك نظام اسلامي بر پايه امت واحد مسلمان از خليج‌فارس تا اقيانوس اطلس شدند، نظير الدعوه اسلاميه در الجزاير.

به‌طور كلي، تاثير انقلاب اسلامي بر جنبش‌ها و حركت‌هاي اسلامي معاصر به دو صورت بوده است؛ مستقيم و غيرمستقيم.

الف) تاثير مستقيم انقلاب

در ارتباط با تاثير مستقيم، در سال‌هاي اوليه پيروزي انقلاب اسلامي، براي اولين بار برخي گروه‌هاي اسلامي شروع به اعلام موجوديت و رشد كردند و به عناصر سياسي مهمي در حيات سياسي جهان اسلام تبديل شدند. اين گروه‌ها در واقع تحت تاثير مستقيم انقلاب اسلامي ايران به وجود آمدند و مورد تاييد نظام جمهوري اسلامي ايران نيز بودند؛ نظير گروه‌هاي اسلام‌گرايي كه در لبنان (جنبش امل به رهبري امام موسي صدر، جنبش امل اسلامي به رهبري سيدحسين موسوي، جنبش حزب‌الله به رهبري شيخ صبحي‌طفيلي و جنبش توحيد اسلامي لبنان به رهبري شيخ سعيد شعبان)، عراق (حزب الدعوه با حمايت آيت‌الله محمدباقر صدر، سازمان پيكار اسلامي به رهبري آيت‌الله سيدمحمد شيرازي و مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق به رهبري محمدباقر حكيم)، عربستان (شاخه اخوان‌المسلمين تحت رهبري جهيمان العتيبي، سازمان انقلاب اسلامي جزيره العرب به رهبري شيخ صفار)، تونس (جنبش گرايش اسلامي يا جنبش نهضت به رهبري راشد الغنوشي)، الجزاير (جبهه نجات اسلامي به رهبري دكتر عباس مدني)، مراكش (جنبش جوانان مسلمان و سربازان اسلام) فلسطين (جنبش جهاد اسلامي به رهبري شيخ عبدالعزيز عوده و جنبش مقاومت اسلامي فلسطين يا حماس) ظهور يافتند و انقلاب اسلامي را به عنوان الگوي حركت خود برگزيدند.

جملگي اين جنبش‌ها ضمن تجليل از پيروزي انقلاب اسلامي در تلاش بودند تا با الهام از مبارزات مردم ايران، حركتي سياسي را عليه رژيم‌هاي حاكم و دستيابي به حكومت اسلامي را آغاز كنند.

انقلاب ايران؛ الگوي مسلمانان

نظام اسلامي كه پس از پيروزي انقلاب اسلامي شكل گرفت، به صورت بهترين الگو و مهم‌ترين خواسته سياسي مبارزان مسلمان درآمد. يكي از رهبران مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق در اين باره گفته است: «ما در آن موقع مي‌گفتيم، اسلام در ايران پيروز شده است و به زودي به دنبال آن در عراق نيز پيروز خواهد شد. بنابراين بايد از آن درس بگيريم و آن را سرمشق خود قرار دهيم.»

فتحي شقاقي، دبير كل شهيد جنبش جهاد اسلامي فلسطين معتقد است: «بلافاصله پس از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران، نخستين مركز جهاد اسلامي فلسطين در نوار غزه فعال شد. ظهور امام خميني رحمه‌الله روي روشنفكران فلسطيني موثر واقع و سبب شد كه آنها در جست‌وجوي راه‌هايي براي اعمال تعليمات امام خميني رحمه‌الله در صحنه فلسطين برآيند.»

ب) تاثير غيرمستقيم انقلاب

اما در برخي كشورها نظير مصر (جنبش اخوان‌المسلمين، سازمان آزاديبخش اسلامي و جماعه المسلمين) و سوريه (اخوان‌المسلمين سوريه و جبهه اسلامي سوريه) تاثير انقلاب اسلامي به صورت غيرمستقيم بود و دو پيامد داشت:

اولا؛ راديكال شدن خط‌مشي برخي جنبش‌هاي اسلامي و توسل آنها به شيوه‌هاي قهرآميز بود.

ثانيا؛ فعال شدن مجدد جنبش‌هايي كه ميانه‌رو بوده و در برابر دولت‌ها به شيوه‌هاي مسالمت‌جويانه رفتار مي‌كردند.

رهبران اين جنبش‌ها، انقلاب اسلامي را به عنوان «تنها حكومت اسلامي موجود در جهان» مي‌دانستند كه به عنوان الگوي تمار عيار جنبش‌هاي اسلامي بايد مورد توجه قرار گيرد. بر اساس اين تحليل «انقلاب اسلامي ايران، انقلاب تمام جنبش‌هاي اسلامي در جهان اسلام است، هر چند ممكن است مكاتب فكري مختلفي ميان اين جنبش‌ها وجود داشته باشد.»

ظهور انقلاب اسلامي موجب تقويت جنبش‌هاي اسلامي و حتي جنبش‌هاي غيراسلامي در كشورهايي نظير فيليپين شد؛ اما عوامل بازدارنده نظير تفاوت در ديدگاه‌هاي اهل تشيع و تسنن، گسترش فعاليت‌هاي اسلام وهابي در عربستان، برجسته كردن تعارض عرب و فارس از سوي برخي حاكمان غرب، جنگ تحميلي عراق عليه ايران، نگراني حاكمان منطقه از بي‌ثباتي سياسي و فروپاشي نظام سياسي، كيفيت روابط اين رژيم‌ها با جمهوري اسلامي ايران، جلوگيري از انتشار اخبار و تحولات مربوط به انقلاب اسلامي، دست زدن به تبليغات وسيع رسانه‌اي عليه ايران و سركوب و تحت فشار قرار گرفتن گروه‌هاي اسلامي مخالف در كشورهاي عربي موجب شد كه در ميزان اين تاثيرات و پيامدهاي آن تغييراتي صورت گيرد.

بازتاب انقلاب اسلامي بر شيعيان

انقلاب اسلامي بر مسلماناني كه پيرو مكتب اهل بيت بودند (شيعيان جهان) تاثير فوق‌العاده و شگفتي گذاشت. جايگاه شيعيان جهان را از حاشيه به مركز ثقل تحولات جهان اسلام منتقل كرد. شيعيان كه در طول چند قرن همواره در اقليت و آماج حملات شديد تبليغاتي، به ويژه توسط حكام و خلفاي بلاد اسلامي بودند و با تكيه بر اصل تقيه حتي از بروز انديشه‌هاي خود هراس داشتند با پيروزي اين انقلاب، جاني دوباره گرفتند و در صف اول مبارزه با امپرياليسم و استكبار ايستادند. شرق‌شناسان غربي كه تا آن زمان توجه چنداني به مكتب تشيع نداشتند و اسلام را از دريچه اكثريت مي‌ديدند و مطالعات و تحقيقات خود را بيشتر بر پايه شناخت اسلام از ديدگاه اهل سنت قرار داده بودند، ناگهان متوجه اين غفلت بزرگ شدند و احساس كردند در شناخت مكتب تشيع دچار ابهام شده‌اند. در همين راستا بود كه مسير تحقيقات خود را تغيير دادند و با تشكيل كنفرانس‌ها و سمينارهاي مختلف و متعدد و انتشار مقالات و كتب گوناگون تلاش وسيعي را براي شناخت بهتر اين مكتب آغاز كردند.

تحولي در شناخت تعاليم اسلامي

به جرات مي‌توان ادعا كرد كه شناخت اسلام از ديد غيرمسلمانان كه قبلا معطوف به شناخت تعاليم اسلامي با تعبير اهل سنت و جماعت بود، تحول اساسي پيدا كرد و گرايش به درك اسلام از ديد مكتب تشيع بيشتر شد. اگر چه آمار دقيقي در دسترس نيست؛ اطلاعات موجود گوياي اين واقعيت است كه بعد از پيروزي انقلاب اسلامي تعداد كساني كه از دريچه مكتب اهل بيت به دين اسلام گرويده‌اند، به‌طور چشمگيري افزايش يافته است؛ در حالي كه قبل از پيروزي انقلاب اسلامي صرفا كساني اسلام را از اين مسير انتخاب مي‌كردند كه بر اثر آشنايي و برخورد تصادفي با ايراني‌ها يا شيعيان تحت تاثير قرار مي‌گرفتند.

انقلاب اسلامي و مساله عراق

عراق به عنوان يك كشور مهم عربي با اكثريت شيعي و قدرت نفتي، كانال مناسب ديگري براي حضور و صدور انقلاب اسلامي در جهان عرب بود. اگر تحولات اسلامي ايران، عراق را متاثر كند، رنگ عجمي و دافعه آن، در بين اعراب كم مي‌شود و انقلاب اسلامي از طريق اين كشور توانايي آن را مي‌يابد كه به سراسر ممالك عربي گسترش يابد. چنين ظرفيتي مي‌تواند يكي از دلايل ترغيب صدام براي حمله نظامي به ايران باشد.

در واقع مسلمانان و شيعيان عراق از ديرباز، با حكومت آن كشور به خصوص بعثي‌ها درگير بودند؛ اما پيروزي انقلاب اسلامي اين زمينه را تشديد و آن را نهادينه‌تر كرد. صدام نيز اين نكته را دريافت و آن را بزرگ‌ترين فرصت و تهديد براي نظام خود تلقي و با تمام قوا به ايران حمله كرد و مشروعيت عمل غيرقانوني و تجاوزكارانه خود را اين‌گونه توجيه كرد. به نظر مي‌رسد با توجه به سقوط دولت خشن و مستبد بعثي بر اثر اشغال عراق توسط نيروهاي امريكايي و آزادي‌هاي نسبي كه در مقايسه با دوران قبل به وجود آمده و تشكيل دولت موقت شيعي و قانون اساسي زمينه بازتاب انقلاب اسلامي در عراق به‌طور جدي فراهم شده و اين مشكل بزرگي است كه امريكايي‌ها در تشكيل دولت جايگزين با آن روبه‌رو شده‌اند.

بازتاب انقلاب اسلامي در بحرين، افغانستان پاكستان و عربستان

در بحرين نيز با توجه به اكثريت شيعه، انقلاب اسلامي تاثير عميقي بر مردم گذاشت، به گونه‌اي كه امير بحرين موقعيت خود را به ‌شدت متزلزل ديد و بر فشار دولت عليه شيعيان افزود و محيطي خفقان‌آورتر از گذشته به وجود آورد. در افغانستان، پاكستان و عربستان اگر چه شيعيان در اقليتند؛ بعد از پيروزي انقلاب اسلامي سهم بيشتر و در عين حال سازنده‌تري نسبت به گذشته در تحولات سياسي و اجتماعي جامعه خود پيدا كرده‌اند. در مجموع مي‌توان نتيجه گرفت كه انقلاب اسلامي تلاشي براي زنده كردن خدا در محور حيات انسان و نيز روشي براي زندگي فراتر از همه اختلافات ملي، قومي و مذهبي بود. به بيان ديگر، انقلاب اسلامي از انقلاب‌هايي است كه حركت و آثارش در چارچوب مرزهاي يك كشور خلاصه نمي‌شود، بلكه ديدگاه فراملي دارد. به همين جهت روي ملت‌ها حساس است و تمايل به فراگير شدن دارد. بنابراين بر جنبش‌هاي اسلامي سياسي معاصر تاثير گذاشته و به آنان جرات و جسارت مبارزه داده است و به آنان مي‌گويد اسلام به ملتي خاص تعلق ندارد و هدف آن، نجات محرومان و مستضعفان است. به هر روي، علت تاثير انقلاب اسلامي بر جنبش‌هاي جهان اسلام به وجوه مشتركي كه بين آن دو وجود دارد، برمي‌گردد. اين وجوه، زمينه‌ها و بسترهاي اختلافي فيمابين را به حداقل رسانده است.

منابع:

- گفتمان هويت و انقلاب اسلامي ايران، علي‌اشرف نظري، بهاره سازمند، مركز اسناد انقلاب اسلامي1387.

- تاثيرات انقلاب اسلامي ايران در گستره جهاني، اصغر افتخاري، نامه پژوهش، شماره 10-11.

- انقلاب اسلامي ايران و جنبش‌هاي جهان اسلام، مرتضي شيرودي.

- مقدمه و چارچوبي براي بررسي تاثيرات انقلاب اسلامي در كشورهاي اسلامي، محمدباقر حشمت‌زاده.


مهم‌ترين پيامد پيروزي انقلاب اسلامي، شكل‌گيري نوعي «اعتماد به نفس» در ميان جنبش‌هايي بود كه حركت اصلاحي خود را تازه آغاز كرده بودند، زيرا «انقلاب اسلامي به اسلام و مسلمانان حيات تازه بخشيد. آنها را از عزلت و حقارت نجات داد. بر ناتواني ماركسيسم، ليبراليسم و ناسيوناليسم در اداره و هدايت مسلمانان مهر تاييد زد و اسلام را به عنوان تنها راه‌حل براي زندگي مسلمين مطرح كرد.»

ملت‌هاي مسلمان به ويژه شيعيان عموما خوشحالي خود را از پيروزي انقلاب اسلامي ابراز داشتند و در واقع انقلاب را متعلق به خود دانستند.

انقلاب اسلامي ايران به دليل ريشه‌هاي ديني و تاريخي مشترك با جهان اسلام و كشورهاي اسلامي، توفيق در براندازي نظام شاهنشاهي استقرار حكومت ديني، طرح انديشه وحدت دنياي اسلام، تاكيد بر محوريت امت و ارايه چهره‌اي ظلم‌ستيز، به طرق مختلف و روش‌هاي گوناگون بر جنبش‌هاي اسلامي و اجتماعي در كشورهاي مختلف تاثير داشته است.

انقلاب اسلامي با طرح شعار «نه شرقي و نه غربي» پرچم مبارزه عليه دشمن مشترك جهان اسلام را به دوش گرفته است. در عرصه دروني نيز مسلمانان دشمن مشتركي دارند، اين دشمن مشترك، عقب‌ماندگي است و همين مساله است كه تمامي كشورهاي جهان اسلام را در سطح كشورهاي جهان سوم باقي نگه داشته است.

يكي از نويسندگان عرب در كتاب «خميني الگويي اسلامي» مي‌نويسد: «آنچه در ايران رخ داد نه فقط از تشيع كه از توان اسلام حكايت مي‌كند و نبايد آن را حركتي قلمداد كرد كه مويد برتري فرقه‌اي خاص از اسلام بر ديگر فرق است. انقلاب ايران صرفا حامل يك پيام است و آن هم اينكه توان ذاتي اسلام را در مبارزه با ظلم به ما بشناساند.»

ظهور انقلاب اسلامي موجب تقويت جنبش‌هاي اسلامي و حتي جنبش‌هاي غير اسلامي در كشورهايي نظير فيليپين شد، اما عوامل بازدارنده نظير تفاوت در ديدگاه‌هاي اهل تشيع و تسنن، گسترش فعاليت‌هاي اسلام وهابي در عربستان، برجسته كردن تعارض عرب و فارس از سوي برخي حاكمان غرب، جنگ تحميلي عراق عليه ايران، نگراني حاكمان منطقه از بي‌ثباتي سياسي و فروپاشي نظام سياسي، كيفيت روابط اين رژيم‌ها با جمهوري اسلامي ايران، جلوگيري از انتشار اخبار و تحولات مربوط به انقلاب اسلامي، دست زدن به تبليغات وسيع رسانه‌اي عليه ايران و سركوب و تحت فشار قرار گرفتن گروه‌هاي اسلامي مخالف در كشورهاي عربي موجب شد كه در ميزان اين تاثيرات و پيامدهاي آن تغييراتي صورت گيرد.

شيعيان كه در طول چند قرن همواره در اقليت و آماج حملات شديد تبليغاتي، به ويژه توسط حكام و خلفاي بلاد اسلامي بودند و با تكيه بر اصل تقيه حتي از بروز انديشه‌هاي خود هراس داشتند با پيروزي اين انقلاب، جاني دوباره گرفتند و در صف اول مبارزه با امپرياليسم و استكبار ايستادند.

عراق به عنوان يك كشور مهم عربي با اكثريت شيعي و قدرت نفتي، كانال مناسب ديگري براي حضور و صدور انقلاب اسلامي در جهان عرب بود. اگر تحولات اسلامي ايران، عراق را متاثر كند، رنگ عجمي و دافعه آن، در بين اعراب كم مي‌شود و انقلاب اسلامي از طريق اين كشور توانايي آن را مي‌يابد كه به سراسر ممالك عربي گسترش يابد. چنين ظرفيتي مي‌تواند يكي از دلايل ترغيب صدام براي حمله نظامي به ايران باشد.

در بحرين نيز با توجه به اكثريت شيعه، انقلاب اسلامي تاثير عميقي بر مردم گذاشت به گونه‌اي كه امير بحرين موقعيت خود را به ‌شدت متزلزل ديد و بر فشار دولت عليه شيعيان افزود و محيطي خفقان‌آورتر از گذشته به وجود آورد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون