• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4580 -
  • ۱۳۹۸ پنج شنبه ۱۷ بهمن

موسيقي براي موزه

سارا كريمان

(«موسيقي براي موزه» نام آلبوم موسيقي متن از گروه موسيقي الكترونيكي فرانسوي به نام اِير (air) است كه به عنوان بخشي از پروژه موزه باز، در سال 2014 براي موزه هنرهاي زيبا ليل ساخته شد).

موسيقي هنري انتزاعي با قدرت بيانگري بسيار بالا و به گونه‌اي مستقل، زبان جهاني براي بيان احساسات است. تقريبا از ابتداي سده بيستم شاهد ظهور ميكس مديا و كاربست چند رسانه در خلق هنر هستيم كه بعدتر به انشعاباتي در هنرهاي تجسمي و موسيقي منجر شد و همچنين انواعي از موسيقي كه با نمونه‌هاي پيشين، ساختار و كاربرد متفاوتي داشتند، با شاخه‌هاي ديگر هنري در آميختند و در بازنمايي يك ايده و مفهوم كوشيدند. در بسياري از موارد، موزه‌ها و گالري ميزبان برگزاري رويدادهاي موسيقايي هستند كه اغلب متناسب با ماهيت كالبدي آن فضا، نحوه اجرا و گونه موسيقايي، گزينش مي‌شود. اشكال معنادار و انتقادي از اين قبيل رويدادها با ظهور هنر مفهومي به عنوان يك شاخه از هنر پرفرمنس توسعه يافت و در واقع فضاي موزه و گالري به عنوان محلي براي برگزاري پرفرمنس شناخته شده و مقبوليت يافت. رفته‌رفته علاوه بر موزه‌هاي هنر معاصر، موزه‌هاي ديگر نيز ميزبان اين قبيل رويدادها شدند و در همگامي با جريان‌هاي هنري حالتي منعطف و پذيرنده يافتند. اجراهاي عميق و تكان‌دهنده جوزف بويز در موزه‌ها و گالري‌ها كه با حضور نوازندگان و بازيگران همراه بود، كنشي تاثيرگذار در پيوند ميان هنرهاي تجسمي، موسيقي و تئاتر بود. اجراهاي متعددي كه مشهور‌ترين آن توسط ديويد تودو از قطعه 4: 33 سكوت جان كيج انجام شد، همچنين نقطه عطفي بود در نحوه رويارويي و آميختگي هنرها، در هنر مفهومي، هنرمند در پي در هم شكست قالب سنتي «اثر هنري» به عنوان كالاي قابل معامله است. از اين‌رو قالب‌هايي چون پرفرمنس، چيدمان، هنر محيطي و... كه حالتي موقت و ناپايدار دارند را به عنوان رسانه برمي‌گزيند. در واقع اينچنين اثر هنري كلامي است كه منعقد مي‌شود و پژواكش به كوتاهي عمر اجراست. اگرچه اكنون كه چند دهه از اجراي بعضي از اين پرفرمنس‌ها مي‌گذرد نتايج، تاثيرات و استنتاج‌هاي رواني و اجتماعي آنها مثال زدني است، پرفرمنس من امريكا را دوست دارم از جوزف بويز و ريتم صفر از مارينا آبرماوويچ از برجسته‌ترين نمونه‌هاي آن هستند. در داخل كشور نيز چند سالي است شاهد برگزاري فستيوال موسيقي معاصر در موزه هنرهاي معاصر هستيم و مابقي رويدادهاي مفهومي خواه موسيقايي يا پرفرمنس غالبا به فضاي گالري‌ها محدود مي‌شود.

حال تا چه ميزان مي‌توان از اين امكان در مورد موزه‌هايي كه ظاهرا ارتباط و نسبتي با موسيقي ندارند، بهره جست و از موسيقي در راستاي تكميل انتقال يك معنا استفاده كرد؟ امروزه در طراحي موزه‌ها و نمايشگاه‌ها، گروهي متشكل از متخصصان در رشته‌هاي مختلف به ايده‌پردازي مشغول مي‌شوند، يقينا حضور يك موسيقيدان در اين روند مي‌تواند راهگشاي ورود موسيقي و كاربست صحيح و علمي آن در موزه‌ها باشد، چراكه در موسيقي ظرفيتي است كه مي‌تواند سهم زيادي از بار حسي يك موضوع را به دوش بكشد، اين در حالي است كه در بهترين حالت مزين مجالس گشايش است يا به صورت كنسرت‌هايي در حاشيه فعاليت اصلي برگزار مي‌شوند. در موزه‌هاي هنري كه گنجينه‌هايي از نقاشي و مجسمه را به نمايش مي‌گذارند، اين امر به مراتب آسان و در دسترس است. سبك‌شناسي آثار به لحاظ تاريخي و تكنيكي و ساير همپوشاني‌هايي كه دسته‌اي از آثار با يكديگر دارند، شرياني براي ورود و جريان يافتن موسيقي در نمايش آثار است. در موزه‌هاي باستان‌شناسي و مردم‌شناسي نيز بازنمايي و شبيه‌سازي انواع موسيقي بسيار جذاب و آموزشي است. همبستگي عميق موسيقي با ادوار گوناگون زندگي انسان، تحولات اجتماعي و مردم‌شناختي و نقش كليدي آن در خاطرات جمعي جوامع، مواردي قابل تامل در اهميت وجود موسيقي در نمايشگاه‌هاي موزه‌اي است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون