ادامه از صفحه اول
قانون، عدالت، اعتماد
يعني نبايد و نميشود مسائل قومي، جنسيتي، جرياني و... بر نحوه مبارزه تاثير بگذارد و برخوردهايي كه با آن صورت ميگيرد تفاوت داشته باشد، تاكيد ميكنم كه نوع برخورد بايد يكسان باشد. بدترين آسيبي كه ميتواند «مبارزه با فساد» را به بيراهه ببرد همين استانداردهاي دوگانه و همين برخوردهاي دوگانه است كه استقلال قوه قضاييه را تهديد ميكند. قوه قضاييه از ساير نهادهاي ديگر مستقل است و همين استقلال مانع از آن ميشود كه از جايي به آن امر شود يا بر آن فشار بياورند. استقلال دستگاه قضا تضمين ميكند كه براي اجراي عدالت، قانون و استدلال حكم كنند نه اينكه ملاحظات بيروني در آن دخالت كنند. اگر رويه قضا به اين صورت ادامه پيدا كند، ميتوان اميد داشت كه اين دستگاه به تدريج با فساد مبارزه كند و ريشه فساد را از بين ببرد. نكته مهم ديگر اين است كه دستگاه قضا بايد از شايعات دوري كند و اسير جوسازيها نشود. نهتنها بايد مراقبت كند كه تحت تاثير شايعات واقع نشود بلكه بايد مراقب باشد كه رفتار و گفتار مسوولان قضايي به شايعات دامن نزند و اخباري غيرموثق را سر زبانها نيندازد؛ بهطور مثال اگر شايعهاي منتشر شود مبني بر اينكه با فردي كه فساد بزرگي داشته برخورد نشده است و از آن سو با فرد ديگري با همين شرايط برخورد سختي شده، آنوقت دستگاه قضا زير سوال ميرود كه طبيعتا مشكلساز است. دستگاه قضا اگر بتواند قانون و عدالت را رعايت كند، به تدريج هم ميتواند اعتماد مردم را جلب كند. بهطور مثال پرونده فعالان زيست محيطي چندسال بود كه بلاتكليف بود و هيچ حكمي براي آنها صادر نشده بود، اما در زمان رياست آقاي رييسي، ديديم كه اين پرونده حداقل از بلاتكليفي خارج شد و احكامي نيز براي آنها هرچند سنگين بريده شد. اما از سوي ديگر ميبينيم كه در بعضي از زندانها رعايت حال زندانيان نميشود و بعضا برخوردهاي نادرستي با آنها صورت ميگيرد. بهتر است كه قوه قضاييه در اين خصوص ورود پيدا كند و اين موضوع را به صورت ويژه بررسي كنند. همه اين مسائل هم نوعي فساد است، فكر نكنيد كه فساد فقط اختلاس يا فساد مالي است. زير پا گذاشتن اخلاق هم نوعي فساد است. از همين رو در كنار رعايت سه اصل مهم قانون، عدالت و سرعت، رعايت اخلاق در رسيدگي به پروندهها نيز از اهميت ويژهاي برخوردار است.
3 نكته درباره يك عكس
نكته اول اين است كاري كه پرسنل نيروي هوايي حدود 4 دهه پيش انجام دادند، در واقع ايجاد شكافي ميان نيروهاي مسلح بود كه در ظاهر طرفدار شاه بودند اما در واقع، طرفدار حكومت پهلوي نبودند. آنها، امام خميني (ره) را به عنوان فرمانده كل قواي كشور شناخته و در واقع سد حكومت پهلوي را شكستند؛ حال آنكه يكي از آن همافران به من گفته بود كه اين جرقه را آيتالله بهشتي زده است. نكته دوم اين است كه امام خميني(ره) از آغاز انقلاب، در همه صفوف نفوذ پيدا كرده بود و افراد به نوعي با امام خميني(ره) در ارتباط بودند. وقتي كه ايشان وارد كشور شدند و شاه از اين مملكت رفت، اين مردم در استقبال از امام خودشان را نشان دادند. ارتش حكومت پهلوي نيز بهويژه پس از شهادت آقا مصطفي، حركت بزرگي را انجام داد كه در ادامه مسير پيروزي انقلاب بسيار حائز اهميت بود و نقشي اساسي در پيشرفت مبارزات مردمي عليه حكومت شاه ايفا كرد. در اين ميان شهادت آقامصطفي فرزند امام(ره) نيز نقطه عطفي شد در مسير پيروزي انقلاب؛ چنانكه بهنحوي بيداري عظيمي را در كل كشور به وجود آورد كه از جمله در نيروهاي مسلح، ارتش و ديگر حوزهها موثر واقع شد. نكته سوم در خصوص آن روز تاريخي و سرنوشتساز نيز آن است كه در همان روز مطبوعات ما نتوانستند حتي عكسي را از اين ديدار منتشر كنند چراكه دولت حاكم در آخرين روزهاي حكومت پهلوي به نحوي از انتشار چنين عكسها و تصاويري بهطور جدي هراس داشت و به همين دليل نيز آن را دروغين توصيف ميكرد بنابراين اين ديدار در آن مقطع تاريخي بسيار ارزشمند بود و امكان پنهانكردن حقيقت را از حكومت پهلوي گرفت و به همين دليل لازم است سالروز آن حادثه بزرگ گرامي داشته شود. علاوه بر اين، رهبر انقلاب 4 دهه پس از پيروزي شكوهمند انقلاب، همچنان بر لزوم تقويت نيروهاي مسلح و البته ديگر حوزهها تاكيد دارند و جالب آنكه اين تاكيد ويژه به منظور جلوگيري از بروز جنگ و خشونت مطرح ميشود چراكه اگر قوي باشيم، چنانكه رهبري نيز روز گذشته بار ديگر تاكيد كردند، هيچ قدرتي ياراي مقابله با ما را نخواهد داشت.
زاگرس، نفت،مجلس
گزارش داد اين بخش از كشور در هفته قبل ويران شده است! زلزلههايي كه در پهنه دورود رخ ميدهد به گسل اصلي جوان زاگرس مربوطند. گسل اصلي جوان يك گسل امتدادلغز راستگرد جنبا و لرزهزا با روندي شمال غرب - جنوب شرق است. شواهد زمينشناسي نشان از جابهجايي راستگرد به ميزان ۱۰ تا ۶۰ كيلومتر در قطعات دورود و نهاوند از گسل اصلي جوان دارد. اگر لغزش در سطح اين گسل از ۵ ميليون سال پيش شروع شده باشد، نرخ ميانگين لغزش سالانه اين گسل ۴۰ ميليمتر (4 سانتيمتر در سال) خواهد بود. قابل توجه است كه بخشهايي از گسل اصلي جوان كه سبب جابهجايي راستگرد گسل معكوس اصلي زاگرس شدهاند (بخشهاي دورود، نهاوند، صحنه و دينور) فعاليتهاي لرزهزايي بيشتري نسبت به ساير بخشهاي اين گسل (بخشهاي سرتخت، مرواريد، مريوان و پيرانشهر) نشان ميدهند. اين گسل در تمامي درازاي خود از دينور در شمال غرب با رويداد زمينلرزه فارسينج (۱۳۳۶/۹/۲۲ با بزرگاي 7.0 تا درياچه گهر در جنوب شرق با وقوع زمين لرزه سيلاخور (۱۲۸۷/۱۱/۳ با بزرگاي 7.4 و زمينلرزه 12 فروردين 1385 چالان چولان (بروجرد) با بزرگاي 6.0 گسيخته شده است. بنابراين قطعه گسل دورود كه بين بروجرد تا داخل شهر دورود گسترده شده حدود 111 سال گذشته 2 زمينلرزه با بزرگاي بيش از 6 نشان داده است و البته توان لرزهزايي مشابه نيز دارد.