زمان مطلوبيت قانون
سينا قنبرپور
4 ماه از ابلاغ قانوني كه مدتها براي تصويب آن تلاش شده بود سپري شده است ولي از اجراي آن خبري نيست. بحث بر سر قانون اعطاي تابعيت به فرزنداني از مادران ايراني است. فارغ از اينكه اجرا نشدن قانوني كه براي تدوين و تصويب آن چه مراحلي با چه دشواريهايي طي شده چه آثار و تبعاتي دارد، ميتوان گفت اثر قانون وقتي نمود دارد كه به آن عمل شود؛ بنابراين اگر شيريني داشته باشد يا اگر آن همه تلاش بخواهد نتيجهاي داشته باشد زماني است كه با عمل به آن قانون مشمولانش خيرش را ميبينند و حاصل آن تلاشها به ثمر ميرسد. اين موضوع از چند منظر قابل تامل و ارزيابي و همينطور واكاوي است. نخست آنكه ما در كشوري زندگي ميكنيم كه با تورم قانون مواجه است و عمل به قوانين گاهي به سبب تنبلي گاهي به سبب تبصرههايي كه به آن وارد ميشود كمرنگ و كمرنگتر ميشود. نتيجه هم آن ميشود كه ديگر بخاري از قانون برنميخيزد. در حال حاضر و در شرايط كنوني جامعه همه واكاويها و تاملها را بايد به كناري نهاد و از يك منظر ديگر قانونگذاري و عمل به قانون را مد نظر قرار داد. مساله بسيار حياتي اينك «زمان» است. بيش از هر زمان ديگري با اين موضوع مواجهيم كه ما زمان زيادي در اختيار نداريم. سرعت وقوع حوادث و اتفاقات آن قدر بالاست كه گاهي هنوز از پس يك ماجرا برنيامده اتفاقي ديگر رخ ميدهد و به اصطلاح قوز بالاقوز ميشود. شرايط كنوني جامعه را هر يك از ما خوب ميداند و خوب ميفهمد. بنابراين نيازي نيست به تشريح مختصات و مولفههاي داخل در آن بپردازيم. آنچه اينك مهم است اينكه وقتي تاخير، تنبلي، ناهماهنگي، بوروكراسي اداري يا هر چيز ديگري اجراي يك قانون را به تعويق مياندازد اثر آن بر جامعه هم به تعويق ميافتد و شانس بهبود را كاهش ميدهد. زماني مديران شهري براي گرهگشايي از ترافيك تونل رسالت را طراحي كردند اما چند سال طول كشيد تا تونل به مرحله بهرهبرداري برسد؟
وقتي به بهرهبرداري رسيد عملا اثرگذاري آن بر ترافيك مطلوبيت لازم را از دست داده بود. اخيرا وقتي شيوع ويروس كرونا در چين همه نگاهها را به خود جلب كرد يك اقدام چينيها تحسين همه را برانگيخت؛ ساخت يك بيمارستان در 10 روز. آنها به خوبي دريافته بودند كه فرصت زيادي ندارند تا اين كار را انجام دهند. البته چينيها در بسياري از موارد ديگر هم اين نكته را ثابتكرده و نشان دادهاند قدر زمان را خوب ميدانند. پرسش اين است كه ما در ايران فكر ميكنيم براي هر كاري چقدر زمان داريم؟ اساسا مگر عمر آدمي چقدر است كه عمر مفيد كاري در آن چقدر باشد؟ به هر حال اگر قرار باشد فكر كنيم براي به ثمر رسيدن تلاشهايمان تا ابد فرصت داريم كه اصلا فلسفه زندگي دنيوي بيمعنا ميشود. نگاه كنيد ببينيد چند سال است كه ساخت مصلاي تهران در جريان است ولي هنوز عمليات آن خاتمه نيافته است. گو اينكه از اين سازه شهري استفاده ميشود اما نتيجه تمام شده آن چه موقع به كار ما ميآيد. با اين اوصاف بايد پرسيد چه موقع بايد آثار قوانيني كه با زحمت بسيار از فيلترهاي متعدد گذشته و به اجرا رسيده بايد ملموس شود. ما سالها عمر و هزينه صرف ميكنيم تا موضوعي از ايده به پيشنويس و از پيشنويس به لايحه يا طرح تبديل شود. خود اين بخش ممكن است ماهها و سالها زمان ببرد. بعد در نوبت رسيدگي مجلس قرار بگيرد. بعد از هزار و يك مدل بحث و جدل در مجلس مورد سيدگي قرار گيرد يا مسكوت بماند يا تصويب شود و راهي شوراي نگهبان. حالا فكر كنيد اين همه تلاش انجام شده و قانوني به مرحله اجرا رسيده است و آن وقت مجريان انجام آن را به هر دليل به تعويق انداختهاند. مگر آدمها چقدر عمر ميكنند كه منتظر بمانند ببينند دولتها كي حال اجراي قانون را دارند. اگر مادري ايراني الان نياز داشته باشد فرزندش تابعيت ايراني بگيرد و شناسنامهدار شود چرا بايد او را معطل كنيم؟ چرا بايد آثار اجراي چنين قانوني را به بعدها موكول كنيم. بعدهايي كه معلوم نيست چه اتفاقات ديگري برايمان رقم بخورد.