طنز تلخ مشاركت سياسي زنان
آذر منصوري
حضور زنان به عنوان نيمي از جمعيت كشور در بزنگاههاي مختلف، به خصوص در انتخابات همواره بر ميزان مشاركت مردم تاثيرگذار بوده است، به خصوص در مقاطعي كه زنان به عنوان انتخابشونده حضور داشتند، اين تاثيرگذاري نقش دوچنداني را از حيث مشاركت مردم در انتخابات به جاي گذاشته است. وقتي صحبت از حضور زنان در انتخابات است، به عنوان مولفهاي كه ميتواند در مشاركت مردم اثرگذار باشد، بايد مقدم بر اين مولفه و ذكر اين مولفه، به ميزاني از توجه به اصل حضور زنان به عنوان انتخابشونده هم اشارهاي شود. متاسفانه بهرغم حضور قابلتوجه زنان در مقطع ثبتنام، كه نزديك به 11 درصد ثبتنامكننده داشتيم، اكثر قريب به اتفاق زناني كه كانديدا بودند، در اين مرحله ردصلاحيت شدند. حضور زنان در اين مقطع تاريخي ميتوانست اثرگذاري ويژهاي خصوصا در نسل جوان ايجاد كند اما بخش قابلتوجه اين اثرگذاري با ردصلاحيتهاي گسترده سلب شده است. در انتخابات ارديبهشت 96 بر اساس اخبار دريافتي، بيش از 51 درصد از مشاركتكنندگان زنان بودند و اين سطح از مشاركت نياز به توجه به تحقق مطالبات زنان در فرداي انتخابات داشت. اما در مجلس گذشته چقدر به مسائل زنان، به ويژه به مسائل نسل جوان زنان توجه شد؟ چقدر مطالبات آنها پيگيري شد؟ در مجلس گذشته چقدر فضا و موقعيت فراهم شد تا زنان نماينده بتوانند مطالبات زنان را پيگيري كنند؟ هر چند در مجموعه عملكرد فراكسيون زنان و برخي از زنان نماينده را عملكرد مثبتي ميدانم، هرچند كه متاسفانه بخش قابلتوجهي از اين نمايندگان كه اثرگذاري بيشتري داشتند، ردصلاحيت شدند و عملا مردم و شهروندان امكان انتخاب آنها را ندارند. متاسفانه نگاهي كه وجود داشت و نگاهي كه همچنان وجود دارد، نگاه ضدمشاركت نسبت به زنان است. در عمل مشاركت زنان به اشكال مختلف و در جنبههاي فرهنگي، اجتماعي، سياسي و اقتصادي توسط برخي اركان مسوول در كشور و نهادهاي قدرت در حال پسزده شدن است. اين مساله به طور قطع تاثير قابلتوجهي در مشاركت مردم و باور آنها تاثير منفي گذاشته است، باور به اينكه مشاركت آنها ميتواند در زندگي آينده خانواده و جامعه تاثيري داشته باشد. در شرايطي كه مقدمات حضور زنان به عنوان كانديدا مطرح نشده است، در شرايطي كه توجه به مطالبات زنان و كساني كه بايد اين مطالبات را نمايندگي كنند، در نهادهاي نظارتي با بياعتنايي و حتي مقاومت مواجه است، قاعدتا نميتوان همان انتظاري را از زنان داشت كه سال 96 داشتيم. مشاركت زنان و به خصوص مشاركت سياسي زنان الزاماتي دارد و علاوه بر آن، بايد ديد با زنان منتخب در مجلس دهم چه مواجههها و چه رفتاري شد؛ با خانمهايي كه چهار سال گذشته براي پيگيري مطالبات مردم ايستادند و صداي مردم شدند تا از ظرفيت مجلس براي پيگيري مطالبات زنان و انعكاس صداي جامعه در خانه ملت استفاده كنند. نوع برخوردهايي كه با خانم سياوشي، خانم سعيدي، خانم زرآبادي و به خصوص خانم سلحشوري شد، بر ميزان مشاركت زنان و بر ميزان تمايل آنها براي حضور در نهاد انتخابي مجلس و انتخابات اثرگذار است. بدون توجه به رخدادهايي كه نقش بازدارنده در ميزان مشاركت زنان در انتخابات دارند و به تاكيد حضرت امام، در مقدرات اساسي كشور نقش ايفا ميكنند، نميتوانيم صحه بگذاريم كه اين حضور تا چه حد ميتواند موجب شور انتخاباتي و مشاركت انتخاباتي شود. عليالقاعده تمام اين اتفاقات در كنار فضايي كه به فضاي ضدمشاركت بدل شده است، نوع مواجهههايي كه با انتخاب آزادانه مردم در اين انتخابات شد هم مزيد بر علت شده است و طبيعتا در چنين شرايطي گفتن اينكه زنان ميتوانند موجب برگزاري انتخابات پرشوري شوند، چيزي جز يك طنز تلخ نخواهد بود.