چيزي كه در ايران
كشف ميشود، «شيشه »نيست
علاوه بر اين، دولت افغانستان، مناطق دو نوبت كشت را در محاسباتش به شمار نميآورد. ظرف سالهاي گذشته و از ابتداي دهه 90، كشفيات 3 يا 4 و حتي 8 تني ترياك در داخل كشور داشتيم كه چند محموله را در هرمزگان، شخصا بازرسي كردم و اين كشفيات، حاوي ترياك بسيار خشك بود؛ ترياكي كه حداقل دو سال در انبارها دپو شده بود. ترياك نو كه برداشت تازه است، رطوبت بالايي دارد و چه براي توليد هرويين و چه براي فروش خام، مقرون به صرفه نيست در حالي كه هرچه خشكتر باشد، گرانتر است و هر چه خشكتر باشد، براي استحصال مرفين پايه و
به تبع آن، توليد هرويين، قابليت بيشتري دارد. در دهه 60 -سال 1369- مرفيني در تهران كشف ميكرديم كه به مرفين 700درصد معروف بود؛ به اين معنا كه از يك كيلو مرفين 700درصد، 700 گرم هرويين توليد ميشد. از سال 1390، ميزان و غناي مرفين ترياك افغانستان، تا 950درصد افزايش يافت و حالا در فرآيند توليد هرويين، يك كيلو مرفين 950درصد، تا 950 گرم و حتي بيش از اين مقدار، هرويين تحويل ميدهد. اين تغيير قابليت، نشاندهنده غناي مرفين پايه در ترياك است و البته ترياك به دست آمده در مناطق خشكتر، غناي مرفين بالاتري دارد. پس اگر در سالهاي گذشته، از 12 كيلو ترياك، يك كيلو مرفين به دست آمده، حالا 7 كيلو ترياك هلمند و قندهار براي استحصال يك كيلو مرفين كفايت ميكند و در اين مناطق، توليد هرويين كاملا مقرون به صرفه است. علاوه بر اين، بعد از اشغال افغانستان توسط امريكا، پاي متخصصان شيمي اروپايي هم به اين كشور باز شد. در دهه 70، فقط انيدريد استيك هندي در لابراتوارهاي توليد هرويين افغانستان پيدا ميشد كه درنهايت، هرويين 12درصد به دست ميداد اما امروز، انيدريد استيك مرك MERC آلمان به افغانستان ميرسد كه قابليت توليد هرويين با كيفيت بسيار بالا را فراهم ميكند. بنابراين همچنان توليد هرويين در افغانستان نسبت به توليد مت آمفتامين با كيفيت پايين، صرفه اقتصادي بيشتري دارد.
شنيدم كه آشپزخانههاي شيشه دوباره فعال شده منتها به دليل محدوديت دسترسي به افدرين، فرمولهاي جايگزين، وارد آشپزخانهها شده.
مثل فرمول يك فنيل دو پروپانول.
بله و شبكه قاچاق ميداند كه مصرفكننده، هيچ ابزاري براي آناليز ماده مصرفي خود ندارد و صرفا با تلقين فروشنده، ميپذيرد كه اين ماده، شيشه محصول سنتز افدرين يا هرويين محصول سنتز انيدريد استيك است. از توليدكنندگان شيشه شنيدهام كه حتي از فرمول متكاتينون يا مواد موثرهاي مثل فنيل آستون براي توليد شيشه استفاده شده.
يك فنيل دو پروپانول ماده اوليه بعضي از آمفتامينها مثل كپتاگون است. اما تفاوت فنيل دو پراپانول با افدرين در اين است كه افدرين باعث كريستاليزه شدن شيشه ميشود، در حالي كه اگر شيشه، با فنيل آستون توليد شده باشد، بايد به شكل بلورهاي نمك باشد. البته لازم است كه پليس مبارزه با موادمخدر، شيشه موجود در بازار خردهفروشي را آناليز كرده و ميزان كريستاليزه آن را برآورد كند كه اگر اين ميزان، كم باشد، احتمال جايگزيني فنيل استون به جاي افدرين وجود دارد و بنابراين، فرضيه شما درست است اما در اين صورت، اين محصول، مت آمفتامين نيست و آمفتامين است كه به شكل پودر درآمده تا قابليت مصرف تدخيني داشته باشد.
من با چند فروشنده مواد شيميايي صحبت ميكردم و آنها به ياد داشتند كه ظرف سه سال گذشته، با افزايش تقاضاي حجمهاي سنگين فنيل استون مواجه شدهاند. تاكيد ميكردند كه براي فروش اين حلال، محدوديتهاي شديد دارند چون بايد از خريدار، كد اقتصادي بگيرند و فاكتور رسمي با رونوشت براي اتحاديه فروشندگان مواد شيميايي صادر كنند علاوه بر اينكه حلالهاي شيميايي موجود در بازار قانوني، خلوص 80درصد دارد تا قابليت سوءاستفاده از آن به حداقل برسد در حالي كه حلال قابل استفاده براي توليد مت آمفتامين، بايد خلوص 98درصد داشته باشد و يكي از فروشندگان تاييد ميكرد فنيل استون مورد استفاده در توليد شيشه، به صورت قاچاق از پاكستان وارد ميشود. اگر فنيل استون قابليت سوءاستفاده براي توليد شيشه نداشت به فهرست مواد تحت كنترل وزارت صنعت اضافه نميشد. شما در مورد كيفيت ماده توليد شده با فنيل استون تشكيك ميكنيد؟
دقيقا. فنيل استون حتما قابل سوءاستفاده است چون ماده موثره توليد آمفتامين است . من اين فرضيه را رد نميكنم ولي محصول توليد شده با فنيل استون، مت آمفتامين كريستاله نيست. اگر در اين ماده هيدروكلريد پيدا نشود، فرض شما قابل تاييد است اما وقتي در مورد شيشه صحبت ميكنيم، منظورمان مت آمفتامين كريستاله است. هيدروكلريزه شدن مت آمفتامين، يكي از بايدهاي اين روش است اما اگر محصول نهايي، به پودر تبديل شد، آمفتامين است. براساس تجربياتم ميگويم كه ماده توليد شده از پايه فنيل استون يا پروپانول، به دليل كريستاله نشدن، در مجاورت حرارت، دود سياه توليد ميكند در حالي كه مت آمفتامين كريستاله در مجاورت حرارت، دود سفيد توليد ميكند و تاثيرات متآمفتامين نسبت به آمفتامينها بسيار كمتر است.
كاهش 70درصدي قيمت عمدهفروشي شيشه به 18 ميليون تومان و افزايش دوبرابري قيمت مواد بر پايه ترياك را چطور تحليل ميكنيد؟
معتقدم تعداد مصرفكنندههاي ناشي از موج اول شيوع شيشه كاهش پيدا كرده و ميتوان گفت كه بازار مصرف تا حدود زيادي به سمت هرويين تغيير جهت داده است.
يعني به سمت مواد سنگينتر هدايت شده؟
نميتوان قطعي گفت كه به سمت مواد سنگينتر رفته اما افزايش تقاضا براي هرويين ، بخشي از شيب ناشي از كاهش توليد و دسترسي به شيشه است. افزايش توليد شيشه در افغانستان را هم نبايد در اين كاهش قيمت بيتاثير بدانيم.
اين كاهش قيمت، ربطي به كيفيت و خلوص ماده توليد شده ندارد؟
تازهواردهاي اعتياد، توجه چنداني به كيفيت ندارند اما به دنبال مواجهه با مواد متنوعتر، ذائقهشان حق انتخاب پيدا ميكند كه از كيفيت شيشه افغاني ناراضي باشند و به سمت هرويين بروند.