ژئوپولتيك الكساندر دوگين
سعيد عابدپور
شايد هيچ چيز بهتر از كتاب الكساندر دوگين تحت عنوان «مباني ژئوپولتيك- ژئوپولتيك آينده روسيه» نتواند به خوبي ديدگاههاي اين متفكر روسي را نشان دهد. از نظر دوگين، ژئوپولتيك يك رسالت مسيحيايي براي ملت روسيه دارد، روسيه بايد در راس اوراسيا قرار گيرد و هر گونه نقش كمتري از اين موضوع به معناي خيانت به روسيه است. اگر روسيه در اين مسير گام برندارد، ناگزير به سمت فروپاشي خواهد رفت. مساله اصلي به نظر دوگين، نبرد بين دو قدرت زميني و دريايي بين روسيه و امريكاست و هر نبرد ديگري بايد در چارچوب نبرد اين دو ابرقدرت قرار بگيرد.
از نظر او ژئوپولتيك علم لولههاي نفت و گاز و چگونگي رساندن منابع انرژي به مصرفكنندگان نيست، ژئوپولتيك روش سياسي با تقدم جغرافياست كه شامل گستره وسيعي از تصميمات اجتماعي، اقتصادي، سياسي و نظامي ميشود. از نظر دوگين، ژئوپولتيك يك جهانبيني است. سيستمي از تفسيرهاي جامعه، تاريخ، انسان و طبيعت. تفاوت دوگين با ساير متفكران ژئوپولتيك اين است كه عناصر فكري از جمله دين، فرهنگ و طبيعت را وارد اين مقوله ميكند. ژئوپولتيك دوگين بر اهميت جغرافيا بنا شده و مشخصات ايدئولوژي را دارد ولي ايدئولوژي نيست. از اين رو دوگين ژئوپولتيك را متفاوت از ماركسيسم و سرمايهداري ميداند. ژئوپولتيك يك ابرايدئولوژي يا متافيزيك سياسي است كه مبتني بر كاهش خصومت انسانها و براساس جغرافيا است. دوگين از اين رو به ديدگاههاي آخرالزماني، ظهور منجي علاقه نشان ميدهد چون اين ديدگاهها در راستاي تقديس نظريه اوست. او معتقد به حكومت جهاني روسيه بر جهان است. از نظر او روسيه به خاطر رسالت جهاني ظهور حضرت مسيح(ع) و برپايي مسيحيت راستين، متعهد است. در اين ماموريت دوگين را ارتش و نخبگان روسي حمايت ميكنند.
از نظر دوگين «ايدئولوژي» حاوي عناصر حقيقي اندكي است. به جهت همين سهم اندك از حقيقت است كه ماركسيسم و ليبراليسم تفاسيري غيرحقيقي از جهان ارايه ميدهند. تنها ژئوپولتيك حقيقي از نظر دوگين، «پادشاهي» است و او تعريفي متافيزيكي از پادشاهي دارد. ژئوپولتيك ملي يا فدرال از نظر دوگين وجود ندارد و ماهيت آن علمي يا تكنيكي نيست بلكه آن جهانبيني است كه قدرت مطلق را در دست دارد. به بيان ديگر اين قدرت مطلق است كه توانايي گسترش جغرافيايي را مشخص ميكند. از اينجاست كه ژئوپولتيك دوگين بعد جهاني مييابد و بر آن ميشود كه سرنوشت انسانها را رقم زند. توضيح درباره مفاهيمي كه دوگين استفاده ميكند مانند «بحموث» و «لوياتان» يا ديدگاه او درباره هارتلند، ريم لند و هلال بيروني مجال ديگري براي بررسي نظريات او ميخواهد. ولي به بيان ساده، دوگين به دنبال بسط قدرت روسيه با تمكين بر ديدگاههاي آخرزماني ظهور حضرت مسيح(ع) است. او مينويسد.«ملت روسيه بدون ترديد ملت مسيحي است. اين به معناي تقابل با هر گونه تفكرات ناسيوناليستي است. جهان روسي بر اساس تمدن روسي بنا شده و به صورت عميقي متفاوت از تمدن غربي است. حتي تمدن روسي عميقا ضد تمدن غربي است و البته معناي تمدني خود را دارد.» دوگين براي اثبات برتري عقيدتي روسيه و شيطاني بودن غرب ناگزير به استفاده از نظريه توطئه است. او به نظريه رنه گنون، «سيطره كميت» توجه جدي دارد و غرب را تبلور سيطره كميت ميداند. او عقب ماندن روسيه را از فناوريهاي گوناگون نتيجه ديدگاه متفاوت تمدن روسي ميداند كه اجازه سيطره كميت يا ماده را نميدهد. تمدن اوراسيايي دوگين در بين جلگهها، جنگلها، رودخانهها و در كنار درياها شكل گرفته و متفاوت از تمدن اروپايي- امريكايي است و بنمايه اساسي تمدنهاي سنتي را تشكيل ميدهد. احياي اين تمدنها در قالبي نو بدون روسيه امكانپذير نيست. از نظر دوگين، روسيه براي ايفاي رسالت جهاني بايد نفوذ، قدرت و حاكميت سرزميني خود را در اوراسيا گسترش بخشد و كنترل كامل اين منطقه را به دست آورد... .