استفاده حداكثري ايران از تريبون مونيخ
افزايش
هزينههاي تحريم
براي امريكا
سارا معصومي
ايران و ايالات متحده امريكا همچنان در چند قدمي منازعه مستقيم نظامي قرار دارند اما هر دو كشور فعلا مسير مديريت بحران را انتخاب كردهاند. در آخرين زد و خورد مستقيم ميان تهران و واشنگتن، امريكا سردار شهيد قاسم سليماني را ترور كرده و ايران با پاسخ نظامي به يك حمله نظامي امريكا، پايگاه عينالاسد را موشكباران كرد. محمدجواد ظريف، وزير خارجه كشورمان ميگويد: در ميانه اين تنشها، ميان دو كشور نامههاي بسيار تندي رد و بدل شده اما واشنگتن تاكنون درباره جزييات نامهاي كه داده و پاسخي كه دريافت كرده، سكوت اختيار كرده است. پيش از آنكه محمدجواد ظريف به منظور شركت در كنفرانس امنيتي مونيخ راهي آلمان شود حضور همزمان وي و مايك پمپئو، همتاي امريكايياش در اين شهر توجه بسياري را به خود جلب كرده بود.
رابطه ايران و امريكا فعلا وضعيت مشخصي دارد؛ واشنگتن از مذاكره بدون پيششرط اما در سايه شديدترين تحريمهاي اوليه و ثانويه سخن ميگويد و تهران دقيقا در مسير مخالف، لغو تحريمهاي هستهاي را پيششرطي براي بازگشت امريكا بر سر ميز مذاكره 1+5 با ايران ميداند. با توجه به سياست فشار حداكثري امريكا بر ايران در حوزههاي متفاوت و سنت ايران در مقاومت به منظور رد مذاكره در سايه تهديد و تحريم، به نظر ميرسد كه ايران و امريكا حداقل در كوتاهمدت همچنان در بنبست موجود باقي خواهند ماند. در اجلاس امنيتي مونيخ از وزراي خارجه برخي كشورهاي منطقهاي مانند عمان تا همتاهاي آنها در چين يا چهرهاي اروپايي مانند جوزپ بورل همه و همه نسبت به خارج شدن بحران ميان ايران و امريكا از حالت كنترل شده و آغاز جنگي ديگر در منطقه غرب آسيا هشدار دادند اما نگاهي به آنچه در حاشيه يا حتي پشت تريبونهاي كنفرانس امنيتي مونيخ ميان ايران و امريكا گذشت نشان ميدهد كه محمدجواد ظريف و مايك پمپئو در مونيخ هم جنگ رسانهاي را در حوزه ديپلماسي عمومي با يكديگر پيش بردند. مايك پمپئو پيش و همزمان با سفر به مونيخ با تكرار ادعاهاي بيپايه و اساس درباره ايران در توييتر پرده از نقشهاش براي تلاش به منظور اجماعسازي عليه ايران برداشت و همين رويه را در تك تك ديدارهاي دو جانبه حاشيهاي با همتاهايش از كشورهاي مختلف به خصوص بازماندگان در برجام و سخنرانياش در كنفرانس امنيتي ادامه داد و در نهايت روز گذشته خبر رسيد كه وي حتي در ديدار با رييسجمهور سنگال هم به جاي پرداختن به روابط دوجانبه، به انتقاد از ايران ادامه داد.
دولت دونالد ترامپ همزمان با خارج شدن از توافق هستهاي با ايران، نقشه راهي را براي بازگرداندن تهران به پاي ميز مذاكره طراحي كرد و در قريب به دو سال گذشته گام به گام تكههاي اين پازل را در كنار هم قرار داد؛ بازگرداندن تحريمهاي هستهاي، افزايش فشار اقتصادي بر ايران با ايجاد رعب و وحشت در ميان بانكها و كمپانيهاي خارج براي كار با ايران، تعيين تيمهاي متفاوت در وزارتخانههاي خارجه و خزانهداري براي تهديد و تطميع شركتها و كمپانيهاي خصوصي براي كار با ايران، تلاش براي تهديدسازي از فعاليتهاي منطقهاي و آزمايشهاي موشكي ايران و البته متوسل شدن به ترفندهايي براي خطرناك نشان دادن برنامه هستهاي ايران، سرمايهگذاري بر تعميق شكافهاي داخلي در ايران و افزايش بياعتمادي عمومي به توانايي حاكميت براي مهار مشكلات به خصوص مشكلات اقتصادي ناشي از تحريم.
نخستين انتظار ترامپ از اين سياست، فروپاشي برجام بود كه هرچند با توجه به تحولات اخير برجامي به اين نتيجه نزديك شده اما تا تحقق كامل آن فاصله دارد. تعلل اروپا در انجام تعهدات برجامي كه به برداشته شدن گامهاي معكوس ايران و در نهايت پايان التزام تهران به تعهدات فني مندرج در اين توافق منتهي شد تا حدودي واشنگتن را به اجماع مدنظر عليه ايران اميدوار كرده است. سكاندار كاخ سفيد پس از گام نهايي ايران در كاهش تعهدات برجامي، اروپا را با تهديد تعرفهاي وادار به فعالسازي مكانيسم حل و فصل اختلاف كرد تا شايد از اين منظر بتواند با قرارگرفتن تهديد بازگشت قطعنامههاي شوراي امنيت سازمان ملل عليه ايران، تهران را پاي ميز مذاكره بازگرداند. حالا ميتوان گفت كه ضربه نهايي سه كشور اروپايي به برجام با فعالسازي مكانيسم ماشه ميتواند همان حلقه مفقوده «اجماع عليه تهران» باشد كه رييسجمهور امريكا در سه سال گذشته دنبال كرده است. مايك پمپئو با هدف نزديك كردن اروپا به اين مرحله و تكميل پازل ضدايراني مافوق خود به مونيخ رفت و البته با همتاي ايراني خود روبهرو شد كه او هم با هدف خنثي كردن همين تلاشها به مونيخ رفته بود.
دولت ترامپ در يك سال اخير تمام تلاش خود را براي محدود كردن دامنه فعاليتهاي محمدجواد ظريف در عرصه ديپلماسي عمومي به كار گرفته است؛ از قرار دادن نام وزير خارجه در ليست تحريمي تا ممانعت آشكار و علني از حضور ظريف در نشستهاي سازمان ملل. در تازهترين اين موارد هم قريب به يك ماه پيش بود كه فشارهاي امريكا منجر به كوتاه آمدن دستاندركاران پنجاهمين نشست مجمع جهاني اقتصاد در داووس سوييس شد و وزير خارجه كشورمان در اعتراض به تغيير چيدمان برنامه سخنراني عمومي در اين نشست شركت نكرد. شايد مطلوب دولت ترامپ عدم حضور وزير خارجه ايران در كنفرانس سالانه امنيتي مونيخ هم بود كه حضور، سخنراني و مصاحبههاي وزير خارجه در اين كنفرانس و حاشيههاي آن، اين خواب واشنگتن را تعبير نكرد.
در حالي كه دونالد ترامپ تلاش ميكند با اعمال محدوديت عليه وزير خارجه ايران، صداي ديپلماسي تهران در گوش افكار عمومي را از رونق بيندازد تا بتواند نسخه ايران هراسي خود را گام به گام پيش ببرد و در داخل هم برخي منتقدان دستگاه ديپلماسي اين سوال را مطرح ميكنند كه فايده رفت و آمدهاي ظريف به كشورهايي كه به تعهدات برجامي خود هم پايبند نبودند، چيست؟
انعكاس اين سفرها را بايد در شكست سياست امريكا در اجماعسازي عليه تهران به منظور بهرهبرداري كوتاه و ميان مدت از آن دانست. بنبست در رابطه ايران و امريكا در حالي وارد سال حساس 2020 شده كه اروپا تحت فشار شديد امريكا و اسراييل براي فعالسازي مكانيسم ماشه عليه ايران است و البته كه موعد انقضاي تحريمهاي تسليحاتي ايران طبق قطعنامه 2231 هم اكتبر سال جاري است. دولت ترامپ از مدتها پيش شمارش معكوس براي مقابله با لغو اين تحريمها را آغاز كرده و به نظر ميرسد كه نقشه راه جديدي به شمول ارايه يك قطعنامه جديد براي تمديد اين تحريمها به محور جديدي در سياست ايرانستيزي امريكا تبديل شده است. در چنين شرايطي وزير خارجه كشورمان كه به دليل محدوديتهاي امريكا امكان حضور در جلسات متفاوت به ميزباني سازمان ملل را هم ندارد از حاشيه و متن كنفرانسهايي چون مونيخ براي شفافسازي در افكار عمومي و بالا بردن هزينه امريكا در ايرانستيزي استفاده ميكند. در حالي كه جوزپ بورل، مسوول سياست خارجي اتحاديه اروپا ميگويد مهلت تعيين شده در مكانيسم حل و فصل اختلاف به شكل نامحدود تمديد شده، امريكا تلاش ميكند اروپا را با خود همراه كرده و مقدمات بازگشت قطعنامهها را فراهم كند. در سوي مقابل ايران تلاش خواهد كرد توازن به وجود آمده ميان داده و ستاندهها را كه با گام پنجم و نهايي ايجاد كرده براي مدت زمان بيشتري حفظ كند و ظريف با حضور در مونيخ يا ساير نشستهاي بينالمللي دقيقا به دنبال تامين همين هدف است.
در جنگ تمامعيار سياسي، امنيتي، اقتصادي كه دونالد ترامپ عليه ايران آغاز كرده استفاده از هر روزنهاي براي ايجاد شكاف در جبهه غرب به يك مسووليت ملي تبديل شده است. هر چند كه اروپاييها در گوشه و كنار زمزمه موافقت با مذاكره مجدد درباره برنامه هستهاي ايران به اضافه فعاليتهاي منطقهاي و آزمايشهاي موشكي را تكرار ميكنند اما محمدجواد ظريف بيوقفه با يادآوري بدهكاري اروپا به تهران در حوزه برجام، شكلگيري اين اجماع را به تاخير مياندازد و همزمان موضع برحق ايران در برجام را در افكار عمومي بينالمللي زنده نگه ميدارد. در حال حاضر با بازگشت برنامه هستهاي ايران به شرايط پيش از برجام و عدم پايبندي تهران به تعهدات فني مشخص شده در اين توافق و بازگشت تحريمهاي هستهاي امريكا با قابليت تنبيه فرامرزي، ايران و 1+4 در وضعيت متوزان داده و ستانده قرار گرفتهاند با اين تفاوت كه روز به روز از عمر قطعنامههاي در تعليق مانده شوراي امنيت سازمان ملل عليه ايران كاسته ميشود كه البته مهمترين آنها تحريمهاي تسليحاتي است كه انقضاي آن به كابوسي براي امريكا و متحدانش در منطقه تبديل شده است. در شرايطي كه ايران همچنان بتواند شكاف برجامي ميان اروپا و امريكا را تا ماه اكتبر سال جاري ميلادي حفظ كند، دست برتر و مطالبهگر تهران در برجام ميتواند چين و روسيه يا حتي در مقاطعي فرانسه را براي مخالفت با قطعنامه احتمالي پيشنهاد شده از سوي امريكا براي تمديد تحريمهاي تسليحاتي ايران ببندد. در حال حاضر سياست وزارت خارجه كشورمان در مقابله با امريكا و مقاومت در برابر زيادهخواهيهاي اين كشور افزايش هزينههاي تحريم براي دولت ترامپ در سه حوزه سياسي، اقتصادي و افكار عمومي بينالمللي است. دولت امريكا فقط در يك فقره براي بستن هر منفذ اقتصادي خارجي با ايران و شناسايي كانالهاي ارتباطي قريب به 500 نفر را به كار گرفته و اين در حالي است كه به گواه تحليلگران مسائل بينالملل واشنگتن حتي به فصل چيدن ميوه از زمين سياست فشار حداكثري عليه ايران نزديك هم نشده است.