محمدجواد ظريف:
حضرت آقا بارها فرمودهاند كه ما با مردم يهودي هيچكاري نداريم
محمدجواد ظريف وزير امور خارجه در گفتوگويي با پايگاه اطلاعرساني KHAMENEI.IR ضمن بررسي طرح موسوم به «معامله قرن» به راهكار جمهوري اسلامي براي حل مساله فلسطين پرداخت.گزينشي از اين گفتوگو به شرح زير است:
به نظر شما هدف اصلي امريكا و صهيونيستها در طرح «معامله قرن» چيست؟
متاسفانه در طول سالهاي گذشته و به ويژه در چند سال اخير، جهان عرب با رژيم صهيونيستي و امريكا نه تنها برخورد منفعلانهاي داشته است، بلكه با صهيونيستها عليه كشور اسلامي فلسطين همپيمان شدهاند. اين اقدام آنها را در موضعي بسيار ضعيف قرار داده است. بر همين اساس امريكاييها به اين نتيجه رسيدند كه ميتوانند طرحشان را رونمايي كنند، اما چند سال قبل امريكاييها در چنين موقعيتي نبودند، چه برسد به اينكه راجع به تبديل كل موضوع فلسطين به موضوع معاملات ملكي فكر هم بكنند و همه آمال و آرزوها و حقوق اوليه مردم فلسطين را فداي پروژه ساخت و ساز خود بكنند. براساس ذهنيات و گفتههاي ترامپ و كوشنر، آنها به حقوق كسي كار ندارند و اين طرح را يك پروژه ميدانند و به اين نتيجه رسيدند كه واقعا جهان عرب به حدي از ذلت رسيده كه ميتوانند چنين موضوع سخيفي را به عنوان حقوق مردم فلسطين مطرح كنند. در واقع اين طرح، فلسطين را به چيزي شبيه بنتوستانهاي زمان آپارتايد در آفريقاي جنوبي تبديل ميكند. يعني مناطق تعيينشدهاي كه به منظور نظارت بر ساكنان آن، در وسط فلسطين اشغالي شكل بگيرد.الان اما همهچيز در اختيار رژيمصهيونيستي است و مواردي كه در طرح «معامله قرن» مطرح است، فراتر از موارد مطرحشده در پيمان اسلو و پيمان مادريد است و فلسطين را به قطعاتي از سرزمينهاي محصور در بين رژيمصهيونيستي تبديل ميكند و تمام اراضي حتي بعد از ۱۹۶۷ را هم به صهيونيستها ميبخشد. بخشيدن منطقه جولان سوريه و بيتالمقدس پايتخت مسلمانان به رژيم صهيونيستي از طرف آقاي ترامپ، مناطقي كه از اول مال آنها نبوده، فقط به خاطر انفعال و ذلت اعراب در مقابل آنها است. هنوز هم جهان عرب به دنبال خريد امنيت از امريكا و رژيم صهيونيستي است. به جاي اينكه به خودشان و به مردمشان و به همسايگان مسلمانشان اعتماد و تكيه كنند، بهدنبال خريد امنيت از امريكا هستند.
با توجه به واكنشهاي منفي سران جهان عرب به پيامد طرح «معامله قرن»، چرا بعضي از آنها چنين واكنشي به اين طرح دارند و نتيجه آن را بالعكس ميدانند؟
موضعگيريهاي بعضي از سران وابسته كشورهاي عربي كه امروزه به دليل مشكلات كشورهاي بزرگ عربي به سردمداران جهان عرب تبديل شدهاند، موضعگيري مردم عرب نيست، اما اتفاق مهمي كه در اينجا افتاده، اين است كه رژيمهاي وابسته عربي در طول سالهاي گذشته سعي كردند تا جمهوري اسلامي را به عنوان يك خطر دروغين به مردمشان ارايه كنند.ولي اين اتفاق نشان داد خطري كه جهان عرب با آن مواجه است، همين اربابان سران كشورهاي عرب هستند كه همه آمال و حقوق مردم فلسطين را به يكباره نقض ميكنند و حتي اينها جرأت برخورد كردن هم ندارند و به جاي اينكه موضعي در حمايت از فلسطين بگيرند، از تلاشهاي آقاي ترامپ هم تشكر ميكنند. در واقع اين پيامي به جهان عرب است كه با اين سياستها نميشود راهحل فلسطين را دنبال كرد و بايد برگردند و خطر صهيونيسم را كه جهان اسلام را تهديد ميكند و خطر كساني كه در برابر صهيونيسم سياست ذلتبار همراهي و همسويي با رژيم صهيونيستي را دنبال كنند.
به نظر من اين يك فرصتي براي جهان اسلام است تا به اين واقعيت پي ببرند كه راهحل مساله فلسطين بر دو محور دموكراسي و مقاومت است. هدف مقاومت مشخص است و مردم فلسطين هم ايستادگي ميكنند، اما امروز همه گروههاي فلسطيني يك صدا با طرح «معامله قرن» مخالفت ميكنند و اين وحدت داخل فلسطين بر پايه مقاومت ميتواند امر بسيار مباركي براي خنثي كردن سياستهاي صهيونيستها باشد. دموكراسي هم عامل بسيار مهمي است. كساني كه فرياد دموكراسيخواهيشان جهان را پر كرده و به دروغ از رژيم صهيونيستي به عنوان تنها دموكراسي در منطقه ياد ميكنند، حاضر به پذيرش دموكراسي واقعي باشند. دموكراسي واقعي به چه معناست؟ به اين معني كه همه كساني كه در فلسطين هستند و فلسطين متعلق به آنهاست و در فلسطين زندگي كردهاند، ولي در دنيا آوارهاند، بتوانند آيندهشان را خودشان تعيين كنند و خودشان براي آيندهشان تصميم بگيرند. طرفداران دموكراسي چرا از اين طرح ميترسند؟
طرحي كه رهبر معظم انقلاب در سالهاي قبل آن را به عنوان طرح جمهوري اسلامي براي فلسطين مطرح كردند و طرح طبيعي هم هست، مگر در آفريقاي جنوبي كه اين طرح اجرا شد و آپارتايد كنار گذاشته شد، سفيدپوستها قتلعام شدند؟ چرا به دروغ ميخواهند اين تصور را ايجاد كنند كه اين طرح به معني قتلعام يهوديان است؟ حضرت آقا بارها فرمودهاند كه ما با مردم يهودي هيچكاري نداريم و مردم يهودي كه در فلسطين زندگي كردهاند، اين حق را دارند كه در فلسطين باشند، ولي نميتوانند براي ديگران تعيين سرنوشت كنند. بلكه همه فلسطينيها بايد در تعيين سرنوشتشان نقش داشته باشند.
همانگونه كه در آفريقاي جنوبي همه آفريقاييها از جمله سياهان، سفيدپوستها و رنگينپوستها زماني در سيستم آپارتايد به گروههاي مختلفي تقسيم شده بودند و اين حق انساني را كه همه با هم زندگي كنند، از آنها گرفته بودند، اما آنها تصميم گرفتند كه آن سيستم را كنار بگذارند و الان نزديك به ۳۰ سال از آن واقعه ميگذرد و ما شاهد هيچ جنگ يا كشتاري در آفريقاي جنوبي نبوديم. در مورد فلسطين اما بهجاي پذيرفتن ذلت و فشارهاي روزافزون و پايانناپذير امريكا و رژيم صهيونيستي، دو راهحل همزمان و نه مجزا براي فلسطين وجود دارد؛ يكي مقاومت و ديگري دموكراسي و رأي مردم. اگر اين دو را اجرا كنند، موضوع فلسطين حل خواهد شد.