از مصدق تا ساختمان نخستوزيري
مهمترين اقدام ايشان كه بسيار مشهور است پس از ملي كردن صنعت نفت رقم خورد. در آن زمان انگلستان كه بزرگترين خريدار نفت ايران بود، نفت كشور را تحريم كرد و در برابر اين تصميم ناوهاي جنگي خود را به آستانه بندر آبادان و خرمشهر آورد كه آرايش نظامي و جنگي در برابر ايران بود. پس از لغو خريد نفت توسط كشورهاي ديگر، مصرف آن به شدت پايين آمد. از سوي ديگر لوازم نفتسوز از قبيل اجاق و بخاري در كشور فوقالعاده كم بود و آن تعدادي كه در كشور وجود داشت توسط شركت والور انگلستان به ايران وارد ميشد، بنابراين، اين تعداد از لوازم نفتسوز كفاف هزينههاي نگهداشت چاههاي نفت را نميداد. مرحوم عالينسب در ملاقاتي كه با دكتر مصدق داشت، خاطرنشان كرد كه براي كاركرد حداقلي صنعت نفت لازم است مصرف داخلي را تشويق كنيم تا پالايشگاه آبادان در حداقلي از ظرفيت كار كند. اين اقدام سبب ميشود به جاي فروش نفت به خارج، آن را در داخل به فروش و مصرف برسانيم و هزينهها را پوشش دهيم. دكتر مصدق هم عنوان كند كه لوازمش در داخل نيست كه پس از آن جناب عالينسب «چراغهاي نفتي عالينسب» را اختراع ميكنند. در واقع ساختن «چراغ عالينسب» ابزاري براي افزايش مصرف نفت در ايران بود. متاسفانه به دليل ضعف در سيستم ثبت آمار و وقايع تاريخي، آمار دقيقي از ميزان مصرف نفت در داخل تحت تاثير اختراع عالينسب وجود ندارد. پس از راهاندازي خط توليد و ساخت «سماور و چراغ عالينسب» شركت والور انگليسي از ايشان به دليل رعايت نكردن حق مالكيت معنوي شكايت ميكند كه در نهايت دادگاه مربوط به اين شكايت راي را به نفع مرحوم عالينسب صادر ميكند. از نظر دادگاه اختراع جديد است و دزدي صنعتي محسوب نميشود. از آن زمان تاكنون صنايع نفتوگاز عالينسب مشغول به كار است. نكته ديگر در خصوص نامي است كه جناب عالينسب براي شركت خود انتخاب كرده و آن «نفت وگاز» بوده است. در حالي كه با مراجعه به تاريخ در مييابيم كه گاز در اوايل دهه 40 وارد سبد مصرفي كشور شد. ايشان چون شم اقتصادي قوي داشتند متوجه دو نكته ميشود؛ اول، وقتي نفت خام به پالايشگاه ميرود، جز فرآوردههاي ديگر، گاز نيز از آن ميتوان استخراج كرد. دوم اينكه ايران ذخاير بسيار غني گاز دارد. از اينرو بايد به گاز نيز توجه كند. پيشبيني از اينكه گاز در زماني مهم ميشود در آن دوران اصلا مطرح نبود. حتي شركت بوتان كه به عنوان پدر صنعت گاز مايع شناخته ميشود در سال 1332 تاسيس ميشود. در حالي كه مرحوم عالينسب چند سال زودتر به ذخاير گازي كشور اشاره كرده بود.
ايشان پس از انقلاب نيز با افراد سرشناسي مانند مرحوم بازرگان، شهيد رجايي و ميرحسين موسوي همكاري ميكرد. چه چيزي باعث شد كه ايشان به اين اندازه محبوب و مورد تاييد همه جناحهاي فكري باشد؟
پس از جنگ و تغيير جهتگيريهاي اداره كشور، ايشان از سيستم اجرايي جدا شد. قبل از اين دوران نيز فرد بسيار موفقي بوده كه دو كارخانه داشت. بنابراين فردي داراي سابقه فعاليت اقتصادي همچنين روحيه ملي و ايثار فوقالعادهاي بود. از سوي ديگر خود را از مال دنيا بينياز ميديد. طبيعي است با اين خصوصيات از ايشان براي همكاريهاي بيشتر دعوت شود. عنوان شده كه پس از انقلاب مديريت كارخانههايش را به مديران واگذار كرد و به بدنه اجرايي دولت رفت. چيزي كه باعث ميشد ايشان متمايز از باقي افراد باشد، ديدگاه و جهتگيريهاي مديريتي و اقتصادي در اداره كشور بود. از نهادهايي كه مرحوم عالينسب در آن حضور داشتند، شوراي اقتصاد و شوراي پول و اعتبار بود كه از مهمترين اركان مديريتي و تصميمگيري اقتصادي كشور بودند. مرحوم رحيميدانش، دبير شوراي اقتصاد معتقد است ايشان در طول جلسات كمحرف بودند، اما با دقت به صحبتها گوش ميداد. زماني كه بحثها به سمت اتخاذ سياستهاي ضربهزننده به منافع طبقات فرودست يا احتمال گسترش فقر و كاهش بهرهوري همچنين توزيع بدتر درآمد ميرفت، با تجربه اجرايي خودش و مطالعات وارد بحث ميشد. حتي وارد بحثهاي نظري با كساني كه تحصيلات دانشگاهي داشتند، ميشد.
ايشان بر توليد و بالا رفتن هزينههاي مفتخوارگي تاكيدات فراوان داشتند، اينها مواردي است كه همچنان نيز مورد تاكيد اقتصاددانان است. به نظر ميرسد مرحوم عالينسب از قوه پيشبيني نيز برخوردار بودند؟
بر اساس اسناد و منابع، زندگي عالينسب در سه واژه ايران، اسلام و توليد خلاصه ميشد. در يكي از دانشگاههاي تهران جايزهاي تحت عنوان عالينسب وجود دارد و به افراد نوآور در حوزه صنعت اهدا ميشود. او به توليد فوقالعاده حساس بود. ايشان از بازرگاني وارد صنعت شد. در همان سالهاي دهه 20 كارت بازرگاني داشتند، اما پس از پي بردن به اهميت توليد كارت بازرگاني خود را تمديد نميكنند و سراغ اين بخش ميروند. بارها گفتند راههاي ميانبر براي كسب درآمد را بلد هستند، اما به دليل دلالي بودن آن، از انجامش خودداري ميكردند. زماني كه يكي از كارخانهها به شدت به نقدينگي نياز داشت، از انجام دلالي براي كسب آن خودداري كردند.
نكته پاياني؟
دو نكته را در پايان بحث بگويم. جامعه ما نسبت به مستندسازي گذشته خود بيتوجهي و كمكاري كرده است. مستند نكردن و كمكاري در ثبت دقيق و ضابطهمند تجربيات گذشته باعث ميشود مدام در چرخه آزمون و خطا قرار بگيريم. بسياري از مشكلات امروز كشور قبلا هم وجود داشته و تجربياتي در خصوص سياستگذاري مناسب براي حل مشكلات وجود داشته كه برخي از آن موفق و برخي ديگر نيز ناموفق بوده است. در هر دو مورد ميتوان از گذشته درس گرفت. نكته دوم نيز در خصوص مرحوم عالينسب است. به نظر ميرسد جامعه به شدت نيازمند حضور ايشان است. نه به معناي اينكه اقدامات ايشان در 40 سال پيش را همانطور مستمر انجام دهيم. اقدامات ايشان شامل جهتگيريها و توجهشان به توليد با گرايشات بسيار ملي لازمه نياز فعلي كشور است. راهها و جهتگيريهاي برابريطلبانه مرحوم عالينسب در شرايط فعلي فوقالعاده نياز است. ايشان يكي از الگوهايي است كه توانسته در زندگي 80 ساله خود به خوبي از پس خواستههاي برابريطلبانه و همسويي با تصميمگيريهاي سياسي برآيد.