در فضيلت بيعملي
محسن آزموده
هري فرانكفورت، فيلسوف معاصر امريكايي در رساله كوچك اما نغز و پرمغز «درباب حرف مفت»، يكي از علل رواج ياوهسرايي و چرند و پرند در جامعه را گفتار سياسي- اجتماعي حاكم بر روزگار ما ميداند، يعني اين نگرش و عقيده كه همه نه فقط حق دارند و اجازه دارند درباره همهچيز اظهارنظر كنند، بلكهاي بسا بايد همه جا خودي نشان بدهند و درباره سير تا پياز نظر بدهند، وگرنه جدي گرفته نميشوند و كسي آنها را تحويل نميگيرد. اصولا يكي از راههاي «ترقي» و «پيشرفت» در روزگار ما، مدام در صحنه بودن و نخود هر آش شدن است. آدمها به مدد امكاناتي كه شبكههاي اجتماعي مجازي و اينترنت در اختيارشان گذاشته، چنين تصور ميكنند كه بايد نسبت به هرچه ميشنوند و ميبينند، واكنش نشان بدهند و درباره هر آنچه پيرامونشان اتفاق ميافتد، موضعي داشته باشند.
اتفاقا اين عكسالعملهاي سريع و بيمحابا فقط هم در عرصه نظر و گفتن و نوشتن نيست. در روزگار كنوني بسياري از آدمها به ماشينهاي اقدام سريعي بدل شدهاند كه بيصبرانه و انگار بدون فكر و تامل نسبت به محيط اطراف واكنش نشان ميدهند. مثلا تا خبر گران شدن ارز ميآيد، جلوي صرافيها صفهاي عريض و طويل ميسازند، يا وقتي گفته ميشود كه قرار است از فردا قيمت فلان كالا افزايش يابد، به فروشگاهها هجوم ميبرند يا هنگامي كه خبر انتشار يك ويروس و ابتلاي چند نفر به آن به گوش ميرسد، نه فقط پاشنه در داروخانهها را از جا ميكنند و قفسههاي آن را جارو ميكنند، بلكه چنان عنان از كف مينهند و كارهاي عجيب و غريبي ميكنند كه عقل سليم شگفتزده وا ميماند. يك نمونهاش سيل عظيم پيامها و خبرهايي است كه آدمها براي يكديگر «فوروارد» ميكنند و به انگيزه خيرخواهي و نوع دوستي، تنها به تشويش اذهان و بسط و گسترش اضطراب و دلهره در افكار عمومي دامن ميزنند، اخبار و پيامهايي كه نه صحت و سقمشان راستي آزمايي شده و نه منبع و مرجع مشخصي دارند و تازه به فرض صحت و سلامت اصل اخبار و وثوق منبع آنها، هيچ معلوم نيست كه ارسالشان براي ديگران چه اثري بر آنها خواهد گذاشت.؛ گويي در زمانه ما صبر و طمانينه و درنگ و تامل و تحمل، به عنوان فضايلي اخلاقي از فرهنگ عمومي رخت بربستهاند و آدمها فراموش كردهاند كه بهترين كار در بسياري از موارد، كاري نكردن و صبر و حوصله به خرج دادن است. همه نه فقط ميخواهند كاري بكنند، بلكه مدام ديگران را نيز به حضور در صحنه و آستين بالا زدن براي انجام كاري و واكنش نشان دادن و ... فرا ميخوانند. كسي را هم كه به دست نگه داشتن و امتناع از اقدام توصيه ميكند، متهم به انفعال و بيعملي ميكنند و او را فردي محافظهكار و ترسو خطاب ميكنند. حال آنكه نه فقط در آموزههاي سنتي همه فرهنگهاي بشري، بارها بر ضرورت و فضيلت صبر و تحمل تاكيد شده، بلكه تجربه هر يك از ما از زيستهها و ديدهها و شنيدههاي پيرامون خودمان گواه است كه بهترين كار در بسياري موارد، كاري نكردن و درنگ و خويشتنداري است. لابد همه ما شاهد بودهايم كه چه بسيار فعالان سياسي و كنشگران اجتماعي و فعالان اقتصادي كه در بزنگاههاي حساس، با بلندطبعي و بزرگمنشي و نشان دادن صبر و حوصله، شتابناك و بيگدار به آب نزدهاند و همين بيعملي ظاهري، نتايجي بارها موثرتر و مفيدتر از اقدامات عجولانه و هيجاني ديگران به بار آورده است. بر اين اساس بد نيست در اين روزگار پرهياهوي دعوت به
حرف زدن و كاري كردن، قدري فضيلت خويشتنداري را در خودمان تقويت كنيم و هميشه در صحنه نباشيم.