قرارداد تركمانچاي
مرتضي ميرحسيني
دوم اسفندماه سال 1206 نمايندگان ايران و روسيه در روستاي تركمانچاي معاهدهاي را امضا كردند كه به نام همان روستا، قرارداد تركمانچاي خوانده شد. چون ايران در جنگ شكست خورده بود به ناچار امتيازاتي را به روسها واگذار كرد و مجبور به عقبنشيني از برخي حقوق خود شد. اما حتي در همين چارچوب هم قرارداد تركمانچاي به معني واقعي كلمه يك فاجعه بود. آنقدر بد بود كه تا همين امروز و احتمالا تا نسلها بعد از ما هم آن را نمونهاي از يك قرارداد فاجعهبار ميشناسند. مهمترين بخش آن در ماده سوم جاي داده شده بود: «اعليحضرت شاه ايران چه به نام خود و چه به نام وارثان و جانشينان خويش، ولايت ايروان را از اين سو و آن سوي ارس و ولايت نخجوان را به امپراتوري روسيه واگذار ميكند. در نتيجه اين واگذاري، اعليحضرت شاه به عهده ميگيرد كه به حداكثر تا شش ماه از امضاي اين عهدنامه همه بايگاني و همه اسناد علني درباره دو ولايت سابقالذكر را به ماموران روسيه واگذار كند.» همچنين از آنجا كه ايران ناقض معاهده گلستان و آغازگر جنگ و متجاوز شناخته شده بود، طبق ماده ششم معاهده پذيرفت به روسها غرامت هم بپردازد. «براي جبران فداكاريهاي بسيار جنگي كه در ميان دو دولت درگرفته براي امپراتوري روسيه فراهم كرده است و نيز براي زيانها و خسارتهايي كه براي اتباع روسيه نتيجه آن بوده است اعليحضرت شاه ايران به عهده ميگيرد كه آنها را به وسيله پرداخت وجه خسارت نقدي چاره كند. در ميان دو نيروي بلندپايه متعاهد مقرر شده است كه مبلغ اين وجه خسارت ده كرور تومان رايج يا بيست ميليون روبل نقره ثابت شود.» در قياس با اين دو ماده، امتيازات ديگري كه ايران به روسيه داد خيلي به چشم نيامد. مثلا ايران پذيرفت هرگز كشتي جنگي به درياي خزر نيندازد. اين قرارداد در زمان فتحعليشاه امضا شد و چنان كه عبدالله مستوفي مينويسد بيشتر مردم خود او را در اين ماجرا مقصر ميدانستند، و كمتر كسي انگشت اتهام را به سوي مذاكرهكنندگان سياسي و فرماندهان شكستخورده نظامي ميگرفت. اما تركمانچاي بيشتر از آنكه يك معاهده بد باشد، نشانهاي از شروع يك دوره تازه در تاريخ كشور ما بود. دورهاي كه فشار قدرتهاي استعماري از شمال و جنوب، مدام بيشتر ميشد؛ آنهم در شرايطي كه كشور ما را مرداني فاسد و نادان اداره ميكردند و دولتهايي هم كه يكي پس از ديگري روي كار ميآمدند، به جز چند استثنا همگي ضعيف و ناكارآمد بودند. جانشينان فتحعليشاه خواهناخواه همان مسيري را رفتند كه او رفته بود. قاجارها چندي بعد به زور انگليسيها از افغانستان هم عقب نشستند و به نفع روسيه از تركستان دست كشيدند.