چرا كرونا را جدي بگيريم؟
اگر همين مقامات قبول دارند كه تنها حدود 2درصد مبتلايان به كرونا فوت ميكنند، بايد بپذيرند كه حدود 600 مبتلا يعني ناقل ويروس در كشور داريم و اقدامات مسوولان نيز بايد بر همين مبنا باشد. اگر در نظر بگيريم كه ايتاليا تنها با 3 ابتلا در جمعه گذشته اقدام به قرنطينه سختگيرانه 10 شهر بزرگ در شمال كشور كرد و چين در پي شمار اندكي ابتلا در ابتداي كار يك شهر 11 ميليوني و يك استان 58 ميليوني را قرنطينه كرد، متوجه عمق مشكل و برخورد سرسري مقامات خودمان ميشويم. حتي چينِ به سرعت رويه اوليه خود را تغيير داد. جلسه «غيرعلني» ديروز مجلس كه نفس آن پيام خوبي براي مردم نبود، نشان داد كه متاسفانه در بر پاشنه هميشگي ميچرخد.
2- مشكل ديگر در مبارزه با كرونا فعال شدن ذهن توطئهپندار برخي از ماست. باور بفرماييد كه امريكا طي 70 سال گذشته در ايران و جهان به اندازه كافي جنايت كرده كه ديگر لازم نباشد از كرونا هم حربهاي براي مبارزه با آن بسازيم و ذهن خود و مقامات را از اين طريق به بيراهه ببريم. كشف جديد اين توطئهپنداران اين است كه گويا كرونا را امريكا براي زمين زدن اقتصاد چين ساخته و البته بسيار هم مفتخرند كه تنها خود چنين كشف بزرگي كردهاند و اين مهم حتي به عقل مقامات چيني و مراكز تخصصي بينالمللي هم نرسيده است. اخيرا هم اضافه كردهاند كه كرونا توطئه ترامپ عليه قم است. متاسفانه نه تنها در فضاي مجازي چنين توهماتي نشر مييابد، بلكه در صدا و سيما و برخي از ديگر رسانههاي رسمي نيز به اين اوهام دامن زده ميشود. از جمله در 4 اسفند يك خبرگزاري اصولگرا مطلبي از اين سنخ را منتشر كرد. در اين رابطه، اگر نياز به ذكر دليلي ببينند، معمولا به قياس كرونا با آنفلوآنزا و تلفات بيشتر آنفلوآنزا متوسل ميشوند. اين قياسي معالفارق است. ويروس آنفلوآنزا يك ويروس شناخته شده با سير جهشي و رشتههاي معلوم و واكسنهاي ساخته شده و ارزان است و دليل فوتيهاي آن هم معلوم است. covid 19 كه رشته جديدي از خانواده قديمي كروناست، هيچ يك از اين ويژگيها را ندارد. اين ويروس مسري است و نبايد از كنترل خارج شود. توطئه پندارها حتما نميدانند كه پاندميك آنفلوآنزاي مشهور به آنفلوآنزاي اسپانيولي در 1920-1918 حداقل 500 ميليون از جمعيت يك ميليارد و 800 ميليوني آن زمان جهان را تا دور دستترين نقاط زمين آلوده كرد و حداقل 40 ميليون نفر را كشت. همين آنفلوآنزا در ايران آن زمان نيز برابر تخمينها، بين 400 هزار تا 2 ميليون و 400 هزار قرباني گرفت. اين در حالي است كه ارتباطات بينالمللي در آن زمان تا اين حد گسترده نبود. آنفلوآنزاي N1H1 كه كمخطرتر از آنفلوآنزاي اسپانيولي نيست، در 2009 حدود 620 هزار نفر را در 200 كشور جهان مبتلا كرد و 7000 قرباني گرفت و اگر نبود امكانات و دانش جديد، قربانيانش ميتوانست بيشتر از قربانيان آنفلوآنزاي اسپانيولي باشد.
كشور ما اكنون دومين كشور در معرض خطر است و نجات كشور تنها به چند شرط ممكن است: 1- سپردن امور به متخصص و مهمتر از آن برداشتن بند مصلحتانديشي، سياسيكاري و ملاحظهكاري از دست و پاي آنها و سلب حق وتو از اشخاص ذينفوذ در سطح محلي و ملي در اين يك مورد خاص، 2- آموختن از تجربيات ديگران و درخواست كمك از سازمان بهداشت جهاني و مراكز كنترل بيماريهاي برخي كشورها، 3- شفافيت حداكثري و پذيرش اينكه اين يك بيماري است؛ يك مساله سياسي يا امنيتي نيست كه لازم باشد در مورد آن سر نگهدار باشيم و 4- تصويب فوري يك ماده واحده در مجلس براي باز گذاشتن دست متخصصان واقعي و جدي و بستن راه بر مداخله متنفذيني كه سد راهند و شبهمتخصصيني كه با تبليغ اسپند و طبع سرد و گرم و مانند اينها ذهن مردم و مسوولان را به انحراف ميكشند.