رسمالخط فارسي
و زبانهاي باستاني
حامد هاتف
صدوپنجاه سال پيش، تقريبا همزمان با نوشتههاي آخوندزاده و همنسلانش، بحث رسمالخط شايد براي نخستين بار به يكي از نقاط مهم بحثهاي ادبا تبديل شد؛ ولي در اين سطح نماند و بهسرعت راه خود را به محافل زبانشناسان و روشنفكران گشود. دو گرايش اصلي به مساله در اين مدت، يكي حفظ سنتهاي نگارشي و ديگري تغيير سنتها بوده است؛ ولي قائلان به هريك از اين دو گرايش در انگيزههاي خود براي هواداري از يكي از ايندو اختلافهاي بسيار داشتهاند. بين هواداران حفظ سنت، مهمترين گروه شبهسلفيانياند كه براي سنت نوعي جنبه قدسي قائلند. اين گروه عموما با استدلالهاي واهي ميكوشند رسمالخط قدما را زنده نگه دارند. برخي هم با استدلالهايي محكمتر از برخي استانداردهاي نگارشي تثبیتشده جانبداري ميكنند. بين هوادران تغيير نيز گرايشهاي مختلفي ديده ميشود؛ عدهاي ساز مخالف كوك ميكنند (نظير آخوندزاده و نعلبنديان) و مثلا واژگان حاوي «ص» را با «س» مينويسند با اين استدلال كه اين دو در فارسي اختلاف تلفظي ندارند و براي تقويت فارسي بايد با يك نويسه ضبطشان كرد؛ ولي درواقع هدف ديگري را دنبال ميكنند: عربیستیزی. درواقع انگيزه اصلي آنها سلبي و ايدئولوژيك است نه ايجابي و زبانشناسيك و تقريبا هيچيك از اعضاي اين گروه تخصصي ندارد كه بداند كداميك از اين كلمات در اصل فارسي است و درواقع به صرف نوشتهشدن يك واژه با «ص» حكم به عربيبودن آن دادهاند. عمده اعضاي اين گروه را بايد ذيل گروه بسيار بزرگتر «روشنفكران» طبقهبندي كرد. گروه ديگري نيز با آگاهي عميقتر از ويژگيهاي تلفظي و ريشهاي زبان، ميكوشند با اعمال تغييراتي رسمالخط فارسي را بهبود بخشند.
در نيل به پيشرفتهاي واقعي در مسائل مختلف مبتلابه رسمالخط، پذيرش چند نكته ميتواند راهگشا باشد كه از آن ميان دو نكته مهمتر است: 1. پذيرش اينكه طي دهههای گذشته يك ظرفيت كمّي متفاوت (يعني نيمفاصله) به ظرفيتهاي كمّي پيشين خط فارسي (پيوستگي و فاصله كامل) افزوده شده است. اين امكان جديد بيش از هر چيز مديون فناوری است. 2. پذيرش سودمندی توجه به ويژگيهاي باستاني زبان بهويژه در حوزه ساختواژه؛ يعني حوزهاي كه بيشترين و بيواسطهترين حضور را در رسمالخط دارد. موضوع اصلي اين يادداشت تذكر برخي فوايد انضمامي پذيرش نكته اخير است.
1- مساله ياي مصدري (و گاهي ياي نسبت) در الحاق به «هاي غيرملفوظ». توصیه عملی فرهنگستان در این زمینه طبق قواعد زبانشناسی تاریخی صحیح است؛ ولی توضیح نظریاش اشکالاتی دارد. در «دستور خط فارسي» فرهنگستان، صفحه 27، ميخوانيم كه در اين وضعيت هاي غيرملفوظ حذف ميشود و «گ» ميانجي به جاي آن ميآيد: بندگي. اين توصيف ظاهرا مشكلي ندارد؛ ولي اولا مانع آن نيست كه فردي بپرسد چرا بايد هاي غيرملفوظ حذف شود؟ چنانچه بسياري از كساني كه خود را روشنفكر معرفی ميكنند، سالها است با سماجت «هاي غيرملفوظ» و «گ»، هردو را حفظ ميكنند. ثانيا واج «گ» را ميانجي خوانده است؛ حالآنكه «ميانجيبودن» با واقعيت تاريخي اين «گ» هيچ ارتباطي ندارد. ثالثا روشن نميكند كه چرا «گ» بايد ميانجي شود و نه هر واج ديگري؟ واقعيت آن است كه عموم كلمات فارسي مختوم به هاي غيرملفوظ در ميانه مختوم به -ag و در باستان مختوم به -aka بودهاند و اين واج «گ» در يك لايه زبان تغيير واجي يافته و به واكه تبديل شده و در لايه ديگري، يعني لايه كاربرد ياي مصدري و ياي نسبت، همچنان زنده است: «گ» متعلق به خود کلمه است، نه میانجیای که ناگهان نازل شود. اين «گ» از جايي نميآيد؛ در لايه مصدري و نسبت همچنان وجود دارد.
2- مساله کسره اضافه. این مساله ظاهرا غامض درواقع بسیار ساده است؛ کافی است بدون تعصب به خط عربی کمی تغییریافتهای که امروز خط فارسی نامیده میشود به آن نگریست. کسره اضافه در دوره میانه i کشیده (با صدایی شبیه «ای») و در باستانی hya بوده است فارغ از آنکه واژه مختوم به واکه باشد یا همخوان. ولی در فارسی بین این دو حالت اختلاف تلفظی ایجاد شده است؛ یعنی اگر واژه مختوم به همخوان باشد با صدای واکه زیر (کسره) خوانده میشود و اگر مختوم به واکه باشد، معمولا با هجایی شامل یک نیممصوت «ی» و یک کسره مضاف قرار میگیرد. چون خط فارسی اعراب ندارد، ناچار کسره عموما و اصولا جاگذاری نشده است؛ درنتیجه چشم فارسیزبان عادت کرده است که ترکیب اضافی را بدون نویسهای خاص برای افاده معنای اضافه ببیند. در طول هزار سال هیچکسی دقیقا نمیدانسته است ریشه این کسره چیست؛ درنتیجه در خط عربی ما برای هیچیک از دو حالت نویسهای در نظر نگرفتهاند. درنهایت این چشم آنقدر معتاد شد که حتی برای حالتی که پای نیممصوت «ی» در میان بود هم حاضر به درنظرگرفتن نویسه مستقل «ی» نمیشد؛ مثلا پس از واژگان مختوم به الف و واو و یاء در حالت مضاف، یک همزه میگذاشت (مثلا دریاء بزرگ) چون در این حالت توانسته بود نویسهای بگذارد و نگذارد. نکته اینجا است: همانطور که «ی» پس از چنین واژگانی راه خود را به رسمالخط فارسی باز کرد (بهویژه پس از سخنرانی احمد بهمنیار در 1321 در فرهنگستان اول)، پس از واژههای مختوم به های غیرملفوظ (هاء ملین به قول قدما) هم چند دههای است بهتدریج راه خود را باز کرده است و مقاومت فرهنگستان بر این مبنا که این همزهای که بالای های غیرملفوظ گذاشته شده به جان خودمان صورت کوتاهشده «ی» است و همزه نیست و شما را بهخدا رضایت بدهید و ...، آب در هاون کوفتن است. این صدای باستانی hya است که میگوید حق خودم را پس میگیرم و بیشترین حضور در رسمالخط را دوباره احراز میکنم.