• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۷ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4595 -
  • ۱۳۹۸ سه شنبه ۶ اسفند

روايت «اعتماد» از دغدغه‌هاي اين‌ روزهاي شهروندان قم

قم «شهرِ بي‌دفاع» نيست

بنفشه سام‌گيس

بعضي‌ها ترسيده‌اند. در اين حد ترسيده‌اند كه اگر كارمند دولت و كاسب نيستند، از پنجشنبه گذشته، خانه‌نشين شده‌اند و ترجيح مي‌دهند خبرها را از تلويزيون و راديو بشنوند و در شبكه‌هاي اجتماعي بچرخند به جاي آنكه در خيابان‌هاي خلوت قم راه بروند و نگران باشند كه مبادا ويروس روي صورت و دست و لباس‌شان بنشيند و آنها را مثل همسايه و اقوامي كه حالا در بيمارستان كامكار، با علايم آلودگي به كرونا، بستري و در قرنطينه هستند، زمينگير كند. بخش زيادي از اين ترس، بي‌ترديد مربوط به ماهيت بيماري است؛ بيماري‌اي كه بافت ريه و مجاري تنفسي را درگير مي‌كند و بسته به توان جسمي بيمار، او را آزار مي‌دهد تا در نهايت، يا ويروس از پا بيفتد يا بيمار. مثل همان 7 نفري كه پسر جوان قمي خبر مرگ‌شان را شنيده؛ پدربزرگ دوستش، عموي يكي از مشتريانش، داماد يكي از اقوام دورش، همسايه ديوار به ديوارشان، يكي از كارگران پدرش، شاطر نانوايي محله‌اش و ... پسر جوان، خبر فوت اين آدم‌ها را وقتي شنيده كه با اقوام و اطرافيان سياهپوش و سوگوارشان چهره به چهره شده و آنها گفته‌اند كه از خاكسپاري برمي‌گردند؛ خاكسپاري اجساد پنهان در كاورهاي ضخيم پلاستيكي كه به دليل خطر انتقال آلودگي حتي غسل هم نداشتند و در سردخانه بيمارستان كه درجه حرارت موثر بر ناتواني ويروس دارد، «كاورپوش» شده و توسط كادر مخصوص و توسط آمبولانس مخصوص، به گورستان عمومي شهر؛ «بهشت معصومه(س)» منتقل و هر كدام، منفرد و در عمق 5 متري زمين، دفن شده‌اند بدون آنكه فرزندي يا همسري يا برادر و خواهري اجازه داشته باشد‌ شانه زير تابوت‌شان بدهد. بستگان سوگوار، براي پسر جوان تعريف كرده‌اند كه براي اين متوفيان، اصلا تابوتي در كار نبوده و مسوولان بيمارستان و گورستان، فقط اجازه داده‌اند اقوام و بستگان، زمان تشييع، براي اطلاع از محل دفن، در گورستان عمومي شهر حضور داشته باشند آن هم به شرط آنكه فاصله 2 الي 5 متري تا جسد و عوامل دفن را رعايت كنند. پسر جوان، ظرف اين 7 روز، آنقدر خبرها و حرف‌هاي تلخ از قول خانواده‌هاي سوگوار يا اقوام بيماران بستري در بيمارستان كامكار شنيده كه حوصله هيچ خبر خوش يا ناخوشي ندارد؛ خبر خوش مثل همان اخباري كه مسوولان وزارت بهداشت درباره بهبود سه نفر از مبتلايان كرونا اعلام كرده‌اند، خبر ناخوش مثل حرف‌هايي كه ديروز نماينده قم خطاب به وزير بهداشت گفته و از پنهان كردن مرگ 50 نفر از قمي‌ها ظرف يك هفته و فوت روزانه 10 نفر از مبتلايان كرونا و وخامت شرايط استان و بي‌توجهي دولت شاكي بوده است. يكي از پرستاران بيمارستان كامكار؛ همان بيمارستان قم كه اولين بيماران آلوده به ويروس كرونا را هم پذيرش و قرنطينه كرد، رفيق پسر جوان است و روز پنجشنبه كه اجازه پيدا كرده به مدت دو ساعت، گوشي تلفن همراهش را روشن كند، به رفيقش خبر داده كه تعدادي بيمار آلوده به ويروس در اين بيمارستان در قرنطينه هستند. پسر جوان مي‌گويد رفيقش در مكالمه‌اي كوتاه به او گفته كه دستور داده‌اند تلفن‌هاي همراه كادر درمان، يا به‌طور كامل جمع‌آوري و در محلي امن نگهداري شود يا كه درمانگران، قول بدهند جز با اجازه حراست بيمارستان، گوشي‌هاي تلفن‌شان روشن نشود. پسر جوان، بعد از همان مكالمه كوتاه عصر پنجشنبه، هيچ خبري از رفيق پرستارش ندارد اما از اوضاع شهر باخبر است؛ شهري كه حالا، خيابان‌هايش سوت و كور است و انگار همه مردم شهر، سه هفته زودتر به استقبال نوروز و به سفرهاي نوروزي رفته‌اند كه حالا، پسر جوان اصلا اين شهر را با اين خيابان‌هاي خالي نمي‌شناسد. خيابان‌هاي خالي از آدم، داروخانه‌هاي خالي از ماسك، شهر خالي از اميد. شهري كه يكي از كاسبانش، به جاي آنكه كركره مغازه‌اش را بالا ببرد و منتظر مشتري باشد، از ترس آلودگي و بيماري، خانه‌نشيني و همراهي با همسر در پاك كردن سبزي‌اش را ترجيح داده و مي‌گويد كه مقصر حال و روز امروز دولت، خود دولت است كه در اين ماه‌ها و هفته‌هاي گذشته، با مردم روراست نبوده و حالا هر چه بگويد، مردم فكر مي‌كنند ادامه داستان كتمان و انكار است. مرد كاسب، دو روز اول هفته، داروخانه‌هاي شهر؛ 48 داروخانه را زير پا گذاشت و وقتي بعد از شنيدن آن همه جواب سربالا، از عمر 65 ساله‌اش و از قدم‌هاي خسته‌اش خجالت كشيد، عطاي قول‌هاي تلويزيوني و راديويي مسوولان وزارت بهداشت درباره توزيع ماسك رايگان را به لقاي‌شان بخشيد و بهترين راه را در اين ديد كه قيد دخل و روزي و كسب حلال و رضايت خلق و خداي خلق را بزند و خانه‌نشين شود به جاي آنكه وقتي پا به هر داروخانه گذاشت، لبخند تا بناگوش دويده‌اي در جواب سلامش، مثل نوار ضبط صوت تكرار كند كه «ماسك و ژل ضدعفوني و الكل و دستكش نداريم.»

كارمند يك شركت خصوصي، اين روزها آنقدر در خيابان‌هاي قم براي پيدا كردن يك ماسك ساده سرگردان بوده كه مي‌گويد مي‌توانست از اين فرصت استفاده كند و متراژ پياده‌روهاي شهرش را به شهرداري بدهد. عصر ديروز، صاحب يك داروخانه براي همكارش تعريف مي‌كرده كه روز شنبه، در منطقه «كلهري»، انباري كشف كرده‌اند با 70 هزار ماسك و قول داده‌اند ماسك‌ها را در داروخانه‌ها توزيع كنند كه رايگان به دست مردم برسد. مرد كارمند، عصر ديروز هم سرگردان پيدا كردن يك ماسك ساده، در خيابان‌هاي خلوت و تاريك شهر راه رفت و آنقدر بي‌حواس بود كه رسيد به حريم حرم. بيمارستان كامكار هم كنار حرم است. به سرش افتاد كه برود ملاقات «كرونايي‌ها»؛ شايد اين روزها، نيازمند همدلي و تسلي باشند. نگهبان ماسك و دستكش‌پوش بيمارستان، همان اول ورودي ساختمان، راهش را بست و گفت بيمارستان؛ كل ساختمان در قرنطينه است و تمام بيماران، ممنوع از ملاقات، تا پايان هفته. مرد، از همان راهي كه پياده آمده بود، برگشت سمت خانه. تلويزيون را روشن كرد و حرف‌هاي مسوولان وزارت بهداشت و اعلام رسمي مبتلايان و فوتي‌هاي جديد را هم شنيد؛ كل كشور: 12 فوت، 61 مبتلا. 8 فوت در قم، 34 مبتلا در قم. يك دفعه يادش افتاد كه دوست انترنش گفته مسوولان دانشگاه علوم پزشكي قم، مرخصي اجباري كل كادر درمان بيمارستان‌ها را لغو كرده‌اند و تعداد مبتلايان آنقدر زياد شده كه بيمارستان «فرقاني» را هم براي پذيرش و بستري و قرنطينه تشخيص‌هاي قطعي آلودگي به ويروس كرونا آماده كرده‌اند ... .

اين يك واقعيت است كه حتي در بدترين شرايط هم، آدم‌ها هر اتفاق را از گوشه چشم خودشان مي‌بينند و گوشه چشم هر آدمي هم وسعت و زاويه‌اش با ديگري متفاوت است. آن كاسب و آن پسر جوان، احوال اين روزهاي شهرشان را اين‌طور ديدند. آن مردي هم كه صاحب يك بنگاه املاك بود و در اين روزهاي پرخبر و پرتناقض، حساسيت فصلي‌اش عود كرد و ظهر شنبه، پايش را به بيمارستان علي ابن ابيطالب(ع) كشاند، اوضاع اورژانس بيمارستان را آنقدر عادي و معمولي ديد كه به دكتر اورژانس گفت: «راسته كه اينجا كرونا اومده؟»

مرد بنگاهدار، خلوتي خيابان‌هاي شهر را ديد، تعداد معدود ماشين‌ها و آدم‌ها در شلوغ‌ترين خيابان شهر را شمرد؛ «يك ساعت، 20 ماشين، 14 عابرپياده.»

از كنار كركره فرو افتاده مغازه همكارانش گذشت و عصر شنبه كه به خانه برگشت، به همسرش گفت: «پوست‌مون خيلي كلفت‌تر از ايناس كه يه ويروس، ناكارمون كنه. جنگ و صدام و بمب شيميايي نتونست ما رو زمين بزنه. كرونا هم نمي‌تونه.»

مرد بنگاهدار، ديروز هم حرف‌هاي نماينده قم را شنيد و فقط گذاشت به حساب تسويه طلب‌هاي سياسي دولتمردان.

«وزير بهداشت از كدوم جناحه خانوم؟»

مي‌گويم كه از طرفداران حزب اعتدال و توسعه است.

«پس واسه همين نماينده ما باهاش درافتاده.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون