پورشريفي، روانشناس در تحليل غلبه ترس بين مردم از ويروس كرونا گفت
بين ترس كاذب و واقعي فرق بگذاريم
گروه اجتماعي| به نظر ميرسد اين روزها بيشتر از ويروس كرونا «ترس از كرونا» بر ما غلبه كرده است. «حميد پورشريفي» متخصص روانشناسي سلامت و دانشيار دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي درباره اينكه اين ترس ريشه در چه مسالهاي دارد به پرسشهاي «اعتماد» پاسخ داده است. او ميگويد: بايد قبول كنيم كه رسانه در بروز اين ترس بيتاثير نيست. بهتر است ما بين ترس واقعي و كاذب فاصلهاي بگذاريم. يك ويروس وارد كشور شده كه درمان آن هنوز مشخص نيست اما اين قسمت تلخ ماجراست و قسمت مثبت ماجرا اين است كه با توصيههاي بهداشتي ميتوان از اين ويروس جلوگيري كرد.» مشروح اين گفتوگو را در ادامه ميخوانيد:
درمورد خطرات بيماري ناشي از ويروس كرونا بحثي نيست. ميدانيم كه اين بيماري كشنده هم هست. اما ما بيماريهاي ديگري هم داشتهايم كه موجب مرگ شده يا ميشوند. به نظر ميرسد الان با چيزي فراتر از خود بيماري مواجهيم. ترس از اين بيماري. به نظر شما ترس از اين بيماري ريشه در چه چيزي دارد. ترس از مرگ يا چيزهاي ديگر.
در مبناي ترس دو واكنش وجود دارد: يك، ناچيزانگاري؛ به اين معنا كه افراد مساله را جدي نميگيرند و دو، فاجعهانگاري؛ اساس و دليل فاجعهانگاري ترس زياد همچنين فقدان اطلاعات است. متاسفانه منابع اطلاعاتي زيادي وجود دارد و در برخي مواقع اين منابع خبري به شكل فاجعهآميزي اطلاعات را دراختيار عموم قرار ميدهند و در نتيجه مبناي ترس به دليل نداشتن اطلاعات درست است.
چگونه ميتوان با اين ترس مقابله كرد؟
واقعيت اين است كه اولين مبناي ترسهاي ما افكار ماست و اين افكار اطلاعاتي است كه از محيط ميگيريم. اگر از منابع صحيح اطلاعات كسب كنيم، بيشك اين هيجانات منفي كمتر ميشود. سازمان جهاني بهداشت و وزارت بهداشت، دو منبع معتبر براي كسب اطلاعات صحيح است. براساس آمار و اطلاعات سازمان جهاني بهداشت اين ويروس اگرچه توسعهيابنده است و از اين نظر نگرانيهايي را ايجاد ميكند و در حال حاضر درمان مشخصي ندارد، اما ميزان كشندگي آن براي افراد 2 درصد است و حتي براي افرادي كه به تازگي مبتلا شدهاند ميزان مرگ و مير چهار و سه دهم درصد است. پس در نتيجه افرادي كه به كرونا مبتلا ميشوند الزاما مرگ سراغشان نميآيد. پس تنها گزينه رعايت بهداشت است. در حال حاضر اين ويروس آنتيبيوتيك خاصي ندارد و بعد از ابتلا به اين بيماري به ميزان 2درصد مرگ وجود دارد؛ در نتيجه تنها راهحل رعايت توصيههاي بهداشتي است.
آيا اين ترس ممكن است بعدها موجب بروز بيماريهاي ديگر مثل وسواس شود؟
در حال حاضر توصيه ميشود مرتب دستها با آب و صابون شسته شود، بهخصوص بعد از خروج از يك مكان عمومي. اما اگر اين مساله به ميزان غيرضروري و بيش از حد باشد نام آن را ميتوان وسواس گذاشت. طبيعتا هر مسالهاي باتوجه به ظرفيت قبلي افراد اثرگذار است. جمعيتي از كشور ما در درجات ترس آمادگيهاي اضطرابي را داشتند. در نتيجه افكار شكآور كه محصول دنبال كردن منابع نادرست است در موارد افراد اضطرابي بيشتر اثر خواهد داشت. اگر افراد احساس كنند خوابشان بههم ريخته است يا احساس كنند رفتارهاي وسواسي باعث شده كه زندگيشان مختل شود، بهتر است كه از افراد متخصص و روانشناسان حرفهاي كمك گرفته شود.
ما شاهد آنفلوآنزاهاي بدتر از كرونا هم در كشور بودهايم مانند آنفلوآنزاي H1N1؛ به نظر شما چرا ترس مردم نسبت به كرونا بيشتر است؟
ما بايد قبول كنيم كه رسانه بيتاثير نيست البته منظور از رسانه لزوما تلويزيون و... نيست. در حال حاضر وسايل و منابع اطلاعاتي متنوعي وجود دارد و زماني كه فردي تجربه شخصي خود را در يك بيمارستان گزارش ميكند و اين صوت منتشر ميشود در حالي كه اين صوت بخشي از واقعيت است، نه كل واقعيت، ميزان اضطراب را بالا ميبرد. اما چرا رسانهها به ويروس كرونا بيشتر پرداختند بايد در پاسخ اين سوال گفت، براي آنفلوآنزاهاي ديگر مداخلات درماني تا حدي جواب ميداد اما در رابطه با كرونا مرگ و مير
هر چند كمتر است اما به سرعت منتقل ميشود و در عين حال هنوز درماني براي اين ويروس وجود ندارد؛ اما به اين معنا نيست كه افراد مبتلا به كرونا بهبودي پيدا نميكنند. افرادي بودهاند كه چه در ايران و چه در چين بعد از تجربه كرونا بهبودي پيدا كردهاند، اما اين امكان هم هست كه افراد بهبود يافته نيز ظرفيت انتقال اين ويروس را دارند. در نتيجه بهتر است بين ترس واقعي و كاذب فاصلهاي بگذاريم. يك ويروس وارد كشور شده كه درمان آن هنوز مشخص نيست اما اين قسمت تلخ ماجراست و قسمت مثبت ماجرا اين است كه با توصيههاي بهداشتي ميتوان از اين ويروس جلوگيري كرد.
زماني كه موج اين بيماري فروكش كند تا چه اندازه ممكن است تغييراتي در روابط اجتماعي ما ايجاد كند؟
هر مسالهاي آثاري را خواهد داشت؛ بايد ديد آثار منفي چه تغييراتي در عملكرد افراد ايجاد ميكند. زماني كه اين بيماري فروكش كرد و بهطور مثال دست دادنها كم شد، چيز زيادي را ما از دست ندادهايم. البته بعد از فروكش كردن اين بيماري افراد نياز به زمان دارند تا به روند عادي زندگي برگردند و چنين نيست كه آثار اين بيماري ماندگاري داشته باشد.