• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4597 -
  • ۱۳۹۸ پنج شنبه ۸ اسفند

تاب نمي‌آوريم!

فرزانه توني|شروع عالي ِداستان از يك شب ميهماني در خانه‌اي مجلل كه سه نفر از صاحب‌منصبان دولتي، گردهم آمده‌ و خوش مي‌گذرانند و در ميانه گفت‌وگوهاي‌شان، بحث‌هايي پيرامون جامعه، نظم تازه و شيوه‌هاي نوين حكومتي بالا مي‌گيرد و به نتيجه نمي‌رسد. به‌تدريج كه شب به درازا مي‌رود و ميهماني تمام مي‌شود، يكي از ميهمانان كه برخلاف آن دو سياستمدارِ محافظه‌كار ديگر، طرفدار اصلاحات است، در مسير بازگشت از ميهماني با اتفاقاتي روبه‌رو مي‌شود كه خواسته و ناخواسته او را از آن همه اصلاحاتي كه طرفدارش بود، دور مي‌كند. تا آنجا كه در داستان مي‌خوانيم: «لحظاتي به اين فكر مي‌افتاد كه سرش را از ته بتراشد و راهب شود.» تمام ماجراي اين يك شب، داستان كوتاه نودودو صفحه‌اي به ‌نام «يك اتفاق مسخره» از فيودور داستايفسكي است. داستايفسكي در ابتداي داستان به يك اتفاق تاريخي كه از مهم‌ترين وقايع قرن نوزدهم در روسيه، يعني دستور الغاي نظام رعيتي توسط تزار روسيه در سال 1861 است، اشاره كرده است كه درست يك‌ سال پيش از نوشته شدن اين داستان، اتفاق افتاده است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون