ادامه از صفحه اول
صورتك نو بر ساختار كهنه
فقه اسلامي كه در مقايسه با حقوق اروپاي سدههاي ميانه به نسبت قدرتمند و كارآمد بود، طي دو قرن به ويژه در 100 تا 150 سال اخير، دچار پسافتادگي شده است. به همين علت تركيب اين دو در حقوق مدني با زيركي انجام شد و براي دهها سال كارآمد بود تا آنكه يكي از مواد آنكه سن رشد 18سال براي پسر و دختر بود را پس از انقلاب تغيير دادند و كل اين بنا را دچار مشكل نمودند. ولي كماكان حقوق مدني عليرغم افزايش نارساييهاي آن با انتظارات جديد پابرجاست. ولي حقوق كيفري فاقد چنين ظرفيتي بود كه امكان تلفيق را فراهم كند. با زير و رو شدن حقوق جزا پس از انقلاب اين تعارضات شدت گرفت. به همين علت است كه هنوز هم مجلس و حكومت نتوانستهاند حقوق جزاي دايم را تصويب كنند و از طريق اصل 85 عمل ميكنند كه تصويب موقتي قانون است. اكنون و پس از آمدن اپيدمي كرونا ويروس، همين قانون بيش از پيش دچار مشكل شده است. پس از انجام اقداماتي مثل بوسيدن ضريح و رفتارهاي مشابه و حتي كفن و دفن عادي فوتشدگان اين پرسش پيش آمد كه آيا اقداماتي چون بوسيدن ضريح از نظر شرعي و قانوني چه وجهي دارد؟ بلافاصله برخي از افراد شروع به صدور تحليل و استنباط خود كردند. برخي زشتي اين عمل را در حد قتل عمد بالا بردند. در حالي كه روشن بود كسي نميتواند ثابت كند كه ارتكاب فعل مشخصي از سوي فرد معيني موجب مريضي فلان شخص شده است. اين رفتارها را نميتوان در قالبهاي قتل عمد يا غير عمد تحليل و استنباط كرد. اگر چنين است همه آنان كه فوت ميكنند مقتول محسوب شده و بايد پول خون آنان از سوي حكومت پرداخت شود. قصد اين يادداشت ورود به تحليل حقوقي اين رفتارهاي غير بهداشتي نيست. ضمن اينكه مرتكب فعل اصولا معتقد به اين مساله نيست كه اين كار امري غير بهداشتي است. مساله اين است كه جامعه جديد بهطور كلي و ماهيتا با جامعه قديم تفاوت دارد. مفهوم مسووليت مدني و نيز دانش و علم در اين جامعه با گذشته تغيير كرده است. شيوههاي اثبات جرم به كلي تغيير كرده. مفهوم نظم اجتماعي و همبستگي ميان افراد و نيز موضوع شهروندي، همگي متحول و جديد هستند و نميتوان براساس گذشته در مورد رفتارهاي جديد داوري كرد. بخش مهمي از قوانين كيفري ايران عملا متروك هستند. بايد طرحي نو در انداخت و مبنايي جديد براي قوانين كيفري در نظر گرفت. اين كار را ميتوان همسو با اهداف شارع تعريف كرد، ولي بايد بدانيم طريقيت تحقق اين اهداف بسيار متنوع و متفاوت است. خود را در بند شكل و ظاهر اين ديدگاهها كردن، موجب بازماندن از رسيدن به آن اهداف ميشود. با وصله و پينه كردن و نصب صورتك نيز كاري نميتوان كرد كه با اولين زلزلههاي خفيف نيز فرو ميريزند.
حكومت و مقابله با كرونا
بنا بر اين، به اعتقاد من، وزارت بهداشت بايد در اين قضيه چابكتر عمل ميكرد و ماسكهاي سادهاي كه موردنياز مردم و همچنين ماسكهاي مخصوص موردنياز كادر درماني بيمارستانها را تامين ميكرد. وزارت بهداشت دستكم ميتوانست با فعال كردن و تشويق سازمانهاي مردمنهاد، زيرنظر مراكز بهداشتي اقدام به توليد ماسكهاي ساده ميكرد تا بتواند در شرايط كنوني اين اقلام بهداشتي را به مردم عرضه كند. همچنين ميتوانست توليد مقداري از اين ماسكها را به توليدكنندگان قابلاعتماد داخلي بسپارد و از اين طريق، اقلام توليدي را بهطور مستقيم وارد چرخه فروش در بازار كند يا ماسكهاي مخصوص كادر درماني را از كشورهاي ديگر وارد كند. در اين شرايط اينكه چه مقدار اقلام احتكار شده، چه مقدار توليد شده و چه مقدارش كمبود داريم، مسائل و موارد حاشيهاي است و پرداختن به اين موضوعات ما را از مقصد اصلي باز ميدارد. آنچه ما از وزير بهداشت و درمان ميخواهيم اين است كه بازار تا مرز اشباع، از وسايل و اقلام بهداشتي پر باشد و مردم بهراحتي به اين وسايل دست پيدا كنند؛ بنابراين از تمام مسوولان مربوط ميخواهيم كه مسووليت خود را به درستي انجام دهند.
دستاوردهاي دكتر استعلامي
جلساتي كه مدتها دنبال ميشد و همانطور كه از نامش پيداست، با انگيزه برقراري انس با ادبيات برپا ميشد.
استاد دكتر محمد استعلامي چند دهه از اوقات شريف خويش را با ادبيات كلاسيك و عرفان گذراندند و در واقع با مسائل و مباحث و مفاهيم اين دو حوزه محشور بودند.
در دوراني كه آقاي دكتر محمد استعلامي تدريس ميكردند، سابقه حضور در كلاسهاي درس در چند كشور مختلف را داشتند. ايشان در كشورهايي مانند چين، امريكا و ... درس دادند. آخرين جايي كه آقاي دكتر استعلامي تدريس كردند، دانشگاه مكگيل كانادا بود كه همانجا هم بازنشسته شدند. چيزي كه در تدريس ايشان بسيار پركاربرد و البته راهگشا بود، متوني گزيده ايشان از ادب فارسي بود. متوني كه برگزيدهاي از آثار مهمي چون مثنوي معنوي، تذكرهالاوليا و ... بود.
جداي از همه اين ويژگيها و كارهاي ارزندهاي كه آقاي دكتر محمد استعلامي در حوزه ادبيات كلاسيك فارسي انجام دادند، نبايد يك ويژگي مهم ديگر ايشان را از نظر دور داشت و آن توجه خاص ايشان به ادبيات معاصر فارسي است. دكتر استعلامي اگرچه به دوستداران و استادان ادبيات كلاسيك فارسي تعلق دارند اما اولين كسي بودند كه براي تدريس ادبيات معاصر ايران در دانشگاه كتاب تدوين كردند. كتاب «بررسي ادبيات معاصر ايران» به نويسندگاني همچون محمدعلي جمالزاده، صادق هدايت، جلال آلاحمد، صادق چوبك، غلامحسين ساعدي و ديگران ميپردازد. تدوين اين كتاب را بايد گامي ارزشمند براي نزديككردن نهاد دانشگاه در ايران به ادبيات معاصر فارسي و بزرگان و دستاوردهاي آن برشمرد. اين كتاب كه با هدف آشناكردن هر چه بيشتر دانشجويان با آثار مهم ادبيات معاصر فارسي تدوين شد، سالها در دانشگاهها توسط استادان تدريس شده و بسياري از فارغالتحصيلان از محتوا و دانش آن بهرهمند شدهاند. اشارات فوق تنها مروري اجمالي بود بر اهميت شخصيت و دستاوردهاي دكتر محمد استعلامي كه اخيرا كتاب «دانشنامه تصوف و عرفان» از ايشان منتشر شده است. كتابي كه ميتواند ثمرات زيادي براي پژوهشگران و دانشجويان داشته باشد و نقش مهمي در دانشافزايي در حوزه عرفان و تصوف ايفا كند.