شيوع
پريا درباني
بالكن خانه ما محل اجتماع كبوترهاست. رسم و رسوم مهماني را هم نميدانند. امروز جارو به دست گرفتم و آثارشان را جمع كردم. يك سطلِ پُر شد. بعد پاچههايم را بالا زدم. شلنگ را به شير وصل كردم تا با آب و شوينده هم نردهها و كف را بشويم. ناگهان فشار آب زياد شد. شلنگ از دستم در رفت. خود را به در و ديوار كوبيد. تا دوباره به چنگش بياورم، شيشه قدي در و لباسهاي روي بند و سرتا پام خيس آب شد. سطل هم دمر شد و زبالهها دوباره همه جا پخش شد.
خيلي لجم گرفت. تقصير را گردن آب لولهكشي هم نميشود انداخت. اگر نبود هم چنين احوالي ميتوانست موقع ريختن آب از منبع ديگري مثل مشك رخ دهد. باز آب خوب است. آدم اميد دارد كه خودش خشك شود. فكر كنيد كه آدم بخواهد از مشك، روغن به كاسهاي بريزد. ناگهان گلوگاهش از دست برود. مشك بر زمين بيفتد، چون يك ماهي بزرگِ بر خشكي افتاده بالا و پايين بپرد. بر خانه و زندگي آدم روغن استفراغ كند و خود را از چنگ برهاند.
بيخود نيست كه قميها براي توصيف شرايطي كه كنترل اوضاع از دست رفته باشد اصطلاحي كهنه به كار ميگيرند با اين مضمون كه: «گلوي خيك از دست رفته.» مثل حالا كه كرونا دارد بر سلامت جسم و روح و اقتصاد و روزمره مردم تاثير ميگذارد و روز به روز هم اثرش بيشتر ميشود.
بگذريم. بايد بروم بالكن را از نو جارو كنم. شيشه در را دستمال بكشم. لباسهاي افتاده از بند را جمع كنم و دوباره بشويم.
اگر از اول شلنگ را محكم گرفته بودم اينطور نميشد. اگر گلوي خيك را محكم چسبيده بودند اينطور نميشد.
خيك: مشكي كه در آن شراب و شيره و روغن كنند. (آنندراج)