ادامه از صفحه اول
كرونا به منزله بحران
نهاد بهداشت و درمان با بزرگترين فشار مواجه شده و معلوم نيست كه تا كي ميتواند مقاومت كند و كمر راست دارد؟ سياست خارجي كشور نيز از اين وضعيت در امان نخواهد بود. تاثيرپذيري اين نهادها از كرونا چند ويژگي مهم دارد؛ اول اينكه مستقيم است. دوم اينكه عميق است و سوم آنكه با سرعت بالا و فوري اثر ميگذارد. همه اينها را بگذاريد در كنار يك دستگاه اداري بروكراتيك بدون انگيزه و غيرقابل انعطاف و با منابع درآمدي اندك. كرونا نه فقط هزينههاي دولت را زياد ميكند، بلكه درآمدهاي آن را نيز كاهش ميدهد. آن هم دولتي كه با وجود اين وضع تحت تحريمهاي سفت و سخت نيز باشد. بدتر از همه اينكه سرعت پيشرفت اين اپيدمي چنان است كه نظام مديريتي كشور به گرد پاي آن نميرسد. نظامي كه فاقد راهبرد مشخص است. ساختاري كه با شديدترين شكاف دروني نيز مواجه است. هر اقدامي براي مواجهه با اين ويروس نيازمند حضور موثر و هماهنگ مجموعه قواي مالي و اقتصادي، اجرايي، قضايي و نظامي و حتي تقنيني است كه برحسب ضرورت اقدام فوري به عمل آورند. مردم نميپذيرند كه در آينده هر گونه كوتاهيهاي احتمالي به كارگزاران اجرايي و
غير اجرايي منتسب شود. اكنون كليت ساختار سياسي درگير مسووليت اين بحران است. همان قدر كه سربلند بيرون آمدن از آن براي اين ساختار ميتواند موفقيت و امتياز مثبت تلقي شود، تبعات و مسووليتهاي ناشي از شكست را نيز بايد پذيرفت. طبيعي است براي موفقيت، الزاماتي وجود دارد كه حين عمل بايد به آن الزامات پايبند بود. شكست و موفقيت نيز بايد تعريف شود. پذيرفتني نيست كه رخداد كرونا را به حساب تقدير و خارج از اراده خودمان بگذاريم. اين بحراني است كه براي همه كشورها، حداقل كشورهاي نيمكره شمالي (فعلا) به يك اندازه قابل سرايت است. پس اگر در برخي كشورها رواج يافته يا تلفات آن بياندازه زياد بوده آن را بايد به عهده مديريت سياسي آن جامعه گذاشت. تا اينجاي كار ميتوان گفت به موفقيت نرسيدهايم. در تشخيص ديرهنگام، در انجام اقدامات فوري براي جلوگيري از شيوع، در تامين و تهيه امكانات لازم براي بيمارستانها و پزشكان و پرستاران و ساير كادرهاي درمان و مردم و در اطلاعرساني و جلب اعتماد مردم، اين عدم موفقيت مشهود است. مقابله با كرونا و به تعبير دقيق بحران كرونا، نيازمند نهادي فراقوهاي و با اختيارات كامل و داراي مسووليت است. با اين حد از سطح مديريتي ممكن نيست دستاورد مهمي را شاهد باشيم. با اين ريش به تجريش نميروند.
تمثال ِبي مثال ِاستاد
انگار هميشه بهترينها بايد منتظر بدترينها باشند. تواضع ذاتياش، منزلت حقيقياش را ناشناخته گذاشت. عمق و ارزش مهارتهاي نوازندگياش پژوهش نشد و نامش را صرفا به حوزه تعليم تار، محدود كردند. مقام حقيقي او، چه در ايامي كه هر گونه سستي و بيمايگي و بيقيدي در نوازندگي با عنوان غلطانداز «بداههنوازي» توجيه ميشد و چه در دوره تبآلودي كه آكروباتيسم بيمار و سراپا عاري از هنر با برچسب «تكنيكمحوري» مخاطبان جو زده را جذب ميكرد، ناشناخته ماند. او به تمامي اين نابسامانيها وقوف داشت و درونش از ديدن و شنيدن آنها رنج ميبرد، كافي است پيشگفتاري را كه بر «كتاب تار» اثر ارزشمند شاگرد وفادارش اشكان غفوري نوشته، بخوانيم تا به ژرفاي نگاه دقيق هنري و انساني او پي ببريم. اين از آخرين نوشتههاي استاد هوشنگ ظريف پيش از پيشرفت بيماري اوست و در آينده از اسناد مهم پژوهشهاي آسيبشناسي تارنوازي در دوران امروز شناخته خواهد شد. از وجودي بدينسان كامل و كارآمد، توقع دو اقدام اساسي ميرفت. بسياري از او در سالهاي متمادي خواهش كردند و نتيجهاي نگرفتند. شايد ايشان نيز مايل به انجام بود ولي شرايط و امكاناتش مهيا نبود و او نيز به هيچوجه اهل تاليف اثري كمتر از حد عالي نبود: اول، نواختن رديف موسيقي ايران، گردآوري استادش موسيخان معروفي و دوم، تاليف دستوري براي آموزش تارنوازي از ابتدايي تا عالي. انصاف را كه در بين اساتيد گذشته، كسي را جامعالشرايطتر از او نداشتيم و بين معاصران نيز بعيد است، داشته باشيم. بعد از استاد ظريف، كار دشوارتر است و از كمالگرايي مطلوب، بسيار دورتر خواهد بود. به تمام آنهايي كه سعادت داشتند كم يا زياد، وجود شريف و نفيس او را دريابند، تسليت ميگوييم. بايد بيش از همه به خودمان بگوييم. تنهاتر شديم و جهانمان غمگينتر شد. ديگر مثل او نخواهيم ديد. دنياي امروز، اين حد از درستي و مهرباني را پذيرا نيست.
كرونا و شرايط تحريمي
در توليد اين ويروس موفق بودهايم اما در كنترل و حفاظت آزمايشگاهي از آن اهمال كردهايم. بنابراين به رغم آنكه شواهد و قرائن موجود، مساله اقدام بيولوژيكي را قابل قبول ميداند اما نيازمند بررسي و دقتي مضاعف و دوچندان است. به هر حال بيشترين خسارت در اين مساله به اقتصاد چين وارد شده كه بزرگترين رقيب ايالت متحده در اقتصاد بينالملل است. هر چند ممكن است در آينده نزديك وضعيت به روال سابق بازگردد اما ضربه سنگين اقتصادي ناشي از اين شيوع اين ويروس غيرقابل انكار است. ضمن آنكه گسترش بيماري تنها عواقب اقتصادي به دنبال ندارد و در ديگر حوزهها نيز اثرگذار خواهد بود؛ چنانكه در كشور ما هم تقريبا تمام دستگاههاي حكومتي وارد ميدان شدهاند. به هر تفسير امروز شرايط به نحوي است كه به جاي آنكه شاهد شور و شوق مردم در آستانه تحويل سال نو و عيد نوروز باشيم شاهد قرنطينه شهروندان و قطع زنجيرههاي ارتباطي مردم با يكديگريم. همچنين اقتصاد كشورمان تقريبا در حالت ركود است به ويژه فشاري سخت به كاسبان و بازاريان وارد شده است. چنانكه اگر درگيري با اين بيماري طولانيتر شود، موجي از ناميدي و ناكارآمدي دولت و حكومت را دربرميگيرد كه چرا نتوانستند، وقوع و شيوع اين ويروس چيني را پيشبيني و با آن مقابله كنند. در نتيجه اين مساله، معضلي است بسيار پيچيده و چند جانبه و هنگامي كه قطعات پازل را كه كنار هم ميگذاريم، شائبه ترور بيولوژيك هم غيرممكن نيست. بماند كه اگر ترور بيولوژيك هم در كار نبوده و احتمالي نامحتمل باشد، تحريمهاي يكجانبه ايالات متحده، حقيقتي است عريان كه اثرات و عواقب آن امروز در شرايط بحراني مقابله با يك ويروس اپيدمي بيش از هميشه خودنمايي كرده و ميكند.