• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4606 -
  • ۱۳۹۸ چهارشنبه ۲۱ اسفند

درباره فيلم «روزي زيبا در محله»

جايي براي بچه‌ها نيست

تينا جلالي

فيلم «روزي زيبا در محله» به كارگرداني ماريل هلر از آن جهت فيلم مهمي به شمار مي‌رود كه درونيات انسان را با پرهيز از هر گونه تنش و ناآرامي به چالش مي‌كشد و به مخاطب يادآوري مي‌كند عشق و بخشش بالاترين نعمت و موهبت زندگي هر انساني است. داستان اين فيلم تاثيرگذار درباره روزنامه‌نگار و نويسنده شناخته‌شده‌اي به نام «لويد وگل» است كه از دوران كودكي با مشكلات عاطفي زيادي دست و پنجه نرم كرده و حالا در سنين ميانسالي انباشت تمام اين مشكلات او را به آدم منفي‌نگر تبديل كرده؛ همچنين بخش ديگر فيلم مربوط به زندگي مجري تلويزيوني كودك و مشهور به نام «فرد راجرز» كه از محبوبيتي غيرقابل انكار در بين مردم برخوردار است. رويارويي اين دو شخصيت آنجا شكل مي‌گيرد كه لويد بايد با «فرد راجرز» مصاحبه كند.

در يك نگاه كلي مي‌توان گفت «روزي زيبا در محله» مساله پيچيده و غامضي براي بررسي ندارد اما بي‌ترديد قصه شيرين و ظرافت‌هاي داستان‌پردازي مهم‌ترين مشخصه آن به حساب مي‌آيد، لحن آرام، نگاه مثبت و پرنفوذي كه «فرد راجرز» دارد يا آن رنگارنگي كه خاصيت برنامه كودك است همه در كنار هم باعث جذابيت اثر مي‌شود و تماشاگر را به رويا و خيال‌پردازي دعوت مي‌كند. از آنجايي كه ويژگي شغلي «فرد راجرز» ارتباط با كودكان و طرح مسائل آموزشي است فيلم جنبه تربيتي بالايي دارد حتي در بخش‌هايي «فرد راجرز» به مخاطب آموزش مي‌دهد (بخشيدن كسي كه دوستش داريم سخت‌ترين كار است) فيلمساز هيچ ابايي هم ندارد از اينكه تماشاگر برداشت تعليمي از فيلم كند ولي آنچه كه عيان است اينكه مخاطب «روزي زيبا در محله» اصلا كودك نيست. مجري يا همان كاراكتر اصلي در اين فيلم براي بچه‌ها داستانسرايي مي‌كند و شعر مي‌خواند با عروسك‌ها هم‌كلام مي‌شود و بچه‌ها به ديدارش مي‌آيند اما جالب اينجاست كه مخاطب فيلمش بزرگسالان هستند، فيلمساز هوشمندانه از فضاي ديدني و تماشايي خاص كودكان بهره مي‌تا ذهن مخاطب بزرگسال را به آنچه مي‌خواهد بگويد جلب كند. از اين حيث فيلم «روزي زيبا در محله» اثري نرم لطيف و خوشحال‌كننده است. با هم مرور كنيم فصلي كه دو شخصيت اصلي فرد راجرز با بازي تام هنكس و لويد با هنرنمايي متيو ريس در رستوران نشسته‌اند تا باهم بيشتر حرف بزنند؛ فرد راجرز به لويد مي‌گويد: «يك دقيقه به آدم‌هايي كه با عشق به تو هويت بخشيدن فكر كن لويد در پاسخ مي‌گويد كه نمي‌تواند اين كار را انجام دهد اما فرد راجرز به او مي‌گويد كه آن آدم‌ها خودشان به سراغ تو مي‌آيند.»

نكته مهم ديگر فيلم با هدف معرفي زندگي «فرد راجرز» ساخته شده كه سازنده تا حدودي در اين زمينه موفق بوده اما از آنجايي كه داستان فيلم درباره دو كاراكتر است و فيلم دو شخصيت اصلي دارد و در حقيقت با كنش‌ها و واكنش‌هاي اين دو شخصيت خط اصلي داستان پيش مي‌رود فيلم در شناساندن فرد راجرز الكن باقي مي‌ماند. يعني به لحاظ رواني حجم خرده‌داستان‌ها يا همان خرده‌پيرنگ‌ها مربوط به شخصيت روزنامه‌نگار يا همان «لويد وگل» آنقدر زياد و سنگين است كه پيگيري ماجراهاي مجري ناخودآگاه به پس‌زمينه رانده مي‌شود و مخاطب به جاي دنبال‌كردن داستان مجري جذب زندگي روزنامه‌نگار مي‌شود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون