وقتي مطبوعات را نميشود شست
سينا قنبرپور
74 روز از ثبت نخستين مرگهاي ناشي از ابتلا به كرونا گذشته است و در اين مدت هر آنچه را ميخريديم يا ضدعفوني ميكرديم يا با آب و صابون ميشستيم. اگر از سوپرماركت اقلام بستهبندي هم ميخريديم بستهها را با آب و صابون ميشستيم. نان را در فر يا مايكروفر حرارت ميداديم. موبايلمان را مرتب با مواد ضدعفونيكننده تميز ميكرديم. دستگيرههاي در ورودي و خروجي خانه را. آسانسور. در ماشين و همه آنچه لمس ميشد. اما مگر ميشد «كاغذ» را زير آب برد و با صابون شست؟ مگر ميشود به «كاغذ» مواد ضدعفوني زد. اصلا مواد ضدعفوني بزنيم آيا بعد دلمان ميآيد يك كاغذ آب كشيده شده را حتي اگر رنگ و نوشتههايش تغيير نكرده باشد در دست بگيريم و بخوانيمش؟ «كرونا» همهچيز را به چالش كشيد؛ «كاغذ» و مطبوعات كاغذي كه عددي مقابل او نيستند. ستاد ملي مبارزه با كرونا كه دستورالعمل توقف چاپخانهها را صادر كرد آخرين ضربه به مطبوعات كاغذي بود كه از پيش از عيد با شروع طرحهاي پيشگيري از كرونا و محدود شدن ترددها يا اقداماتي از اين دست ديگر در معرض ديد عموم نبودند تا خريداري شوند. ماجراي مطبوعات كاغذي در ايران متفاوت از ساير كشورهاست. مطبوعاتي بهشدت وابسته كه به جز كاغذي بودن نقاط ضعف بسياري داشتند. يكي از آنها كاغذي بودن بود كه پيشتر در روزهاي باراني هم در دكهها تجربهاش كردهبوديم. اگر روي پيشخوان دكه پلاستيك نميكشيدند روزنامهها خيس ميشد و به اصطلاح ديگر بيات شده بود. سالها در ايران به اين موضوع اشاره ميشد كه چگونه است كه در كشورهاي ديگر صبح اول وقت وقتي شير را در خانه تحويل ميدهند يك دوچرخهسوار يك بسته روزنامه را هم جلوي در براي مخاطب ميگذارد. اين تصوير هيچوقت در ايران محقق نشد تا در چنين روزهايي اگر دكهها هم بسته شدند به كار آيد. اما باز هم موضوع به همين قضيه محدود نميشود. حتي اگر فرض كنيم با حفظ ضوابط و شرايط بهداشتي چاپخانهها هم كار كنند موضوع ديگر همين است كه اگر دكهها هم باز باشند سيستم توزيع كه روزنامه را از چاپخانه تحويل ميگيرد و به دست دكهدارها ميرساند هم بايد فعال باشد. تازه آن وقت ميرسيم به خانه اول كه اساسا وقتي همه در خانه هستند چگونه بروند دم دكه و روزنامه بخرند. با اين وضعيت پرسش اين است كه اساسا چه لزومي دارد روزنامه منتشر شود و برخي از منتقدان عصر سنتي رسانهها ميگويند ما گفته بوديم كه دوره و عمر روزنامههاي كاغذي به سر آمده است. با اين وصف اين پرسش اساسي مطرح است كه آيا در اين روزگار كرونايي مطبوعات سنتي ميتوانند به كار خود ادامه دهند و اگر آري چگونه؟ واقعيت اين است كه فارغ از بحثهاي بهداشتي و سلامت شيوع ويروس «كرونا» با ابعاد جهاني فقط يك بيماري نيست و چالشي پيش روي همه رفتارها و عادتهاي ما قرار داده است. مطبوعات كاغذي در ايران مدتها بود كه درگير افت تيراژ و واگذاري عرصه اطلاعرساني به فضاي مجازي اعم از وبسايتها و شبكههاي اجتماعي بودند. چالشي كه پيش از آن پيكره مطبوعات كاغذي را به چالش كشيد و نفس آنها را به شماره انداخت بحران كاغذ بود. سرعتي كه شبكههاي اجتماعي در انتشار داشتند تن پير روزنامهها را به هن و هن واداشته بود و اين وضع ادامه داشت تا شيوع كرونا اين زنجيره فشار بر مطبوعات را كامل كرد.
با اين حال حتي اگر آن سرعت در انتقال براي رسانههاي مبتني بر فعاليت در فضاي مجازي مزيت محسوب شود همين سرعت مهمترين عامل در بروز خطا است. آنچه در شرايط حساس اهميت دو چندان دارد اين است كه علاوه بر سرعت دقت و صحت دادهها نيز بررسي شود. چيزي كه به «فيكنيوز»ها و آنها كه تعمدي به دامن زدن به بحران دم ميدهند فضا ميدهد. اما اين همه كاركرد مطبوعات و رسانهها نيست. در چنين روزهايي كه موبايل و تبلت كه قابليت ضدعفوني شدن دارند براي مطالعه كارايي ثابتشدهاي دارد ، چه كسي را سراغ داريد كه از نور موبايل و تبلت خسته نشده باشد؟ يا حوصله خواندن يك تحليل را در فضاي مجازي داشته باشد. آنچه اينك علاوه بر احتمال بيكاري آنها كه در چرخه توليد مطبوعات اعم از توليدمحتوا تا چاپخانه، توزيع و عمليات جانبي آن وجود دارد اين پرسش اساسي مطرح است كه كرونا حيات و غايت مطبوعات را به چالش كشيده و ديگر با بحران كاغذ يا نبود آگهي و عدم حمايت دولت از مطبوعات تفاوت دارد. اقتصاد كه قلب تپنده مطبوعات يعني «سازمان آگهي»هاي هر مطبوعهاي از آن تامين مالي ميشد اينك از شيوع كرونا آسيب ديده است و وقتي آگهي نباشد روزنامه هم نيست. اما يك نكته هنوز جاي بررسي دارد. مطبوعات به جز آگهي به مخاطبان خود وابسته بودند و اين مخاطبان بودند كه صاحبان آگهيها را هم مجاب ميكردند آگهي خود را به مطبوعات بدهند. امروز و در حالي كه 74 روز از شيوع رسمي كرونا در ايران سپري شده است روز پوست انداختن مطبوعات كاغذي شده است. روزي كه دستاندركاران مطبوعات اعم از خبرنگار و روزنامهنگار، سردبير و مديرمسوول بايد بنشينند و طرحي نو دراندازند.
در هيچكجاي دنيا هم مطبوعات تعطيل نشدهاند گو اينكه اطلاعرساني تعطيل نشده است. اطلاعرساني مدلها و محصولات مختلفي دارد و بايد ديد مطبوعات براي ادامه حيات خود در عصر كرونا و پساكرونا به توليد كدام محصول ميانديشند. در اسپانيا و ايتاليا همچنان روزنامهها منتشر ميشوند. البته تيراژها بهشدت افت كرده ولي همچنان انتشار ادامه دارد. اقتصادنيوز درباره وضعيت انتشار مطبوعات در ساير نقاط دنيا نوشته است: حتي در ايتاليا، امريكا، فرانسه، چين و آلمان مطبوعات چاپي به امور خود مشغول هستند. روزنامه گاردين با دفاع از انتشار نسخههاي چاپي روزنامهها مينويسد: به دليل آنكه در برخي گروههاي سني امكان دسترسي به نسخههاي آنلاين سخت است يا نداشتن امكان بازديد آنلاين براي برخي مناطق و گروههاي خاص، انتشار نسخههاي كاغذي ضرورت است. يكي از تجارب قابل تامل ايتاليا است. روزنامههاي ايتاليايي به خصوص در شمال اين كشور كه منشأ اصلي كرونا در اين كشور بود تعطيل نشدند. روزنامههاي اصلي ايتاليا در شرايط كرونا همچنان به انتشار خود ادامه ميدهند. دولت ايتاليا خبرنگاران و روزنامهنگاران را در رده مشاغل ضروري و مهم دستهبندي كرده و آنها ميتوانند برخلاف ديگر مردم و مشاغل براي تهيه خبر به هركجايي كه خواستند، مراجعه كنند. دكههاي روزنامهفروشي نيز برخلاف ديگر مشاغل باز هستند و بايد به خدمترساني خود در شرايط شيوع كرونا ادامه دهند. در امريكا و هند نيز فعاليت مطبوعات ادامه دارد.
در ايالت كاليفرنيا امريكا نيز با وجود مقررات سختگيرانه براي محدود شدن كسب و كارها اما مطبوعات جز كالاهاي اساسي قرار گرفتهاند واجازه فعاليت دارند. «دين ردينگز» روزنامهنگار امريكايي ميگويد: در زمان سيل، زلزله، آتشسوزي و... روزنامهها نقش مهمي دارند، طبيعتا در عصر كرونا نيز نقش آنها ضروري است. حالا با تصميمي كه ستاد ملي مبارزه با كرونا مبني بر عدم فعاليت چاپخانهها گرفته و فراغتي كه توفيق اجباري براي همه ماست بايد ديد چه كارهايي ميتوان كرد. برخي از دستاندركاران مطبوعات نظير مديرمسوول روزنامه اعتماد با نگارش نامهاي به رييس ستاد ملي مبارزه با كرونا خواستار راهگشايي براي مطبوعات و اطلاعرساني شدهاند. برخي ديگر به تحليل وضعيت مطبوعات و شيوع بيكاري ناشي از تعطيلي به تبع عدم انتشار پرداختهاند. كامبيزنوروزي حقوقدان و نايبرييس انجمن صنفي روزنامهنگاران استان تهران نيز درباره ماهيت تصميم محدود كردن انتشار روزنامههاي كاغذي به وبسايت مدارا گفته است: تصميم ستاد ملي مبارزه با كرونا براي توقف انتشار كاغذي روزنامهها يك تصميم كاملا غيرقانوني است و نهتنها ستاد ملي مبارزه با كرونا بلكه هيچ مرجع ديگري اجازه ندارد مانع توقف كلي انتشار مطبوعات شود. اما در شرايط شيوع بيمارياي با سرعت انتشار بالا نميتوان به چنين تصميماتي خيلي خرده گرفت. عباس عبدي، رييس انجمن صنفي روزنامهنگاران استان تهران نيز در گفتوگو با همين وبسايت، مدارا، با اشاره به اطلاعيه ستاد ملي كرونا مبني بر عدم انتشار روزنامهها تا 20 فروردين گفته است: بايد همه به تصميماتي كه ستاد ملي كرونا با توجه به شرايط كنوني جامعه گرفته است احترام بگذارند اما اينكه تا چه زماني اين ماجرا ادامه دارد بايد منتظر بمانيم چرا كه ما تازه در ابتداي راه هستيم. اگر چند روز باشد كه در ادامه تعطيلات نوروزي تلقي شود قابل تحمل است ولي اگر بخواهد طولانيتر شود قطعا بايد تجديدنظر كرد. انجمن صنفي روزنامهنگاران استان تهران در اولين فرصت درباره اين موضوع جلسه خواهد داشت و مواضع و اقدامات احتمالي خود را اعلام ميكند.
رييس انجمن صنفي روزنامهنگاران استان تهران خاطرنشان كرد: يكي از خطراتي كه در شرايط كنوني جامعه وجود دارد، خبرهاي فيك يا نادقيقي است كه درباره موضوع كرونا توليد و منتشر ميشود كه اين كار در غيبت روزنامهها و بياعتباري صداوسيما تشديد خواهد شد. بنابراين دولت بايد به مقوله اطلاعرساني به همان اندازه كه به خوراك، درمان و بهداشت اهميت ميدهد توجه كند.
وي با بيان اينكه فضاي مجازي حتما ميتواند به ميزان رسانههاي مكتوب تاثيرگذار باشد، گفت: فضاي مجازي موجود در ايران بسيار بيضابطه و بيتوجه به حقوق مولف يا همان كپيرايت است و خيلي راحت ميشود گزارشها و اخباري را كه ديگران توليد كرده است ، در سايتي منتشر كرد و كلي از اين كار سود كسب كرد. در حالي كه در هيچ كجا از دنيا به اين شكل نيست و همه جا ضوابطي هم از حيث كپي رايت و هم مسووليت نسبت به اعتبار و دقت مطالب منتشره وجود دارد كه بايد اين موضوع را حل كرد كه در غير اين صورت فضاي مجازي اثرات منفي خواهد داشت.
وي با انتقاد از وضعيت نامناسب روابط كار در ميان روزنامهنگاران گفت: درباره روابط يكسويه حرفهاي روزنامهنگاران به نفع كارفرما انتقادات جدي وجود دارد و انجمن هم قبلا اعلام كرده است كه همكاران روزنامهنگار ميتوانند به انجمن مراجعه كنند و از مشاورهها و حمايتهاي انجمن صنفي روزنامهنگاران براي استيفاي حقوق خود بهرهمند شوند. رييس انجمن صنفي روزنامهنگاران استان تهران گفت: هر مراجعهاي كه درباره بيمه، اخراج و كسر حق و حقوق به انجمن شود قطعا رسيدگي و پيگيري ميشود و معمولا هم به نتيجه ميرسد. اكبر نصراللهي استاد رسانه نيز درباره آفتي كه زندگي در شرايط بحران شيوع كرونا به اخبار جعلي اشاره كرده و به خبرگزاري مهر گفته است: «انتشار مطالب جعلي و متعارض در شرايط بحرانهاي فراگير در فضاي مجازي اگرچه بيسابقه و دور از انتظار نيست اما حتي توليد و انتشار كم آن در بخشهاي رسمي و در شرايط فعلي (بعد از رفتار غيرصادقانه و تعارض در حرف و عمل مسوولان و رسانههاي رسمي در بحرانهاي گذشته)، خطرناكتر از كرونا است و به فراگير شدن ابربحران ويروس بياعتمادي ميانجامد. شواهد مختلف از رفتار و تعامل مردم و دولت، مشاهده تعارض در حرف و عمل و شنيدن اخبار متعارض در موضوعات مربوط به سلامت مردم از جمله راست و دروغ ماندگاري ويروس كرونا در هوا، ضرورت يا لازم نبودن قرنطينه و استفاده كردن يا نكردن از ماسك نشان ميدهد مردم فقط با ويروس كرونا مواجه نيستند بلكه با ويروسهاي مختلف و خطرناك بيتدبيري، تعارض، تعلل در اقدامات پيشگيرانه، شايعات و اخبار جعلي مواجهه هستند كه با فعال كردن «ويروس قديمي اعتماد ناكافي يا بياعتمادي مردم»، هرگونه كارهاي خوب و ايثارگرانه جاري را عقيم، به امنيت روحي مردم خدشه وارد و بحرانهاي موجود را تشديد ميكند.» آنچه كاركرد مطبوعات كاغذي را در چنين روزهايي توجيه كرده و ضرورت ميبخشد همين مساله است كه مطبوعات كاغذي ميتوانند با دقت و تامل بيشتري فارغ از خبر راهبردهايي توليد و دراختيار مخاطب قرار دهند.
بديهي است در چنين شرايطي وقتي درآمدي براي روزنامه و چرخه توليد آن نباشد كاركنان آنها اعم از خبرنگار و ديگر عوامل هم دستمزدي نخواهند داشت. طبيعي است شرايط بايد تغيير كند. بنابراين امروز روز تعطيلي مطبوعات كاغذي نيست روز پوستانداختن مطبوعات است.
اين در حالي است كه شواهد علمي در حال رشدي وجود دارد كه روزنامهها را بيخطر نشان ميدهند، و هيچ خطر ابتلا به ويروسي از طريق آنها وجود ندارد. انجمن بينالمللي رسانههاي خبري (آياناماي)، يك نهاد تأثيرگذار كه در سراسر جهان بهترين استراتِژيها را براي رسانههاي خبري ترويج ميكند، تحقيقات علمي فعلي را در مورد ايمني روزنامهها جمعآوري كرده است كه به وضوح نشان ميدهد كه روزنامهها بيخطر هستند. اولا، هيچ موردي از انتقال ويروس كرونا از طريق روزنامه در هيچ جاي دنيا مشاهده نشده است. دوما، خروجي چاپ روزنامه بسيار متخلخل (پرمنفذ) است و امكان انتقال را به صفر ميرساند؛ چراكه محيط پرمنفذ براي ويروس دافعه دارد.