كرونا و حقاليقين
محسن آزموده
صحبت كردن از قرنطينه و چلهنشيني يك چيز است و تجربه آن امري ديگر. قطعا بسياري از ما تا پيش از شيوع كرونا درباره قرنطينه و چلهنشيني بسيار شنيده بوديم و خوانده بوديم. اما با قضيه كرونا، بحث خودقرنطينه كردن و چلهنشيني اجباري بهطور جدي و تجربي مطرح شد. يعني ديگر سخن از يك رسم و ادب در ادبيات عرفاني فرهنگهاي مختلف به اسم چله نشيني يا يك روش مبارزه با بيماريهاي فراگير به نام قرنطينه نبود كه قرنها پيشتر در جوامع براي مقابله با طاعون و وبا اجرا ميشد.
در قبال وضعيت پديد آمده، بسياري به ارايه راهحل و راهكار پرداختند. شمار زيادي پيشنهادها و توصيههايي براي اين وضعيت در خانه ماندن مطرح كردند؛ يعني گفتند حالا كه ناگزير به خانهنشيني هستيم، براي استفاده بهتر از زمان چه كار كنيم. از هر سو فهرستهاي مختلف پيشنهادي از فيلمها و كتابها و سريالها مطرح شد. عدهاي گفتند در خانه ورزش كنيد، برخي از مهارتهاي در خانه ماندن سخن گفتند و از مزاياي توفيق اجباري به در كنار خانواده بودن. روانشناسان از مشكلاتي حرف زدند كه ممكن است با هم بودن زياد در خانه براي افرادي كه عادت به آن ندارند، پديد آورد. خلاصه همهچيز در حد حرف و سخن بود.
اما حالا تقريبا بيشتر ما به نحو عملي و تجربي خودقرنطينه كردن و چلهنشيني را تجربه كردهايم و تا حدودي با آن آشنا هستيم. سعي كرديم فيلم ببينيم يا كتاب بخوانيم، براي خودمان يادداشتنويسي كرديم، سرمان را با كاردستي گرم كرديم، در خانه ورزش كرديم، خوابيديم، بسياري از لحظات را در شبكههاي اجتماعي و اينترنت سپري كرديم و مطالب مختلف علمي و شبهعلمي و سياسي و بهداشتي و طنز و... را كه به صورت متن يا صدا يا ويدئوهاي تصويري به دستمان ميرسيد، براي يكديگر فرستاديم. خلاصه تمام تلاشمان را كرديم كه سرگرم باشيم و احتمالا وضعيت پيش آمده را فراموش كنيم.
اما قطعا لحظاتي نيز كم آورديم و ناچار شديم، مستقيم و سرراست با خلأ پيش آمده يعني با خودمان مواجه شويم، با ترسها و دلهرهها و نگرانيها و شاديها و خوشحاليهايمان. در اين ثانيههاي گاه دهشتناك و زماني ملالآور، دمي شاد و سرخوشانه و بيخيال و لحظهاي غمناك و تلخ، ديگر گريز و گزيري از خودمان نداشتيم و ناچار بوديم در خود نظر كنيم، گويي دريچهاي باز ميشد و ما از آن سر در مغاك خويش ميكرديم. حالا با گذر از اين روزهاي خودقرنطينگي و چله نشستن، احتمالا بيشتر و بهتر و دقيقتر با خودمان آشنا شدهايم. تجربه اين روزها بسياري از ما را با ظرفيتها و محدوديتهاي خودمان بيشتر آشنا ساخته. هنوز معلوم نيست كه در روزهاي آتي چه اتفاقي قرار است بيفتد و هيچ كس نميداند كه اين قضيه تا كي و چطور ادامه پيدا خواهد كرد. اما كرونا با همه دردسرها و بديهاي انكار ناپذيرش اين نتيجه را دربرداشته كه حالا ديگر همه تا حدود زيادي به تجربه تا حدودي خودمان و احتمالا اطرافيانمان معرفت داريم. تفاوت عمده با وضعيت پيشاكرونايي (اگر بتوان چنين تعبيري جعل كرد) آن است كه معرفت كنوني نه بر آمده از شنيدن و خواندن كه از تجربه زيسته آمده است و به تعبير قدما، يك معرفت حضوري است، شناختي بر آمده از تجربه زيسته و در نتيجه انكارناشدني و به قول قدما حقاليقين.