پارهاي از اظهارنظرها
درباره «پايتخت 6»
سيدعباس صالحي، وزير ارشاد: پارسال در ديدار نوروزي منزل استاد سيروس الوند رفتم، به ياد خشايارالوند كه اولين عيد بود كه نبود. امسال در پايتخت، غم فقدانش را بيشتر حس كرديم. گويا او بود كه به آن جان ميداد.طنز مليح و درك عميق از فرهنگ و سنت ايراني را در پنج حلقه پايتخت به يادگار نهاد. يادش گرامي.
مسيــح مــهاجري، مديرمسوول روزنامه جمهوري اسلامي: شرايط در خانه ماندن به دليل جلوگيري از گسترش ويروس كرونا كه پيش آمد، مسوولان به رييس رسانه ملي توصيه كردند با توليد و پخش برنامههاي شاد، كاري كند كه مردم سختي در خانه ماندن را كمتر احساس كنند.
گويا مسوولان نميدانندكه تلويزيون خودش نزده ميرقصد، حالا كه اين توصيه را كردهاند، ملت، گرفتار خوشرقصيهاي تلويزيون شده و نميداند چه كند!
مجموعه تلويزيوني پايتخت، علاوه بر ايرادهاي زيادي كه به خاطر محتواي ضدفرهنگي دارد، حالا به جان دين و خانه خدا و حج هم افتاده و به بهانه طنزپردازي، عاليترين جلوههاي مناسك ديني را هم به تمسخر گرفته است. در تخصص من نيست كه با زبان هنر وارد جزييات موضوع شوم، ولي به عنوان يك بيننده تلويزيون كه دلم ميخواهد همواره رسانه ملي مروج ارزشهاي ديني و تقويتكننده سنتهاي ملي و بنيانهاي فرهنگي و اعتقادي باشد، وقتي صحنههاي بازگشت بازيگري كه در نقش فرد به حج رفته بود را ديدم، در پيشگاه شهدا و جانبازان دفاع مقدس و تمام انسانهاي خداباور احساس شرمندگي كردم.
تمسخرخانه خدا با تعبير «منزل خدا»، جعل عنوان «خانه شيطان» براي جمرات، بازي سخيف با آب زمزم، بازگشت از حج اول با سر نتراشيده ولي زخم شده در اثر رمي جمرات و... بعضي موارد آشكارستيز با دين در يكي از قسمتهاي اين مجموعه تلويزيوني است. البته هنوز جوابي براي اين سوال هم يافت نشده كه بعد از سرنگوني رژيم شاهي و استقرار نظام جمهوري اسلامي، مگر باز هم در ايران تخت شاهي داريم كه نام اين مجموعه را «پايتخت» گذاشتهاند؟
واقعا آيا قرار است ما با بودجه بيتالمال، دينستيزي را ترويج كنيم؟ اين كار را كه آنهمه شبكههاي ماهوارهاي خارجي انجام ميدهند. راستي اگر دشمنان اسلام و نظام جمهوري اسلامي صدها ميليارد تومان هزينه ميكردند ميتوانستند با استفاده از رسانه ملي ما چنين اهانتهايي را به مقدسات ديني بكنند؟
نميخواهم كارهاي مفيد رسانه ملي را ناديده بگيرم، ولي سوال اساسي اين است كه چرا به بهانه شاد كردن مردم، با اعتقادات آنها بازي ميشود؟ بهانههايي از قبيل سرگرم كردن مردم و پاسخ به خواسته مردم هم كه همواره از ابزارهاي توجيه مسوولان رسانه ملي است، نميتواند افاقه كند زيرا همه ميدانند كه رسانه ملي همانطور كه امامخميني فرمودند بايد مثل دانشگاه عمل كند يعني تاثيرگذار باشد نه تاثيرپذير.
محمد مهاجري، فعال رسانهاي: آقاي علي عسگري! شباهت سكانسهاي سريال #پايتخت به يك فيلم فارسي (كه بهروز وثوقي و گوگوش در آن بازي كردند) را هم در كنار فروش تلويزيون به توسكا به افتخاراتتان اضافه كنيم؟ آقاي صداوسيما! شما كه ادعا كرديد مملكت را داريد اداره ميكنيد، همان فيلم گوگوش را پخش ميكرديد، بيشتر آگهي نميگرفتيد؟!
حسين كرمي قائممقام سيما: واقعيت غيرقابل انكار آن است كه براي انبوه مخاطبان سيما سرگرمي و شاديآفريني يكي از نيازهاي مهم و از اهداف جدي توليدات تلويزيوني است.
البته پارهاي از نقدها هم بيجا نيست و بايد در يك جريان مستمر و تعاملي به بهبود توليدات كمك كند معذلك تأكيد مجدد بر اين مبنا لازم است كه نبايد اين سختگيريها باب توليدات سرگرمكننده و مفرح را ببندد يا ايجاد اوقات شاديبخش را ناممكن كند. چرا كه گاهي سريال روي خيال بنا ميشود، گاهي براساس واقعيتهاي جامعه و گاهي هم بر خاطرات معلومات مخاطب سوار ميشود. همه اينها مقاصدي است كه فيلمنامهنويسان و كارگردانان دنبال ميكنند تا مخاطبين را با آن داستانها و روايتهايشان همراه كنند. يا به خاطرِ آن موضوع جدي اجتماعيشان تلنگر بزنند يا براي مخاطب ماندگار شوند يا به خنده وادارند يا آنها را قدري تخليه كنند. حتي به خاطر اين روزهايي كه همه با آن درگيريم لحظاتي آنها را از شرايط موجود دور كنند و مشكلات را فراموش كنند. در اينچنين فرآيندي ممكن است گاه سريالساز از ابزارهايي استفاده كند چه ابزارهاي تصويري و چه ابزارهاي كلامي كه تفسيرهاي چندگانه بپذيرد و البته احتراز از آن هم كار سختي است.
البته من به منتقديني اشاره كردم كه انتقاداتي از سرِ خيرخواهانه دارند و برخي از اشكالات را اشكالات تربيتي يا اخلاقي ميدانند نه كساني كه به هر شكلي با توفيق تلويزيون مخالفند و به هر شكلي از موفقيت رسانه خوشحال نميشوند و حتي در چارچوب بازي كساني قرار گرفتهاند كه با اصل نظام هم مشكل دارند.