حميدرضا جلاييپور و علي صوفي از مصائب دولت و جامعه مدني در مقابله با بحران سلامت گفتند
مصونيت كرونايي دولت؟!
امروز اصل «كرونا» است و باقي همه در حاشيه است؛ بحران سلامت كه تمام حوزهها از اقتصاد تا فرهنگ و سياست را تحت تاثير خود قرار داده و هنوز تصوير روشني از پايان آن وجود ندارد. در اين گذرگاه آنچه احتمالا در جهان پساكرونا بررسي خواهد شد و شايد در بحران و بحرانهاي بعدي به عنوان نسخهاي آزمون پس داده مورد استفاده قرار گيرد، نوع مديريت دولتها با نظامهاي سياسي و اقتصادي متفاوت آنها است. با اين حال بحران به پايان نرسيده ناظران در نقاط مختلف جهان، عملكرد دولتهاي محل زيستشان را تاييد يا نقد ميكنند. جمهوري اسلامي ايران نيز از اين مساله مستثني نيست و به تبع آن، اين روزها هر كنش و واكنش دولت مستقر به عنوان عاليترين سطح اجرايي در بوته نقد قرار ميگيرد. در اين ميان تغيير تركيب سياسي مجلس شوراي اسلامي پس از برگزاري يازدهمين دوره انتخابات و انتخاب چهرههايي كه عمدتا با دولت زاويه حاده دارند، اين سوال را ايجاد كرده كه ممكن است در اين شرايط بحراني، مجلس تصميم بگيرد، از نقد دولت فراتر رفته و به سمت ساقط شدن آن قدم بردارد؟ علي صوفي، فعال سياسي اصلاحطلب معتقد است كه ممكن است چنين تصور و خواستي وجود داشتهباشد اما احتمال عملياتي شدن آن ضعيف است.
تخريب دولت، تضعيف مديريت كرونا
اين فعال سياسي اصلاحطلب كه با اعتمادآنلاين به گفتوگو نشسته، در اين مورد توضيح داد كه «كرونا كلاً نظامهاي موجود اعم از نظام سرمايهداري، سياسي، اجتماعي و... را تحت تاثير قرار داد و در كشور ما نيز همين تاثير را داشته است. به هر حال انتخابات مجلس يازدهم در دوم اسفند 1398 براي مخالفان دولت يك پيروزي بسيار بزرگ بود.به دنبال اين پيروزي تصميماتي داشتند كه در رأس آن مقابله با دولت به هر شكل ممكن بود. راحتترين راه مقابله هم اين بود كه براي آقاي روحاني رأي عدم كفايت سياسي در مجلس را پيگيري كنند و اجازه ندهند كه دولت به كار خود ادامه دهد» او معتقد است كه احتمالا رهبري با اين رويكرد مخالف هستند و در اين مورد توضيح داد: «البته اگر ميتوانستند اين كار را هم انجام دهند بعيد بود كه مورد موافقت مقام معظم رهبري قرار گيرد. به هر حال ايشان ترجيح ميدهند كه دولت تا پايان به كار خود ادامه دهد. اما عزم آنها جزم بود كه دولت را زمين بزنند واگر نظر مقام معظم رهبري به اين شكل نبود، آن وقت ميتوانستند به شكلهاي ديگري مانند استيضاح و بركناري وزرا در مقابل دولت بايستند.» صوفي معتقد است كه در چنين شرايطي وجود دولت يك اصل است و به هيچوجه در چنين وضعيت بحرانياي نميتوان دولت را بركنار يا تخريب كرد. چون تخريب دولت موجب تضعيف عملكرد در قبال اين بيماري ميشود. بنابراين ميتوان گفت كه پديده كرونا توانسته دولت را تقويت كند و از تعرضاتي كه مخالفان درپي پيروزي در انتخابات مجلس يازدهم تدارك ديده بودند مصون نگه دارد.
نقد و اقدام توامان
اما در بحرانهايي از اين دست تنها دولتها نيستند كه اقداماتي انجام ميدهند و كنشهايشان موافقتها و مخالفتهايي به دنبال دارد. در اين شرايط برخي پويشهاي مردمي نيز ميتواند ياريرسان دولت به مفهومي فراتر از قوه مجريه باشد كه منجر به كاهش فشار بر دولت و در نتيجه مديريت بهتر خواهد شد. حميدرضا جلاييپور، استاد دانشگاه و كنشگر سياسي اصلاحطلب ديروز با نگارش يادداشتي به همين موضوع پرداخته است. يادداشتي كه در واقع پاسخ به منتقداني است كه معتقدند مسووليت متوجه دولت است و نبايد با تشويق مردم به اقدامات جمعي، مشكلات ساختاري را ناديده گرفت. او در ابتداي اين يادداشت آورده است: «در بخشي از سخنان مقام رهبري (۲۱ /۱/ ۹۸) بر كمكهاي مردمي تاكيد شده بود، مثل اطعام نيازمندان با توزيع گوشت قرباني، خياطخانه توليد ماسك توسط خانمها، پخت و توزيع نان و ضد عفوني كردن خانه ضعفا. من در يادداشت كوتاهي در اين دوره كرونايي كه فقر تشديد ميشود از اين راهكارهاي مردمي دفاع كردم. چون معتقدم در شرايط اضطراري هركسي و هر ارگاني با هر نيتي در شرايط كرونايي امروز يك شكم را سير كند، مغتنم است. پس از اين يادداشت بعضي كاربران به اينجانب انتقاد كردند كه جلاييپور برخلاف جامعهشناسان كه به نقد ساختاري به نظام سياسي و دولت روحاني ميپردازند خود را مشغول امور روبنايي و تشويق مقامات كرده است! به آنها پاسخ دادم.» او ضمن تاكيد دوباره بر نقد ساختاري كه معتقد است بايد همچنان هم صورت پذيرد، باور دارد: «تجربههاي «ياريرساني مردمي» در گفتار رهبري نمونههاي خوبي است و اجراي آن به بودجه دولت نياز ندارد و البته رافع مسووليت بيشتر دولت هم نيست. در يكماه گذشته شاهد موارد متعددي از اين تجربههاي ناب ياريرساني در تهران بودم. تجربههايي كه كمتر به چشم بعضي از دوستان اصلاحجو ميآيد. تجربههايي كه رهبري به آن اشاره كرد اتفاقا تجربههاي «ياريرساني جامعه مدني سنتي ما» است كه شايسته است مورد حمايت اصلاحجويان قرار گيرد. عدهاي فكر ميكنند اين «ياريگريها» همان مناسك هسته قدرت است. اما اين ياريگريها فقط مناسك حكومتي نيست. ايرانيان پرشمار شريفي در اين ياريرسانيها با نيت پاك انساني مشاركت داوطلبانه ميكنند.» جلاييپور در ادامه اين گزاره را مطرح كرده كه «احزاب اصلاحطلب فقط نبايد بگويند كه «نظام ولايي» و «دولت روحاني» براي «اقتصاد» و «كرونا» چه كرد؟» و توضيح داده است: «احزاب اصلاحطلب كنار اين نقد و مطالبهگري از هسته قدرت بايد بگويند با تواني كه حزبشان دارد براي اقتصاد يا كرونا يا هر موضوع ديگر چه ميتوانند بكنند؟ اگر چنين دستورالعملهايي را در احزاب جدي بگيريم اتفاقا يكي از كارهاي مهم احزاب همين «تشويق مددرساني جامعهمحور به فقرا در اين شرايط بحراني و كرونايي» است. يكي از ظرفيتهاي جامعه مدني ايران همين كمكرساني بيشتر به اقشار نيازمند است. نميتوان تا تحقق اصلاحات ساختاري دست روي دست گذاشت و فقط به نظام و دولت «ايراد» گرفت. مطالبهگري، نقد، ايرادگيري و حتي فحاشي عليه دولت روحاني هم مجاني است و از سوي جناح تندرو كشور تكرار ميشود.»