ادامه از صفحه اول
درآمد و سياستهاي حمايتي
در مورد حمايت از توليد و سرمايه بايد رويكرد توزيع درآمدي اجرا شود بدين معني كه بخشهاي توليدياي كه سهم ارزش افزوده نيروي كار در آنها عمده و بالاست ميتوانند مورد حمايت قرار گيرند زيرا كه اثرات ثانويه بالايي بر درآمد نيروي كار خواهند داشت و ضريب حمايت از نيروي كار طي اين حمايت بالاتر از ساير بخشهاي اقتصادي است. بخشهايي كه قسمت عمده ارزش افزوده آن به عامل توليد سرمايه ميرسد با توجه به اين منابع محدود نميتواند در اولويت حمايت باشند زيرا اثرات ثانويه پاييني بر درآمد نيروي كار و خانوارها خواهند داشت. بنابراين سياستگذار حتما بايد به اين موضوع توجه كند تا بتواند از منابع حمايتي، بهينگي اجتماعي را به دست آورد.لذا اولويت منابع پس از تخصيص به بخش درمان و پيشگيري از كرونا، ابتدا براي توزيع درآمد و تامين حداقل معيشت خانوارها باشد. در سمت توليد حمايت از توليدكنندگان بهداشتي و مراقبتي و بخشهاي مربوط به درمان و پيشگيري و سپس به بخشهاي توليدي كه سهم ارزش افزوده نيروي كار در آنها بالاتر از ساير بخشها و طي ويروس كرونا متحمل ضرر شدهاند، باشد و از حمايت بخشهاي توليدي كه اكثر ارزش افزوده آنها سهم صاحب سرمايه است پرهيز و منابع را هدر نداد. در اين بحران بايد هدف تسهيلات، اثرات مستقيم بر خانوارها يا سرريز اثرات ثانويه به آنها باشد و نسبت به مواقع عادي كه هدف رشد اقتصادي است متفاوت خواهد بود تا بتوان اين بحران را با منابع محدود مديريت كرد.
كرونا و حقوق شهروندي
هنوز ميبينيم بسياري از شهروندان بدون ماسك در معابر شهري تردد ميكنند و اين وظيفه دولت است كه ضمن آگاهيبخشي به جامعه به افرادي كه توان خريد اين اقلام بهداشتي را ندارند، كمك كند. همين طور كارخانجات، شركتها و تمامي كسب و كارهاي دولتي و غيردولتي موظفند براي كاركنان خود اين امكانات را تهيه كنند. طبيعتا گردش چرخهاي اقتصاد امري ضروري است اما آيا ميتوان بدون نيروي انساني به اين مهم انديشيد؟! بنابراين لازم است تمامي امكانات لازم براي يكايك كاركنان و كارگران اين مشاغل تهيه شود تا بتوانيم شاهد چرخش چرخهاي اقتصاد، همزمان با توقف چرخه شيوع كرونا باشيم. از ديگر سو در حالي كه گفته ميشود با طرح «فاصلهگذاري هوشمند» از طريق نوعي خوداظهاري، افراد مبتلا از ساير افراد تمييز داده خواهند شد، واقعيت آن است كه بسياري از مبتلايان حتي خود متوجه ابتلا به اين ويروس مرموز نيستند. ما در يك نمونه با خانوادهاي روبرو بوديم كه 3 عضو آن، هيچ علامتي نداشتند اما نفر چهارم چنان درگير كرونا شده بود كه در آستانه مرگ قرار گرفت. بنابراين خوداظهاري راهگشا نخواهد بود. درنهايت بايد توجه داشته باشيم كه اگر چه ممكن است برخي نگرانيها از ورود دولت به حريم خصوصي شهروندان وجود داشته باشد اما لازم است با نظارت دقيق بر جامعه از شيوع بيشتر كرونا جلوگيري شود تا حقوق اكثريت شهروندان غيرمبتلا نيز رعايت شود.
خوب و بد اكران آنلاين
در ابتداي كار استارت اين طرح با فيلمي بسته شده كه سرمايهگذار آن سازمان اوج است. موسسه فيلمسازي اوج با بخش خصوصي مستقل كه از بنيه مالي هميشگي برخوردار نيست، تفاوت دارد؛ با اين حال اين موسسه به پيشواز پخش آنلاين رفته آن هم در شرايطي كه بيانگيزگي بر بخش قابل توجهي از جامعه حاكم است و ممكن است پرسش به وجود آيد كه در اين شرايط رواني حاكم بر جامعه، آيا زمينه پذيرش تماشاي فيلم از ناحيه جامعه براي استقبال از اين طرح و ديدن فيلمهاي اين طرح وجود دارد يا خير؟ اگر ارادهاي در گستره فرهنگ و هنر به اين واقعيت رسيده كه تحت هر شرايطي نمايش آنلاين فيلمها صورت بگيرد و اين اتفاق را در سينماي ايران شاهد باشيم، چنين رويدادي قدر مسلم نياز به اتاق فكر كارآمد و هوشمند با تقسيم كار و اولويتهاي مدبرانه دارد. اگر فيلمهايي كه در اين چرخه به نمايش درميآيد نتوانند به فروش مطلوب و ايدهآل دست يابند چه سياستي اتخاذ خواهد شد؟ مشخصا اشارهام به فيلمهاي گروه هنر و تجربه يا آن فيلمهايي است كه حاضرند در بدترين شرايط سينما، فرضا در ماههاي آخر سال يا با يك وقفه طولانيمدت، تن به نمايش بدهند. به اعتقاد من نمايش آنلاين فيلمها بهتر است با فيلمهايي باشد كه در چرخه فروش خيلي بالا قرار نميگيرند؛ بخش خصوصي كه با هزار سلام و صلوات فيلمي را ساخته و در شرايط طبيعي اكران ممكن است به فروش بالا دست پيدا كند، آيا ضرورت دارد كه تن به اين ريسكپذيري بدهد. نمونه چنين فيلمهايي «شناي پروانه» است، مگر آنكه اطمينان خاطر در تداوم نمايش آنلاين فيلمها ايجاد شود. معتقدم بخش خصوصي در شرايط كاملا طبيعي در كانون آسيبپذيري قرار دارد و كمتر تهيهكنندهاي حاضر است براي چنين فيلمهايي سرمايهگذاري كند پس نبايد سرمايه چنين فيلمهايي با نمايش نامطمئن و امتحان پس نداده با آزمون و خطاي آنلاين فيلمها به خطر بيفتد. پيشقدم شدن سازندگان فيلم «خروج» اتفاق خوبي در سينماي ايران است. درباره كيفيت اين فيلم نظرم اين است كه شايد خروج جزو آثار برتر سازنده اثر نباشد اما نسبتي با نگاه مردمشناسانه دارد. اگر بپذيريم مقوله عدالت اجتماعي همچنان حلقه مفقوده جامعه ما محسوب ميشود، فيلم خروج هر چند با لحن محتاطانه به موضوع عدالت اجتماعي وارد ميشود و از يك منظر ميتوان گفت اقشاري كه جزو محرومان هستند در رديف مخاطبان اين فيلم قرار ميگيرند. اين را هم اضافه كنم كه معتقدم اگر مساله نمايش آنلاين فيلمهاي ايراني قرار باشد در دستوركار قرار بگيرد لزوما بايد خريد بليت اين فيلمها مبتني بر طبقهبندي اجتماعي و ميزان بنيه مالي اقشار و طبقات اجتماعي باشد، با اين توضيح كه يك مخاطب وابسته به طبقه متوسط رشد يافته با مخاطبي كه از حداقل امكانات معيشتي برخوردار است و ميخواهد بيننده اين گونه فيلمها باشد، تفاوت دارد. در حال حاضر كد ملي شهروندان به مثابه شناسنامه آنهاست و با تمهيداتي ميتوان اين طبقهبندي اجتماعي را به درستي اعمال كرد تا مخاطبين از نظر سرويسدهي مالي قائل به تفكيك شوند و قيمت آنلاين بليتها به قشر كمدرآمد و فاقد امكانات معيشتي فشار سنگين نياورد. آيا در بدترين شرايط اقتصادي عادلانه است كه محرومين جامعه كه در ميانشان علاقهمندان به فرهنگ و هنر نيز حضور دارند، از ديدن آثار سينمايي ارزشمند محروم بمانند؟ اگر قرار است به تبع اين رخدادهاي غيرمترقبه و بيسابقه شاهد گسست فرهنگي در متن جامعه نباشيم، اقتضا ميكند كه براي وزارتخانه مرتبط با عرصه فرهنگ و هنر، رديف بودجه مناسبي تخصيص داده شود تا در كوران اين وقايع بتوانيم به بخشي از افراد كمدرآمد جامعه و علاقهمند به مقوله هنر سوبسيد فرهنگي بپردازيم.