كارگران مشغول كارند
محسن آزموده
يكي از روزنامهنگاران اهل تامل و دغدغه در روزهاي اخير يادداشت تند و تيزي خطاب به همه آنهايي نوشت كه اين روزها در مطبوعات يا در فضاي مجازي و شبكههاي اجتماعي، براي روزهاي قرنطينه پيشنهادهايي ارايه ميكنند يا آنها كه يادداشتها و تاملاتي راجع به ماجراي كرونا مينويسند و درباره پيامدها و عواقب آن گمانهزني ميكنند. اين دوست عزيز در آن يادداشت اين اظهارنظرها و پيشنهادها را «اظهارفضل»هايي از سر «شكمسيري» و «حرفهاي بيهوده» خوانده بود كه دردي از «ميليونها نفر» كه در «همين مرز پرگهر، رزق و روزي خود را روزانه تهيه ميكنند»، دوا نميكند و در نهايت به آنها توصيه كرده بود كه «خاموش بنشينند و بار خاطر نباشند».
به عقيده نگارنده، اساس سخن اين بزرگوار تا جايي كه به دفاع از طبقات فرودست و اقشار نابرخوردار بازميگردد، درست است، يعني ميليونها و بلكه ميلياردها انسان روي كره زمين به علت شرايط ناعادلانه اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و سياسي، وضعيت مساعدي ندارند و به ويژه در بحران كنوني گريز و گزيري ندارند جز اينكه براي پيدا كردن يك لقمه نان و سير كردن شكم خودشان و خانوادهشان بيرون از خانه كار كنند. براي خيل عظيمي كه حقوق ثابت و شرايط شغلي و حرفهاي مشخص ندارند، خود قرنطينه كردن و در خانه ماندن شوخي تلخي بيش نيست، چه برسد به اينكه بخواهند درباره آن برنامهريزي كنند يا بهطور كليتر راجع به جهان پس از كرونا و تاثيرات و پيامدهاي اين اپيدمي نظرورزي كنند. ايشان حتي اگر خودشان بخواهند هم فرصت و امكان آن را نخواهند يافت كه به كرونا فكر كنند، پس ناگزير آن را پشت گوش مياندازند، جدي نميگيرند و به زندگي روزمره خودشان ادامه ميدهند.
اما به احتمال زياد توصيهها و پيشنهادهاي مذكور در مطبوعات يا در شبكههاي اجتماعي، خطاب به همان طبقه متوسطي است كه مخاطب اين رسانهها هستند، يعني گروهها و طبقات و اقشاري كه اكثريتشان امكان دوركاري يا خودقرنطينه كردن ولو به صورت حداقلي و در مدت زمان محدود را دارند؛ ضمن آنكه آنها كه باز به تعبير آن بزرگوار «اظهار فضل» ميكنند، به شرايط پيش و پس از كرونا فكر ميكنند و درباره آن نظرورزي، لابد كارشان همين است و كار ديگري جز آن ندارند. خيل عظيم كساني كه از بد حادثه و به دليل علاقه و نه الزاما از سر شكمسيري، در رشتههاي مختلف علوم انساني (اعم از فلسفه و تاريخ و جامعهشناسي و علوم سياسي و روانشناسي و اقتصاد و ...) تحصيل كردهاند، يا كساني كه كارشان مطبوعات است يا روشنفكران و نويسندگان، كار ديگري جز اين به تعبير آن عزيز «حرفهاي بيهوده» ندارند؛ گو اينكه نميتوان همه اظهارنظرها و نوشتهها را صرفا اظهار فضل يا پيشنهادهاي بيخود تلقي كرد. در همين روزهاي اخير، بسياري از همين تحصيلكردگان و نويسندگان حوزههاي علوم انساني يادداشتها و مقالات و نوشتههايي در مطبوعات و رسانههاي مجازي نوشتند و منتشر كردند، درباره همان خيل عظيمي كه از عواقب و پيامدهاي كرونا ضربه خوردهاند يا ميخورند و در اين باره بحث كردند كه در اين شرايط نبايد اين اقشار ضعيفتر را تنها گذاشت.
كوتاه سخن آنكه متاسفانه و به علل و دلايل فراوان (و نه البته موجه) مخاطب عمده رسانهها و مطبوعات طبقات متوسط هستند و بيشتر روزنامهنگاران و فعالان رسانهاي شبكههاي مجازي، از همين اقشار برميآيند و طبيعتا صدايي هم كه از اين مجموعه برميآيد، بيشتر براي طبقات متوسط است و بازتابنده دغدغههاي ايشان. اما اين بدان معنا نيست كه اولا مطبوعات و رسانههاي رسمي منحصر به طبقات متوسط باشند و ثانيا اين طبقات و نمايندگانشان ساير اقشار و گروهها را فراموش كرده باشند.
ما ميدانيم در روزهايي كه ناگزير و براي سلامت عموم جامعه (از جمله خودمان) در خانه هستيم، كارگران مثل بسياري از اقشار زحمتكش ديگر از جمله پرستاران و پزشكان و كادر درماني و... مشغول كار هستند، خواه از سر اضطرار و اجبار بيروني و خواه به انگيزه مقدس ايثار و فداكاري و از خودگذشتگي. قدردان همه ايشان هستيم و تا جايي كه در توان داشته باشيم، ميكوشيم صداي آنها نيز باشيم؛ ضمن آنكه وضعيت طبقات مياني جامعه نيز چندان گل و بلبل نيست و كيست كه نداند بسياري از اين فيلم ديدنها و كتاب خواندنها و... با سيلي سرخ نگهداشتن صورت است و تلاش براي سرگرم كردن خود و گذران اين روزهاي سخت.
مبارزه با كرونا وظيفه همه اقشار و گروههاي اجتماعي است و اتفاقا طبقات متوسط بيش از بقيه متوجه ضرورت و اهميت اين همبستگي و مشاركت هستند.