سياستهاي فارابي در روزگار كرونا
در اين مدل احتمال دزدي از آثار و انتشار غيرقانوني آنها به محض انتشار، بالاتر از 95 درصد ارزيابي ميشود. اين سناريو در بلندمدت، ماهيت سينما را تهديد كرده و اتحاد صنف را هدف خواهد گرفت. ضمن اينكه صبر لازم براي سودآوري پروژه، عملا با هدف اصلي كه رفع پيامدهاي بحران كرونا در كوتاهمدت است همخوان نخواهد بود.
سه؛ سينماي واقعيت مجازي: پرش به عصر پساديجيتال
سناريوي سوم «تاسيس سامانه سينماي واقعيت مجازي (VR Theater)» است. واقعيت مجازي يكي از سه ركن فناوري واقعيت گسترده (XR) است كه از لبههاي فناوري در دنيا محسوب ميشود. سامانههاي سينماي واقعيت مجازي، سامانههايي هستند كه در آنها با استفاده از عينكهاي واقعيت مجازي كه قيمت بالايي نيز ندارند و يك دستگاه موبايل (با مدل معمولي و ميانرده)، هر كاربر ميتواند به صورت كامل از محيط اطراف خود جدا شده و در فضاي يك سالن سينما قرار بگيرد. در اين سالن و روي پرده اين سالن، فيلمهاي مختلفي قابليت نمايش دارند و فرد ميتواند با عينك فيلمها را به خوبي مشاهده كند. فيلمهايي كه با تكنيك سه بعدي ساخته شدهاند، در اين پلتفرمها قابليت پخش دارند و نيز به دليل اينكه فرمت پخش اين فيلمها، عملا قابل اجرا در هيچ پلتفرمي جز پلتفرمهاي وي آر نيست، قابليت دزدي به صورت معمول از اين ويديوها وجود ندارد. فرد به تنهايي بايد از اين ابزار استفاده كند و به اين ترتيب، مشكل كاهش مخاطب به دليل تبديل واحد مشتري از فرد به خانواده در اين سيستم وجود ندارد. ضمن آنكه فرد ميتواند با قرار گرفتن در محيط سينما، كاملا خود را در يك سينما حس كند و حتي در گامهاي بعدي، حضور مجازي ديگران در هر سانس را در محيط گرافيكي تعبيه شده ببيند. با طراحي و اجراي اين پلتفرم توسط بخش خصوصي يا صنفي، با تسهيلگري دولت و ارايه آن به بازار، امكان استفاده از اين ظرفيت و اجراي اين سناريو در كوتاهمدت وجود دارد و زماني بين 6 ماه تا 9 ماه هم براي تكميل آن لازم خواهد بود. اين شيوه تهديدي براي بازار اكران نيست بلكه ميتواند ضعف در اكران را بدون دستاندازي به بازارهاي موازي، در درازمدت برطرف كند.
چهار؛ تجربه «خروج»: انصراف از تعدي به بازارهاي موجود
آنچه در ماجراي اكران اينترنتي فيلم خروج، اثر جديد ابراهيم حاتميكيا رخ داد، به نوعي تاييد آن چيزي است كه در بالا به آن اشاره شد. دستاندازي به بازار موجود VOD، در ابتداي بحران كرونا در فضاي بينالمللي نيز مطرح شد اما خطاي راهبردي اين رويكرد، يعني رفتن به سمت ادغام بازارها، بدون ملاحظه تفاوتهاي آن، پاشنهآشيل اين رويكرد و دليل اصلياي بود كه باعث شد در دنيا اين روش چندان مورد استقبال قرار نگيرد. سخن بر سر توان فناورانه پلتفرمهاي موجود نيست، چرا كه زمان سرقت آثار، در پلتفرمهاي پيشروي دنيا كه هزينههاي نجومي خرج امنيت محتواي خود كردهاند نيز، بيشتر از زمان به سرقت رفتن فيلم خروج نبوده است. سريال «بازي تاج و تخت»، در 45 دقيقه و سريال «خانه پوشالي» در ده دقيقه به سرقت رفتند. در آخرين نمونه سيزن جديد سريال موفق «Money Heist» را ميتوان مثال زد كه همين ده روز پيشنمايش آن از پلتفرم نتفليكس آغاز و در كمتر از نيمساعت نسخه غيرقانوني آن در شبكه توررنت بارگذاري شد. تجربه «خروج»، نشان داد ابزار عصر پايانيافته ديجيتال، يعني پلتفرمهاي VOD، براي نجات سينما كارا نيستند. ما ناچاريم به سراغ ابزارهاي جديدتري برويم كه در روزهاي طاعوني صنعت سينما كه در آن سينماداران از ارايه خدمات فيزيكي محروم شدهاند، اولا بتوان تجربه سالنهاي سينما را در خانهها بازآفريني كرد و ثانيا از اين خدمات جديد، به نحوهاي استفاده كرد كه نه تنها شائبه انحصار يا ادغام بازارها به وجود نيايد، بلكه تمام اركان زيستبوم سينما بتوانند از اين خدمات جديد متنفع شوند. سخن آخر اينكه پيامدهاي احتمالي بحران كرونا بر سينما، از قبيل «ضرردهي فيلمهاي ساختهشده در سال گذشته»، «انباشت فيلمهاي اكراننشده»، «تغيير الگوي مصرف كاربران و كوچكشدن بازار بالفعل»، «خروج سرمايه از صنعت سينما» و «بحران بيكاري و پروژههاي نيمهتمام» ميتوانند نتيجهاي عميقتر از آنچه اكنون تصور ميشود داشته باشند. از نگاه من اولويت اصلي، حل مشكل اكران به صورتي است كه به شكل ارگانيك سرمايه صاحبان آثار امكان بازگشت پيدا كرده و ظرفيت اكران در كشور احيا شود و در قدم بعدي تدوين برنامهاي براي حفظ سرمايه موجود در سينماي ايران به عنوان برنامه اصلي خانه سينما و سازمان سينمايي است. كرونا با همه ضررها و تلخيهايش، فرصتهاي جديدي را خلق كرده است. اميدوارم در دوران پساكرونا، دوباره به دوران قبل از كرونا و همان شيوههاي قبلي و عادي برنگرديم.