انتخابات به سليقه سردارسپه
مرتضي ميرحسيني
بيست و هفتم فروردين 1302 رضاخان كه در آن زمان وزير جنگ بود جداگانه به همه فرماندهان نظامي گوشه و كنار كشور تلگراف زد و فهرست كساني را كه براي نمايندگي دوره پنجم مجلس شوراي ملي مناسب ميديد مشخص كرد. فقط در يكي از تلگرافها كه گويا به قزوين فرستاده بود اندك تفاوتي وجود داشت: «لازم است از حوزه ماموريت شما اشخاص ذيل جهت نمايندگي پارلمان انتخاب شوند.» نه فقط رضاخان وزير جنگ كه بسياري از مردان موثر صحنه سياسي ايران اعتقادي به انتخابات، به آن شكل اصيل و واقعياش نداشتند. از ابوالقاسمخان ناصرالملك كه چند سالي نايبالسلطنه احمدشاه بود گرفته تا سياستمداراني مثل وثوقالدوله كه پشت پرده قرارداد 1919 را امضا كرد همگي، كم و بيش چنين نگاهي داشتند. از نظر آنها اكثريت مردم ايران عامي و بيسواد بودند، قدرت تشخيص خوب را از بد نداشتند و منافع خودشان را نميشناختند. از اينرو نميتوانستند درست انتخاب كنند و اصولا نقشآفرينيشان در مسائل سياسي نتيجهاي جز بيشتر كردن مشكلات كشور و بينظميهاي دايمي نداشت. دشواريهاي فراوان دولتهاي بعد از انقلاب مشروطه و نيز بحرانهايي كه در جنگ اول جهاني و پس از آن كشورمان را فراگرفت، به تقويت اين نگاه و افزايش شمار طرفداران آن منجر شد. بسياري به اين باور رسيده بودند- و برخي از آنها با صداي بلند ميگفتند- كه ارزشهايي مثل آزادي و پايبندي به قانون، به اندازه نظم و ثبات و پيشرفت اهميت ندارند و ايران بيشتر از هر چيز ديگري، به دولتِ قوي و مقتدر نيازمند است. دولتي كه شورشيان مرزي و «اوباش ولايات» را سرجاي خودشان بنشاند و در سراسر كشور، از پايتخت گرفته تا دورترين نقطه مرزي امنيت را برقرار كند. در سيطره چنين نگاهي بود كه چندبرابر شدن بودجه وزارت جنگ و افزايش نيروهاي نظامي و گسترش حوزه نفوذ و مداخله نظاميان در امور غيرنظامي چندان خطرناك به نظر نرسيد (و زماني خطر آن معلوم شد كه ديگر كار از كار گذشته بود). اما بعد از محمدعليشاه، كسي جز رضاخان چنين آشكار و بيپروا به مباني نظام مشروطه حمله نكرده بود. حدود دو سال و سه ماه از كودتاي سوم اسفند 1299 ميگذشت. اكنون همان مرد مردد و در آن زمان تقريبا گمنام، آنقدر جاي پاي خود را محكم كرده بود كه تصميم داشت به سليقه خود تركيب مجلس شوراي ملي را بچيند و مهمترين پايه نظام مشروطه را به اطاعت خود دربياورد. ميدانيم كه سرانجام موفق شد. اما از دخالت او در انتخابات، آن مجلس يكدستي كه خودش انتظار داشت شكل نگرفت.