«شكسپير نمايشنامه شاهلير را در قرنطينه روزهاي طاعون نوشت.» اين جمله و اين استناد بارها در روزهاي قرنطينه خانگي دست به دست ميشد تا نشان دهد در اين ايام خانهنشيني فرصت توليد شاهكار فراهم است و اگر خانهنشينان اندكي تمركز كنند، ميتوانند شاهكاري فراتر از تراژديهاي شاعر انگليسي توليد كنند. سوالي كه در اين ميان مغفول ماند، اين بود كه چنين تمركز و آرامشي براي توليد شاهكار به دست و واسطه چه كساني برقرار خواهد شد؟ دو ماه از تعطيلي مدارس ميگذرد، دو ماه است كه مهدكودكها درهاي خود را بستهاند و بديهي است كه مراقبت و نگهداري از اين افراد به دوش زنان است. انجام وظايف روزمره خانگي، مراقبت از كودكان و سالمندان عموما كار بدون مزد بر دوش زنان است، تلاشي كه فرصتي مغتنم را براي مردان خانه فراهم ميكند تا شاهكارها يكي پس از ديگري توليد شوند. گرچه نميتوان اين روايت را به تمام خانوادهها تعميم داد، اما گزارشهاي منتشر شدهاي در ساير رسانههاي جهان نيز نشان ميدهد كه تاثير شيوع كرونا، از دوجنبه خشونتهاي خانگي و اقتصاد بر زنان بيش از مردان بوده است. طبق گزارشي كه به تاريخ 18 آوريل در نيويوركتايمز منتشر شده است، در ايام كرونا 52 درصد نيروي كار امريكا را زنان تشكيل ميدهند كه بخش عمده آنها، در خدمات اجتماعي (78 درصد) و خدمات بهداشتي و درماني (77 درصد) شاغل هستند. از طرف ديگر، زهرا كريميموغاري، محقق و مدرس دانشكده علوم اقتصادي دانشگاه مازندران در گفتوگو با «اعتماد» تاكيد ميكند كه عموما در بيشتر كشورهاي دنيا، آسيبهاي اقتصادي بيشتر متوجه زنان است تا مردان، زيرا زنان به سختي استخدام و به سادگي از كار بركنار ميشوند. او ميگويد: «عموما در بيشتر كشورهاي دنيا، نرخ بيكاري زنان بيشتر از مردان است. در ايران هم نرخ بيكاري زنان بيش از دوبرابر مردان است. در بين فارغالتحصيلان دانشگاهي نيز نرخ بيكاري زنان فارغالتحصيل بسيار بيشتر از مردان است.»
طبق گزارشهايي كه اين روزها از كشورهاي مختلف منتشر ميشود، نگراني درباره تاثير شيوع كرونا بر اشتغال زنان بيش از پيش مطرح است. آيا شيوع كرونا در كشور ما تغيير قابل توجهي در وضعيت اشتغال يا دستمزد زنان داشته است؟ به دليل شيوع كرونا، چه آسيبها و مخاطراتي بر سر راه اشتغال زنان ديده ميشود؟
شيوع كرونا بسياري از كسبوكارها را تحت تاثير قرار داده است. شيوع كرونا حتي بخش كشاورزي را تحت تاثير خود قرار داده و سبب شده كه صادرات محصولات كشاورزي به كشورهاي همسايه كاهش پيدا كند كه روي قيمت محصولات كشاورزي تاثير گذاشته است. تاثير شيوع كرونا در طرف عرضه و تقاضا آسيب جدي به بخش صنعت وارد كرده است. بسياري از كارخانهها بسته شدهاند. ايران قبل از شيوع كرونا نيز در وضعيت نامناسبي قرار داشت؛ حالا مشكلات ناشي از شيوع كرونا هم به مشكلات قبلي اضافه شده است. از طرف ديگر و تحت تاثير اين شرايط، الگوي مصرف مردم تغيير كرده است. در يكي از كلاسهاي آنلاين از دانشجويان پرسيدم كه آيا اين روزها كفش و لباس خريدهاند. پاسخ تمام دانشجويان به اين سوال منفي بود. در حالي كه عموما جوانان به خريد لباس تمايل دارند، اما به دليل شيوع كرونا از رفتن به فروشگاهها اجتناب ميكنند. در واقع اين روزها مردم كمتر از خانه خارج ميشوند و كمتر گرايشي به خريد كالاهاي غيرضروري دارند. به همين دليل تقاضا براي محصولات داخلي كاهش يافته است. همانطور كه اشاره كردم كرونا روي عرضه و تقاضا اثر گذاشته است. خطر واگيري بيماري بالاست. بسياري از كارخانهها در اين ايام مجبور شدهاند خط توليد خود را متوقف يا كمتر توليد كنند تا افراد كمتري وارد كارگاهها شوند. بسياري از افراد شغل خود را از دست دادهاند. از طرفي ديگر مردم نسبت به آينده نگران هستند و كمتر مصرف كرده و بيش از همه مايلند ضروريات زندگي خود را تامين كنند. به همين دليل تقاضا براي برخي كالاها مانند كفش، لباس و كالاهاي الكترونيك از بين رفته است. اين حقيقت در مورد بسياري از كشورهاي ديگر نيز صادق است، اما كشور ما كه پيش از شيوع كرونا هم در وضعيت شكنندهاي قرار داشت، حالا با آسيبهاي جديتري مواجه است. گفته ميشود كه كرونا براي افراد با بيماريهاي زمينهاي خطر بيشتري دارد؛ اين گفته عينا در مورد اقتصاد صادق است. اقتصادهاي ضعيف بيش از اقتصادهاي توانمند در معرض آسيبهاي ناشي از شيوع كرونا قرار ميگيرند و توان مقابله آنها با اين شوك وحشتناك پايينتر است. وقتي وضعيت سرمايهگذاري، توليد و اشتغال وخيم ميشود، بهطور طبيعي در همه جاي دنيا شرايط براي زنان بدتر از مردان است. شكاف ميان مزد زنان و مردان در تمام كشورهاي دنيا به چشم ميخورد ولي در شرايط بحراني، اين شكاف عميقتر ميشود. در دورههاي بحراني زنان بيشتري حاضرند با مزد پايين براي مدت كوتاهي كار كنند؛ به همين دليل زنان، در مقايسه با مرداني كه به دنبال حقوق منطقيتر و شغل بادوامتري ميگردند، براي كارفرمايان گزينههاي بهتري جهت استخدام در مشاغل كوتاهمدت هستند. اين مساله به وضوح در كشور ما صادق است. شيوع كرونا بخش خدمات را شديدا تحت تاثير قرار داده است. رانندههاي تاكسي و اتوبوسهاي بينشهري مسافران خود را از دست دادهاند. آرايشگاهها، توليديهاي پوشاك، رستوران و هتلها نيز كه زنان بسياري در آنها شاغلند، آسيب جدي ديدهاند و گاهي تقاضا براي اين كسبوكار به صفر رسيده است. آرايشگاههاي زنانه در ايران سهم بالايي در اشتغال زنان دارند. درست است كه مردان نيز در اين صنف فعاليت ميكنند، اما سهم اشتغال مردان جزيي است و درصد زنان شاغل آرايشگر در كل زنان شاغل بيش از درصد مردان آرايشگر در ميان كل شاغلان مرد كشور است. اين مساله در مورد فروشگاههاي پوشاك نيز صدق ميكند. در بسياري از فروشگاهها زنان به صورت روزمزد يا به صورت نيمهوقت، با مزدهاي پايين و غالبا بدون پوشش بيمه كار ميكنند. با شيوع كرونا بخش اعظمي از اين زنان اخراج شدهاند، زيرا فروشگاهها مشتري ندارند و درآمد چنداني نيز كسب نميكنند.
در مقابل مشاغلي كه آسيب ديدهاند، آيا شيوع كرونا احيانا فرصت اشتغالي را در صنوف ديگر براي زنان رقم زده است؟
در دوران شيوع كرونا مشاغلي هم براي زنان ايجاد شده است. براي مثال با بسته شدن مهدكودكها، تعداد قابل توجهي از زنان شاغل در اين مراكز بيكار شدهاند. با اين حال، بخش ديگري از زنان شاغل به دليل بسته بودن مهدكودكها از خدمات پرستاران كودك استفاده ميكنند. بنابراين فرصتهاي شغلي اندك و حاشيهاي جديدي ايجاد شده اما در مقابل مشاغلي كه از ميان رفته ناچيز است. پيش از شيوع ويروس كرونا نيز وضعيت بازار كار ايران براي زنان و مردان بد بود. اما عموما در بيشتر كشورهاي دنيا، نرخ بيكاري زنان بيشتر از مردان است، در شرايط بحراني عموما اين شكاف تشديد ميشود، زيرا زنان ديرتر استخدام ميشوند و عموما زودتر كار خود را از دست ميدهند. در ايران هم نرخ بيكاري زنان بيش از دوبرابر مردان است. در بين فارغالتحصيلان دانشگاهي نيز نرخ بيكاري زنان فارغالتحصيل بسيار بيشتر از مردان است.
شما تحقيقاتي در مورد اشتغال غيررسمي زنان داشتهايد. شيوع كرونا براي مثال وضعيت دستفروشان را وخيمتر كرده است. آسيبهاي اقتصادي وارد بر زناني را كه در مشاغل غيررسمي مشغول به كار هستند در اين ايام چگونه ارزيابي ميكنيد؟
يكي از چهرههاي غمانگيز متروي تهران، حضور دستفروشان است، با اين حال ديدن زنان و كودكان دستفروش اين چهره را غمانگيزتر ميكند. ديدن زناني كه ساعتهاي طولاني سرپا هستند و بارهاي سنگين را جابهجا ميكنند، يا ديدن كودكاني كه در ساعاتي كه بايد در مدرسه باشند، در مترو مشغول به كار هستند. با شيوع كرونا حضور دستفروشها در واگنهاي مترو خطر جاني بيشتري براي خودشان و ديگران دارد؛ اما دستفروشان با اينكه بخش عمدهاي از درآمد خود را از دست دادهاند، باز هم خطر ميكنند. بسياري از مردم در خريد از دستفروشان پرهيز ميكنند و به همين دليل تقاضا براي خريد از دستفروشان كم شده است. دستفروشان عمدتا از اقشار بسيار ضعيف جامعه هستند و از شيوع كرونا آسيب بسياري را متحمل شدهاند. از طرفي ديگر هيچ نهادي مسووليت جبران آسيبهاي وارد شده به اين اقشار را برعهده نگرفته است.
آخرين گزارش شكاف جنسيتي در دو شاخص مشاركت اقتصادي و سياسي تصويرگر اوضاع مساعدي براي زنان ايران نيست. آيا شيوع كرونا شكاف جنسيتي مشاركت اقتصادي را در سال جاري افزايش خواهد داد؟
شكاف جنسيتي شاخصهاي مختلفي دارد و ما در برخي از اين شاخصها وضعيت خوبي داريم؛ مانند آموزش و پرورش و شبكههاي بهداشتي. ما سطح خوبي را در اين دو شاخص داريم، زيرا در ارتباط با آموزش و بهداشت زنان در ايران بسيار كار شده است. اما سطح بالاي آموزش زنان در ميزان اشتغال و دستمزد زنان انعكاس مناسبي نداشته است. نرخ مشاركت و سطح دستمزد زنان در ايران پايين است. با اينكه مشاركت زنان در بازار كار محدود است، اما نرخ بيكاري آنها بالاست. عامل ديگري كه شكاف جنسيت را در عرصه اقتصادي نشان ميدهد، تفاوت دستمزد ميان زنان و مردان است. يكي از دانشجويان ارشد در موسسهاي با حقوق ماهانه حدود 700 هزار تومان مشغول به كار است. اين دانشجو نه بيمه دارد و نه براي تعطيلات عيد حقوقي دريافت كرده است. از اين نمونه دانشجويان و فارغالتحصيلان دختر بسيار هستند و بنگاههاي اقتصادي بدترين نوع استفاده را از آنها دارند، زيرا عرضه زياد است و بنگاهها براي پرداخت بيشتر به آنان ضرورتي نميبينند. جنجالهاي اخير بر سر حداقل دستمزد قانوني نيز در مزد پرداختي به اين گروه تاثيري ندارد. وقتي وضعيت اقتصادي كشور بد است، مزدهاي واقعي كاهش پيدا ميكند. ظاهرا حقوق كاركنان مثلا از 600 هزار تومان به 800 هزار تومان افزايش پيدا ميكند اما تورم بالا بخش بزرگي از حقوق را ميبلعد و قدرت خريد كارگران كمتر و كمتر ميشود. در مورد زنان اين مساله شديدتر است. فرصتهاي شغلي براي زنان كمتر است و بسياري از كارفرماها ترجيح ميدهند براي مشاغل جدي و پايدار از مردان استفاده كنند. اين وضعيت در بسياري از شركتهاي دولتي و خصوصي وجود دارد، زيرا زنان به دليل ازدواج يا بارداري ممكن است پس از مدتي شغل خود را رها كنند. به همين دليل عموما مشاغلي به زنان پيشنهاد ميشود كه جايگزيني نيروي كار در آن ساده است.
اين مساله براي زنان تحصيلكرده هم صادق است؟
در مجموع براي زنان تحصيلكرده تقاضا كم است. چرا دانشجويان ما حاضر هستند با وجود داشتن تحصيلات بالا 600 هزار تومان حقوق دريافت كنند؟ دانشجويان فوقليسانس ما با دريافت يك ميليون تومان در ماه به راحتي حاضر به كار ميشوند. اين وضعيت بسيار غمانگيز در دانشگاههاي ايران نيز انعكاس زشتي پيدا كرده است. برخي استادان از دانشجويان كارشناسيارشد و دكترا يا فارغالتحصيلان سوءاستفاده ميكنند. به عنوان وظيفه، انواع و اقسام كارها مانند نوشتن و ترجمه مقاله و كتاب به دانشجويان محول شده و امتيازات مادي، معنوي، و پرستيژ علمي نهايتا به حساب اساتيد منظور ميشود. اين كار به صورت گسترده در دانشگاهها و مراكز آموزش عالي كشور جريان دارد. همانطور كه زنان در بازار كار وضعيت بدتري نسبت به مردان را تجربه ميكنند، در اين فساد علمي نيز زنان بيش از مردان استثمار ميشوند. در مقالهاي كه با اسم استاد و دانشجو منتشر ميشود، اكثرا عمده كار به دوش دانشجو بوده است. همانطور كه در عرصههاي مختلف كشور با فساد مواجه هستيم، اين فساد در دانشگاه نيز ريشه دوانده است و سبب شده كه دانشجويان گاه با دريافت مبالغ بسيار اندك، كتابهايي را ترجمه كنند كه اساتيد به نام خود منتشر ميكنند. وقتي بازار كار خراب باشد، قطعا ميزان اين سوءاستفادهها، خصوصا از زنان بالاتر خواهد بود.
نرخ مشاركت و سطح دستمزد زنان در ايران پايين است. با اينكه مشاركت زنان در بازار كار محدود است، اما نرخ بيكاري آنها بالاست. عامل ديگري كه شكاف جنسيت را در عرصه اقتصادي نشان ميدهد، تفاوت دستمزد ميان زنان و مردان است.
آرايشگاههاي زنانه در ايران سهم بالايي در اشتغال زنان دارند. درست است كه مردان نيز در اين صنف فعاليت ميكنند، اما سهم اشتغال مردان جزيي است و درصد زنان شاغل آرايشگر در كل زنان شاغل بيش از درصد مردان آرايشگر در ميان كل شاغلان مرد كشور است. اين مساله در مورد فروشگاههاي پوشاك نيز صدق ميكند.
بسياري از كارخانهها در اين ايام مجبور شدهاند خط توليد خود را متوقف يا كمتر توليد كنند تا افراد كمتري وارد كارگاهها شوند. بسياري از افراد شغل خود را از دست دادهاند. از طرفي ديگر مردم نسبت به آينده نگران هستند و كمتر مصرف كرده و بيش از همه مايلند ضروريات زندگي خود را تامين كنند. به همين دليل تقاضا براي برخي كالاها مانند كفش، لباس و كالاهاي الكترونيك از بين رفته است. اين حقيقت در مورد بسياري از كشورهاي ديگر نيز صادق است، اما كشور ما كه پيش از شيوع كرونا هم در وضعيت شكنندهاي قرار داشت، حالا با آسيبهاي جديتري مواجه است.