• ۱۴۰۳ شنبه ۲۲ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4629 -
  • ۱۳۹۹ پنج شنبه ۴ ارديبهشت

آستر معماري

سعيد خاقاني

7 سال پيش كلاسي با موضوع مشترك با دانشجويان عمران و سپس معماري داشتم. حكايت رفتن از مدرسه پسرانه به دخترانه بود، يكي چهل تا پسر و يك دختر و ديگري چهل تا دختر و يكي، دو تا پسر. انگار جهان ايراني يك دوتايي از ذوق و ظرافت و ديگري جديت و ساختن در ذهن داشت كه يكي را زنانه و ديگري را مردانه رقم زده بود و تجلي‌اش را در دوتايي عمران و معماري مي‌ديد. اما هميشه اينگونه نبود. روزگاري معماري هم رشته‌اي مردانه بود اما نرم نرمك قلمرو خانم‌ها شد. ما كمتر از تبعات زنانه شدنش پرس‌وجو كرديم، خودش اتفاق افتاد. معماري زنانه شد. اما آنقدر كه دانشكده معماري زنانه بود، حرفه‌اش نشد. از يك‌سو سروكله زدن با بازاري خشن و از سوي ديگر دست و پنجه نرم كردن با ساختن، بازار معماري و پيمانكاري را مردانه نگه داشت و حتي طراحي نيز پس مديريت‌هاي مردانه ماند. جواني پس طنزي تلخ مي‌گفت از هر چند دختر خانه‌داري كه خواستگاري مي‌كنم، يكي معماري خوانده است! انگار معماري دعوت‌خانه‌اي صوري بود كه پذيرايش به اندازه مهمانانش نبود.
نياز به كار آماري و مقايسه محيط كار با آموزش است و ظاهر قضيه كه همين را نشان مي‌دهد. اما هميشه ظواهر عين واقعيت نيستند. به دفاتر معماري كه سر بزني هر چند زير نقشه‌ها و پاي قراردادها بيشتر مُهر اسامي مردانه خورده است به ويژه آنها كه با كارفرماهاي دولتي و بزرگ كار مي‌كنند اما در اندروني دفترها كار دست خانم‌هاست. انگار دوتايي اندروني- بيروني در ايران معاصر هم هنوز پابرجاست. به خاطر دستمزد پايين يا كار و دقت بهتر ايشان است هر چه هست، بسياري از دفاتر معماري ايواني مردانه و پستوهايي زنانه دارند. امثال اين دوتايي‌ها راهي براي مديريت تغييراتي است كه جامعه جرات اقرار بدان را ندارد. تغييري است بدون اقرار تا آرامش خواب‌هاي آشنا بريده نشود. مدلي آشنا براي تغييرات: پوسته‌ها مي‌مانند اما تغييرات همچون حركت مورچه در شب تار واقعيت مي‌خزند. قديمي‌ها مي‌گفتند، مرد رويه كت است و زن آستر، انگار همين دوتايي فعلا كت معماري را شق و رق نگه داشته است. 
البته اين چراغ خاموش رفتن در پس پنهانكاري‌اش از درون، گفتمان معماري را هم عوض كرده است. نياز به مطالعه دقيق دارد اما نقل‌هاي نوي معماري كه بر سر زبان‌ها افتاده، تاكيد بر معماري داخلي و بازي‌هاي رنگ و مصالح جديد، اگر در دام كليشه‌هاي جنسيتي نيفتيم، همه يا بخشي از آن زير سر زنان معمار و معماري زنانه است. كجا مي‌توان اين تغيير ذائقه را ديد؟ اگر معماري هنوز پوسته‌اي سخت از اقتصاد و فن و قدرت دارد، هسته‌اي نرم هم در درون دارد كه رنگ عوض مي‌كند، بيرون و درون را به بازي مي‌گيرد و كانون توجهش عوض مي‌شود. اينجا همانجاست كه كه داستان‌ها شروع به تغيير مي‌كنند. كافه‌اي را نگاه كنيد، ويترين‌ها را نگاه كنيد، اندروني خانه‌ها و سيماي خانه‌ها را نگاه كنيد، زنانگي بيشتر از آنكه بدانيد در جهان‌هاي سخت مردانه رخنه كرده است. آشپزخانه‌ها كه باز شد، ما ابتدا غرب‌زدگي‌اش خوانديم اما در كنه قضيه اين هم يكي ديگر از مرزهاي آشنايي بود كه در بازي نويي از عرصه‌هاي زنانه و مردانه فرو مي‌ريخت. ابتدا ترسيديم سپس خاموش به عنوان واقعيت قبولش كرديم. اين حكايتي تكراري است. 
البته اين داستان همه جا يكدست نيست. شايد اصلا خود اين دوتايي زنانه، مردانه دسته‌بندي‌هاي نخ‌نمايي است كه فكر مي‌كند زن و مرد جهانش هم حتما زنانه و مردانه است. خود اين انتظار قالب‌هايي مي‌سازد كه جهان را نظم مي‌دهد اما سفت و سخت مي‌كند. نه هر كاري كه دختران انجام مي‌دهند، واجد صفت دخترانه است و نه مردان امروز ساحتي كاملا جدا به اسم مردانگي رقم مي‌زنند. براي مني كه سال‌ها در فضاي آموزشي معماري بوده‌ام، هر چند رگه‌هايي از جنسيت در تعريف فرم‌ها و فضاها ديده‌ام، مرزگذاري كار دخترها و پسرها سخت و حتي غيرممكن است. اين را اضافه كنيد به جاهايي كه خود خانم‌ها بالانشين شده‌اند. هيچ چيز زيباتر از تصوير ديدن خانمي دست به كمر بالاي سر سنگ‌تراشي غرغرو نيست كه سرش داد مي‌زند تا سنگ‌ها را سرسري نتراشد. اما استثناها ناقض قاعده‌ها نيستند. جهان نامتوازن ايراني پرسش‌هايش را به اين راحتي كنار نمي‌گذارد. 
گاهي ما به درست از نظم جهانمان محافظت مي‌كنيم. اما گاهي قاعده‌ها به هم مي‌ريزند اما جهانمان كه به هم نمي‌ريزد هيچ، بهتر هم مي‌شود. حليمه يعقوب، اولين رييس‌جمهور زن سنگاپور، اين بهشت پيشرفت، خانم محجبه‌اي است كه تصاوير ذهني ما را به بازي گرفته است. ‌بايد از كليشه‌ها فراتر رفت. برخي فكر مي‌كنند، زنانه شدن يعني در و ديوار رنگ صورتي بخورد و خداي ناكرده حجب و حياها از بين برود. در صورتي كه بيشتر به معناي بازنگري در قالب‌هاي دست‌وپاگيري است كه نه نصف جامعه كه كل را بند خود كرده است. فكر مي‌كنيم، زنانه شدن يعني از دست رفتن همه ارزش‌هاي آشنا در صورتي كه بيشتر تعريف دوباره آنهاست. اينها به ما مي‌گويند، جعبه‌هايي كه براي زندگي‌هاي خود ساخته‌ايم گاهي معناي زندگي ما را شكل مي‌دهند اما گاهي هم ميدان بازي‌هاي زيباتر را از ما مي‌گيرند. اگر دنياي ايراني به راحتي خانه‌اش را به دست خانم‌ها مي‌دهد، وقت آن رسيده كه بخشي از ميدان‌داري‌اش را هم به ايشان بسپارد، حكايت معماري نشان مي‌دهد، اتفاق بدي كه نمي‌افتد هيچ، شهرها نيز همچون خانه‌ها زيباتر خواهند شد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون