سورئالترين رئاليسم بشري چگونه رقم خورد؟
كرونا؛ بزرگترين اثر هنري تاكنون
تورج صابريوند
تصويرهايي از خلوت شهرهاي جهان كرونا چنان زيبا هستند كه نميشد فهميد آيا تصويرهايي از يك اثر هنرياند يا فتوژورناليسمهايي هستند از جهان واقعي كه ساعتي قبل در سر خط خبرهاي شبانگاهي از تلويزيون پخش شده. تكاندهنده و سخت زيبا. چطور ميشود از كنار اين شاهكارهاي زيباي قرن گذشت و تنها به عددهاي تلويزيون سرگرم بود؟ قريحه بسياري نميخواهد تا در زيبايي آن تصويرها غرق شد و آرام، سكوت كرد. سكوت؛ اين ناتواني بزرگ انسان امروز.
بيست سال پيش بود. مايكل كنا عكسهايي سورئال از شهرها گرفت. شهرهايي چنان چون شهرهاي ما، اما بدون ما. عكسهايي كه رويايي ترسناك را ميمانْد. بيست سال گذشت، تا سالِ 2020 كه همان ايده، طوري ديگر خلق شد. اين بار نه در قالب عكس كه همچون پرفورمنسي در گالرياي به وسعت يك سياره؛ بيامضاي هيچ هنرمندي و با همكاري ميليونها نفر در هستي. اثري چنان جسورانه كه حتي جسارت كريستوها و ژان كلودها هنرمندان معاصري كه بناهاي عظيم را بستهبندي ميكردند هم پيش آن رنگ باخته. حتي آثار اسپنسر تانيك كه هزاران نفر را برهنه در خيابانهاي شهرها گرد هم ميآورد تا از آنها عكس بگيرد در برابر تصويرهايي از خالي شدن شهرها طور ديگري فهميده ميشود. كرونا تجربهاي است در زندگي روزمره كه آرتيستيكتر از هر آرت ديگري شده است. شهرهايي چنين خلوت، آن هم در قرن شلوغ ترسناك است. اندكي ترس، لذتبخش است. همين است كه آدمها فيلمهاي ترسناك را به تماشا مينشينند. اما اين بار ما فقط تماشاچيان اين اثر نبوديم كه خود بخشي از اين اثريم، چنانكه حتي بعضيمان مرديم. شايد در بزرگترين اثر هنري تاكنون. بزرگترين Participatory Art (هنر مشاركتي) تاريخ.
آلبر كاموي دروازهبان، نوشته بود يا گفته بود كه «توپ هيچگاه از سمتي كه انتظارش را ميكشيد، نميآيد». انسان امروز هم گل بزرگي خورده است، درست از سمتي كه هرگز انتظارش را نميكشيد. امروز نه گودزيلاها بازگشتهاند، نه جنگ جهاني سوم هستي را نابود كرده، نه موجودات فضايي به زمين حمله كردهاند و نه كمترين شباهتي به فيلمهاي علمي - تخيلي داريم.
بدترين روزهاي بعد از جنگ دوم، آرامترين روزهاي آن هم هست. انسان امروز وحشت زده است و زيباييهايي آن را نميبيند. نه در عكسهاي سياه و سفيد مايكل كنا و نه در اين نمايش رئالِ رنگي مرگ. ما نخستين انساني هستيم كه نبودنِ خود را ديدهايم. سورئالترين رئاليسم بشري.