كرونا مقصرتر از خود ما نيست
سعيد اركانزاده
مطبوعات بهعلت فشار بيش از اندازهاي كه در بيست سال گذشته تحمل كردهاند و البته اهمالشان در ارتقاي فني و حرفهاي و تجاري خود، روزبهروز نحيفتر و ناتوانتر ميشدند. وقتي كه كرونا در كشور شايع شد، كل اقتصاد ايران تحت فشار قرار گرفت، رونق از بازار رفت و طبيعي بود كه اين حالت به كسبوكار و صنعت مطبوعات نيز تسري پيدا كند. بنابراين مطبوعات در مسيري افتاده بودند كه كرونا فقط تسريعكننده آن بود.
بيست سال تحميل فشار خردكننده بر مطبوعات براي اينكه بسياري از اخبار و رويدادها را پوشش ندهند و خطقرمزهاي مبهم و نامرئي را رد نكنند و همچنين پس از توقيفهاي مكرر و آن بگيروببندها، حاصلش شد مطبوعاتي كه رفتهرفته نتوانستند پاسخگوي نياز مخاطبان خود باشند و مردم هم عطاي نشريات چاپي را به لقايش بخشيدند و به سراغ رسانههاي نوظهور ديگر رفتند.
البته همه تقصيرها به گردن عوامل خارج از تحريريهها و سازمان مطبوعات نبود. كاهلي خود مطبوعات هم باعث شد اوضاع غمانگيزتر شود. زماني كه آگهيهاي گرانقيمت مطبوعاتي چنان حجمي از صفحات روزنامهها را پرميكردند كه صداي خبرنگارهايي را كه جا براي چاپ مطالبشان نداشتند درميآوردند، درآمد مطبوعات خرج پيشرفت مطبوعات نشد و اغلب نشريات با همان سبك قديمي و شيوه تجاري از مُد افتاده و بدون بهرهبرداري از فناوريهاي جديدتر، فقط چند سانتيمتر جلوتر خود را ديدند و هيچ به اوضاع بلندمدت كسبوكار خود فكر نكردند. مدتها گذشت تا اينكه بسياري از نشريات بهزور و با اكراه در رسانههاي اجتماعي حاضر شدند، با تاخير بسيار به توليد قالبهاي غيرچاپي دست زدند يا شيوههاي تبليغات را تغيير دادند. زماني به تكاپو افتادند كه از رسانههاي رقيب خود فرسنگها عقب افتاده بودند.
بنابراين مطبوعاتِ از درون عقبمانده و از بيرون تحت فشار شديد نهادهاي نظارتي، فقط بايد با معجزه قادر ميبودند مخاطبان خود را حفظ كنند، چه رسد به اينكه مخاطب جديدي جذب كنند. طبيعي بود كه كارشان به اينجايي كه هستيم ختم شود. منتها اگر اين سابقهها و زمينهها را در نظر نگيريم، ميشويم شبيه برخي اهالي رسانه كه اغلب كار خود را با مطبوعات شروع كردهاند و ازقضاي روزگار اكنون در پلتفرمهاي جديدتري مشغول به كارند اما با نگاهي از بالا به پايين و با تمسخر، مطبوعات را رسانههاي عليلي مينمايانند كه گويا تاريخ مصرفشان به انتها رسيده و حالا بايد سرشان را بگذارند زمين و بروند به گورستان تاريخ. اگر كسي هم بخواهد دفاعي از اهميت كاركرد مطبوعات در نظام رسانهاي ايران بكند، متهم ميشود به اينكه فقط نگران رانت كاغذ ارزان و يارانه مطبوعاتي و زدوبند براي مقاصد غيرحرفهاي است.
با همه اين حرف و حديثها، تاريخ رسانهها به ما نشان ميدهد مطبوعات فعلا زنده باقي ميمانند، مثل خيلي از رسانههاي قديميتر ديگري كه باقي ماندهاند و در كنار رسانههاي نوين به حيات خود ادامه دادهاند. اما در ادامه اين حيات و با ادامه اوضاع كنوني، بعيد نيست مطبوعات ضعيفتر هم بشوند. شيوع ويروس كرونا هم، در كنار همه اين مشكلات، صرفا مزيد بر علت شده و مطبوعات را تحت فشار بيشتري قرار داده، نه اينكه عامل جديدي باشد كه بتواند در نهايت، نشريات چاپي را بهتنهايي منقرض كند. اگر نهادهاي دولتي خيلي دلشان براي مطبوعات در شرايط كنوني ميسوزد – كه بايد هم بسوزد، چون بعدها خواهند فهميد مرجعيت خبري مطبوعات حرفهاي براي آنها بسيار مفيدتر است تا مرجعيت رسانههاي جايگزين غيرحرفهاي - بهترين كاري كه ميتوانند بكنند اين است كه فضاي رسانهاي كشور را باز كنند و بگذارند مطبوعات راحتتر نقد كنند، وسيعتر نظارت كنند و آزادانهتر كاستيها را گزارش دهند؛ شايد بدين ترتيب بتوانند دوباره مخاطبان را جذب كنند و چرخ اقتصادشان بچرخد. خلاصه اينكه آنچه حاكميت و خود نشريات چاپي بر سر مطبوعات در ايران آوردهاند، بسيار زيانبارتر از مصيبتي است كه اكنون كرونا براي مطبوعات درست كرده است.