شبكههاي اجتماعي هووي روزنامهها نيستند
محمدتقي روغنيها
مردم ايران عموما مردم اهل مطالعهاي نيستند. سرانه مطالعه در كشور ما پايين است و اين هم درباره روزنامه صادق است و هم كتاب. اما روزنامه به دلايل مختلفي نسبت به كتاب طرفدار كمتري دارد؛ يكي از اين دلايل توسعه فضاي مجازي و دسترسي آسان مردم به شبكههاي اجتماعي و اخبار و اطلاعات است. اين امر طبيعتا باعث ميشود افراد ديگر رغبتي به روزنامه و روزنامهخواني نداشته باشند. از ديگر دلايل آن محتواي روزنامهها است كه به لحاظ جذابيت محتوايي نميتواند رقابتي با فضاي مجازي داشته باشد. وقتي روزنامهها اطلاعات خود را از فضاي مجازي ميگيرند، مردم به خود ميگويند چرا روزنامه بخريم و بخوانيم وقتي همين اطلاعات در فضاي مجازي به راحتي قابل دسترس است. در اروپا وضعيت به اين شكل نيست. مردم هم فضاي مجازي و هم نسخه كاغذي را دنبال ميكنند و حتي برخي فقط نسخه كاغذي را ترجيح ميدهند؛ به دليل عادت، علاقه و همچنين محتوايي كه در فضاي مجازي نميتوانند آن را پيدا كنند. از طرفي آنها يك مطلب را بهطور كامل در نسخه آنلاين قرار نميدهند و فقط بخشي از خبرهاي فوري را در شبكه آنلاين منتشر ميكنند. به همين دليل آنجا اين دو رقيب هم نيستند؛ زيرا محتواي متفاوتي دارند.
خبر را مردم از فضاي مجازي و اينترنت ميخوانند. به همين دليل روزنامهها بايد به دنبال بعد از خبر باشند؛ يعني تحليل، تفسير، توصيف و مصاحبههاي اختصاصي كه روزنامههاي ما در اين موارد نيز قوي نيستند. اغلب كپيكاري ميكنيم و مطالب شبيه به هم هستند. يعني محتواي اختصاصي آن طور كه بايد و شايد در روزنامهها ديده نميشود و تحليل، تفسير و مصاحبههاي اختصاصي جذابي ندارند.
از طرفي هم فرهنگ مردم ما عمدتا شفاهي است تا مكتوب؛ يعني بيشتر اطلاعات خود را شفاهي ميگيرند و الان هم به سبب دسترسي آسان به فضاي مجازي و رسانههاي شفاهي اين وضعيت تشديد شده است. بهطور كلي قبل از اينكه فضاي مجازي هم در زندگي مردم وارد شود، مردم ما بيشتر اطلاعات خود را به صورت شفاهي ميگرفتند تا مكتوب. رهايي از اين فرهنگ چيزي نيست كه به سرعت انجام گيرد و نياز به زمان دارد. مردم بايد ببينند چيزي كه ميخواهند در فضاي مجازي نيست تا نياز به نسخه كاغذي روزنامهها پيدا كنند.
شايد عدهاي فكر كنند با يارانه فرهنگي به مردم ميشود آنها را به مطالعه تشويق كرد اما به نظر من يارانه مستقيم هم درست نيست. چون معلوم نيست چقدر از اين يارانه براي كالاي فرهنگي خرج شود و همين طور معلوم نيست كه اين يارانه به چه اندازه ميتواند فراگيري داشته باشد و ميزان دسترسي مردم به روزنامههاي كاغذي منهاي شهرهاي بزرگ به چه اندازه خواهد بود؟
بايد توجه داشته باشيم كه هزينه توزيع و رساندن روزنامهها به شهرهاي كوچك يك مساله مهم است. همين حالا هم اگر كسي در يك شهر كوچك و دورافتاده علاقهمند به مطالعه روزنامه باشد دسترسي آساني به آن ندارد و اگر هم روزنامهاي به اين شهرها برسد، فاصله زماني زيادي خواهد داشت.
استاد دانشگاه و مديرعامل سابق روزنامه ايران