چالشهاي امريكا
رحمن قهرمانپور
براي ورود به بحث پيرامون اقدام اخير دولت ايالاتمتحده امريكا در راستاي جلوگيري از برداشته شدن تحريم تسليحاتي ايران با توسل به ادعاي عضويت در توافق هستهاي با ايران (برجام) در وهله اول بايد اين واقعيت را پذيرفت كه برجام يك توافق سياسي است و نميتوان آن را يك پيمان حقوقي الزامآور دانست. برجام، توافقي سياسي است كه به واسطه قطعنامه 2231 شوراي امنيت مورد تاييد قرار گرفته است. اين واقعيت پيامدهايي دارد از جمله آنكه اقدام حقوقي امريكا برمبناي برجام موضوعيت ندارد. اگر برجام يك پيمان حقوقي بود امريكا به راحتي نميتوانست از آن خارج شود. در برجام به عنوان يك پيمان سياسي، مسائل و تفسيرهاي حقوقي ابزاري براي رسيدن به اهداف سياسي است كه كمتر به اين موضوع در تحليل جزييات توافق هستهاي ايران با 1+5 وقت توجه ميشود. در پيماني مانند (معاهده منع تكثير تسليحات هستهاي) NPT اقدام حقوقي معنادار است، چراكه يك پيمان بيندولتي است و تفسيرهاي مشخصي از آن وجود دارد و نحوه ورود و خروج به آن و وظايف كشورهاي عضو نيز مشخص شده است. اين احتمال وجود دارد كه امريكا بخواهد از يك تفسير حقوقي براي پيشبرد هدف سياسي خود استفاده كند. البته بايد توجه داشت كه اشاره به پيمان سياسي بودن برجام، راه حقوقي مدنظر امريكا را مسدود نميكند و به همين دليل امكان موفقيت امريكا در اين راه وجود دارد. اصليترين مانع دولت دونالد ترامپ در اين مسير، اراده سياسي، روسيه، چين و ايران براي مقابله با اين اقدام است. ترفند مطرح شده در گزارش اخير نيويوركتايمز يك اقدام سياسي از سوي دولت امريكا اما با پوشش حقوقي است. در اين گزارش اشاره شده كه وزارت خارجه امريكا بر اين باور است كه امريكا عضو برجام نيست ولي به عنوان دولت مشاركتكننده در برجام شناخته ميشود. اين تفسير را ميتوان ازجمله عباراتي دانست كه متخصصان حقوقي براي فرار پيدا ميكنند. ايالاتمتحده امريكا صراحتا از توافق هستهاي ايران با ساير كشورها خارج شده، بنابراين، اين كشور ديگر عضوي از برجام نيست و حقي براي استفاده از مكانيسم ماشه يا ساير ابزارهاي موجود در برجام ندارد. اما به دليل اينكه موضوع سياسي است شايد امريكا با ترفندهاي حقوقي بتواند فضايي را براي اعمال فشار عليه ايران در شوراي امنيت ايجاد كند. آنچه فعلا مشخص شده اين است كه امريكا تصميم دارد ابتدا قطعنامهاي را در شوراي امنيت براي مقابله با رفع تحريم تسليحاتي ايران (در ماه نوامبر) به راي بگذارد. گفته شده كه پيشنويس اين قطعنامه دراختيار برخي اعضاي شوراي امنيت قرار گرفته و اگر با مخالفت چنداني روبهرو نشود شانس طرح در شوراي امنيت را خواهد داشت، اما مسير پيشروي تصويب آن در شوراي امنيت بسيار دشوار خواهد بود. در شوراي امنيت راي مخالف يا استفاده از حق وتو، تبعات سياسي براي كشورهاي رايدهنده به همراه خواهد داشت،
بر همين اساس كشورها تلاش ميكنند قبل از اينكه موضوعي در صحن شوراي امنيت مطرح شود اجماع موردنظر را ايجاد كنند تا اعتبار شوراي امنيت زير سوال نرود. اگر امريكاييها به اين نتيجه برسند كه اروپا، روسيه و چين مخالف اين قطعنامه هستند، مطرح كردن چنين قطعنامهاي در صحن شوراي امنيت و رد شدن آن خدشهاي جدي به وجهه امريكا وارد خواهد كرد، بنابراين بايد ديد در چانهزنيها و لابيهاي پيش از جلسه شوراي امنيت چه اتفاقي رخ خواهد داد. اروپاييها به وضوح ميدانند، چنين اقدامي مرگ برجام را رقم خواهد زد. اروپا در صورتي با امريكا همراهي ميكند كه جمعبندي نهايي سه كشور عضو برجام اين باشد كه اين توافق ديگر فايدهاي براي اروپا و نظام بينالملل ندارد. اگر دولت ترامپ از اين مسير به هدف خود كه ممانعت از لغو تحريم تسليحاتي ايران در ماه نوامبر جاري است نرسد، به ترفند مطرح شده در گزارش نيويوركتايمز براي ادعاي عضويت در برجام متوسل خواهد شد. در چنين شرايطي امريكا براساس تفسير خود ادعا ميكند كه ميتواند به عنوان مشاركتكننده در برجام، مكانيسم ماشه را فعال كند. امريكاييها براي پيشبرد اين طرح نيز راه دشواري پيش رو دارند. در كل اين مسيرها، همراهي يا مخالفت بازماندگان در برجام از اهميت برخوردار است. تاكنون سياست اروپاييها اين بود كه همزمان با حفظ برجام، به يك توافق موشكي جداگانه با ايران برسند. امريكاييها نيز به دنبال توافق جامعي هستند كه هر دو بخش هستهاي و موشكي را دربر بگيرد. البته هنوز مشخص نيست كه اروپا روي موضع سابق خود استوار است يا خير. مجموعه شرايط نشان ميدهد كه اروپا منتظر انتخابات 2020 است. اگر آنها به اين نتيجه برسند كه ترامپ برنده انتخابات ميشود همراهي بيشتري با امريكا در اين مسير ميكنند. اما اگر جو بايدن پيروز انتخابات شد موضوع منتفي است. تلاش اروپاييها بر اين است كه موضوع تا پيش از انتخابات رياستجمهوري امريكا به صحن شوراي امنيت نرود. در طرف مقابل تلاش امريكاييها اين است كه پيش از انتخابات رياستجمهوري امريكا، اين روند وارد شوراي امنيت شود تا از آن در رقابتهاي داخلي بهرهبرداري كنند. طبيعي است كه فشار امريكا بر اروپا در اين مدت بيشتر ميشود. البته بايد ديد فضاي رقابتهاي داخلي در امريكا چگونه پيش ميرود. اگر وضعيت ترامپ خوب باشد و با چالش جدي در مسير پيروزي روبهرو نشود نيازي به اعمال فشار بر اروپاييها نخواهد داشت. اگر دموكراتها روي اين موضوع تمركز كرده و آن را ناشي از ضعف ترامپ بدانند در آن صورت احتمالا فشار امريكا بر اروپا براي همراهي بيشتر خواهد شد. در بحث روسيه نيز اخيرا شاهد آن بوديم كه وزراي خارجه ايران و روسيه با يكديگر تماس تلفني داشتند و مخالفت خود را با اين اقدامهاي دولت ترامپ اعلام كردند. معناي آن اين است كه اگر اين پيشنويس به شوراي امنيت ارايه شود به احتمال زياد روسيه آن را وتو خواهد كرد، ضمن اينكه روسيه به نحوي شريك تسليحاتي ايران محسوب ميشود و بيشترين نفع را از رفع تحريم تسليحاتي ايران خواهد برد. البته درباره روسيه نيز گذشت زمان و شرايط روز حفظ موضع فعلي يا تغيير آن را نشان ميدهد. چينيها نيز معمولا در مواقع حساس موضع مبهمي اتخاذ ميكنند. يكطرف عنوان ميكنند كه مخالف اين اقدام هستند و در سوي ديگر اين مخالفت را علني نميكنند تا هزينه زيادي نپردازند. قاعدتا چين وارد تنش جدي با امريكا در اين موضوع نخواهد شد و سعي ميكند تا پيش از طرح موضوع در صحن علني شوراي امنيت آن را حل و فصل كند.