ادامه از صفحه اول
خليج فارس و امنيت نرم
منتها به هر روي هزينه مسكوني كردن يك منطقه و احياي آن براي زيست بسيار زياد است. كشورها اغلب با درنظر گرفتن هزينه و فايده دست به انجام اقدام يا اقداماتي در مواردي از اين دست ميزنند و به اصطلاح گفته ميشود كه دولتها بازيگران عقلايي هستند و بايد پيامدهاي هر كاري را بسنجند. در اين مورد نيز بايد برآورد سياسي، اقتصادي، امنيتي، فرهنگي و درمجموع برآورد ملي دقيقي صورت گيرد و مشخص شود كه براي مسكوني كردن هركدام از اين جزاير چه ميزان هزينهكرد لازم است، اين طرح چه اهدافي را محقق ميكند و در اثر آن چه فوايدي عايد كشور ميشود؟ در واقع بايد دقيقتر به اين موضوع پرداخت كه مسكوني كردن و احياي كداميك از اين جزاير مقرون به صرفه است. اما به هر حال به نظر ميرسد كه اراده سياسي و امنيتي كشور بر احيا و قابل سكونت كردن اين جزاير است كه با دقت در بررسي آنها بيهيچ بهانهاي قابل انجام است.
۲- صرف غيرمسكوني بودن يك منطقه براي يك كشور يا آن منطقه تهديد محسوب ميشود. براي مثال اگر مرزهاي شرقي ما به دلايلي چون خشكسالي يا وضعيت بد اقتصادي يا ... با مهاجرت و در نتيجه كاهش جمعيت يا حتي خالي شدن از سكنه مواجه شود، فضا را براي فعاليت قاچاقچيان مواد مخدر يا اشرار باز ميكند. بنابراين در حوزه خليجفارس هم هرچقدر درجه عمران و آباداني و سكونت كاهش پيدا كند، با تهديدهاي بيشتري مواجه خواهيمبود. در نتيجه مسكوني كردن جزاير ميتواند باعث تامين هرچه بيشتر امنيت اين منطقه شود. همچنين احيا و بهرهبرداري از اين جزاير ميتواند به تثبيت حاكميت ملي در اين مناطق كمك كند.
۳- واقعيت آن است كه تغييرات اقليمي و شرايط زيست بشر به گونهاي است كه امروزه خشكسالي خطري جدي تلقي ميشود. بنابراين در اغلب نقاط جهان تمايل به حركت به سمت مناطق آبي بهخصوص درياها بيشتر شده و ميشود. عملا بخشي از دليل مسكوني كردن جزاير خليجفارس شايد ناشي از جبر جغرافيايي و اقليمي است. به هر حال فعاليتهاي اقتصادي و تجاري در شكل بهرهبرداري از مناطق مياني درياها و حتي در عرصه تجارت اهميت بسزايي دارد و تنها با توسعه بيشتر مناطق ساحلي ميسر خواهد شد. براي نمونه چين با بهكارگيري استراتژي تحت عنوان زنجيره مرواريد و در ابعادي وسيعتر تلاش دارد تا جاده ابريشم دريايي داشتهباشد يا در هند استراتژي تحتعنوان بهارات مالا يا ساگارمالا براي گسترش مناطق ساحلي و دريايي فعال شده است. بنابراين استفاده از دريا و جزاير موتور محرك توسعه است و ميتواند يكي از انگيرههاي جمهوري اسلامي براي مسكوني كردن جزاير خليج فارس به حساب بيايد. همچنين هرچه مناطق ساحلي ايران و جزاير در خليجفارس ما مسكونيتر و تجاريتر و اقتصاديتر شود، به همان ميزان وضعيت اين منطقه از حالت سخت به نرم تبديل شده و از عرصه درگيري نظامي به عرصه اقتصادي و تجاري تبديل ميشود و ميتوان گفت امنيت نرم براي ايران و منطقه ايجاد ميكند.
۴- در پايان بايد به اين نكته توجه كنيم كه اين جزاير تحت حاكميت ملي ايران هستند و هرگونه استفادهاي از آنان به تصميم ما بستگي دارد. بنابراين شايد در جريان احيا و مسكوني كردن اين جزاير با واكنشهاي منفي يا مثبتي هم روبهرو شويم اما بايد به اين نكته تاكيد كنيم كه اين اقدام حق بلامنازع ايران است؛ حقي شبيه به حق حيات براي يك فرد. هر حاكميتي تصميم ميگيرد كه آمايش سرزمينياش به چه شكل باشد و چگونه از آب و خاك و فضاي كشور استفاده كند. از همين روي اين اقدام حق مسلم و غيرقابل انكار ما است و برانگيختن هرگونه واكنشي غيرمنطقي است.
شور داريم، امكانات نه
همان زمان نمايندگان فدراسيونهاي مختلف به ايران آمدند تا امكانات و ساختارهاي ورزش كشور را بررسي كنند. ايران تعهد داد امكانات لازم را ايجاد كند. در سال 45 و زماني كه من سال اول دانشگاه را سپري ميكردم ايران براي ساختن استاديوم آزادي مناقصه برگزار كرد و كشوري كه موفق شد برنده شود، مجارستان بود. بخش عمدهاي از استاديوم آزادي را مجارها ساختند. آنها يك استاديوم، هفت سالن ورزشي، زمين هاكي و استخر بزرگي را براي برگزاري بازيهاي آبي ايجاد كردند. آن زمان هزينه بسيار بالايي انجام شد تا ايران توانست به نحو مطلوب و آبرومندانهاي ميزباني مسابقات را انجام دهد. الان هم كار به همين صورت است. در شرايط فعلي ما آن ظرفيت و استانداردهاي برگزاري مسابقات را نداريم. ما فقط چند استاديوم نسبتا خوب در تهران و تبريز و اصفهان و مشهد و اهواز داريم كه اين شهرها نيز با فاصله خيلي زياد از هم قرار گرفتهاند. ايران به اعتبار اين استاديومها درخواست خود را ارايه كرده است ولي اينها كافي نيست. ما براي برگزاري مسابقات مهم به لحاظ خيلي مسائل با مشكل روبرو خواهيم شد. ما آن گستردگي لازم را به لحاظ امكانات ورزشي در قياس با كشورهايي شرق آسيا و حوزه خليجفارس نداريم. همين استاديوم آزادي كه بهترين استاديوم ايران است، مشكلات زيادي دارد. با اين حال اگر پيشنهاد ما پذيرفته شود يك فرصت 7 ساله تا 2027 پيش روي ماست و ميتوان با بهروز كردن استاديومها شرايط را مهيا كرد. البته ما بايد چند تا استاديوم جديد هم بسازيم كه هزينه بسيار زيادي ميطلبد و در شرايط فعلي اقتصادي كشور ما كار واقعا سختي است. در مجموع زيرساختهاي ما ضعيف است و در مديريت اجرايي نيز دچار مشكل هستيم. در زمان برگزاري بازيهاي آسيايي تهران يك دانشگاه وسيع احداث شد با نام مدرسه عالي ورزش كه بعدها نامش به دانشكده تربيتبدني و علوم ورزشي تغيير يافت. حدود 300 تا 400 جوان ورزشكار نمونه سراسر كشور در اين مدرسه شروع به درس خواندن كردند و چهار، پنج سال بعد بخش اعظمي از همين جوانان وظيفه برگزاري مسابقات را برعهده گرفتند. اما در كنار اين محدوديتها ما ظرفيتهاي زيادي به لحاظ استقبال از مسابقات، حضور تماشاچيان و توجه رسانهها داريم. بسياري از كشورها مسابقات جام ملتها را برگزار ميكنند اما ميبينيم تماشاچي چنداني به استاديومها نميرود. اما ايران از اين منظر ظرفيت بالايي دارد و ميتواند شور و هيجان زيادي به مسابقات ببخشد.