• ۱۴۰۳ شنبه ۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4636 -
  • ۱۳۹۹ شنبه ۱۳ ارديبهشت

چرا «پلتفرم» در خودش دفن مي‌شود؟

جنون تفسيري

ابوالفضل رجبي

«پلتفرم» يا سكو فيلمي اسپانيايي زبان است كه نتفليكس پخش آن را بر عهده گرفته است و با توجه به قرنطينه جهان و فضاي زنداني كه فيلم ترسيم مي‌كند تاكنون ببيندگان زيادي داشته است. فيلم بيشتر دوست دارد وضعيت موجود را با نمادين ساختن موقعيت نمايش دهد و جهاني هولناك و وحشي براي مخاطب بسازد اما بايد ديد انحراف و ناتواني‌اش در كجاست؟ گورنگ، مردي از طبقه متوسط است كه سرمايه‌اش كتاب‌هايش هستند او براي ترك سيگار به پلتفرم پا مي‌گذارد. پلتفرم جايي براي منحرفان اجتماعي، متوهمان، بزهكاران و به ته رسيدگان است، اما گورنگ با كتابي (دن كيشوت) به دل دخمه وارد مي‌شود. حفره‌اي با طبقات نامعلوم (در ابتدا) كه از طبقه صفر -كه محل تهيه و پخت مواد غذا در بهترين حالت و كيفيت است- شروع مي‌شود و از طريق سكويي كه از ميان طبقات مي‌گذرد به آنها غذا مي‌رساند. هر نوع ارتباط انساني در طبقات به كلي پس زده مي‌شود و حتي ساكنان طبقات كه دو نفر هستند با كارد منتظر ضعف ديگري (انتخاب طبيعي) نشسته‌اند تا او را تكه‌تكه كنند و با گوشت تنش زنده بمانند.

ماهيت پلتفرم تجميع سرمايه (در معناي نمادي آن) در يك سكو است كه به نظر مي‌رسد در صورت توزيع عادلانه همه بتوانند از آن مصرف كنند. در فيلم اين‌طور نمايش داده مي‌شود كه كار طبقه صفر بي‌عيب و نقص است و هر آنچه هست تقصير و مشكل از طبقات است كه نمي‌توانند با هم سازگار و همگون شوند.
 اتفاقا نكته مهم در جهان سرمايه‌داري همين تقسيم نابرابر بر اساس مكانيسم خودمحورانه است و جدا انگاشتن بالاترين طبقه نوعي تاييد نظم حاكم در نبود سازماندهي ميان توده‌ها تلقي مي‌شود. «پلتفرم» سعي دارد بر نظم موجود باشد اما عملا آن نظم را برسازي و بازنمايي مي‌كند آن‌ هم در تفسيري مسيحي و نگاه هبوط‌يافتگي انسان در جهان.
معلوم نيست طبقه صفر جايگاه خداست يا حاكمان سرمايه و گورنگ مسيح يا دن كيشوت يا انساني تكين در طبقه متوسط كه از وضعيت خودش خسته شده است. فيلم در دايره‌ وسيعي از نماد‌ها كه بسياري‌ از آنها ضرورتش بر ما مشخص نمي‌شود، گرفتار شده و در جنون تفسيري خود از جهان دفن مي‌شود. «پلتفرم» نه مي‌تواند امر مازادي توليد كند و نه سوژه مورد بحث را مي‌شناسد. گورنگ اين مسيح مدرن گويا با هم طبقه‌اش تريماگاسي كه نماد انسان جاني و از طرفي شيطان است همزيستي ياد مي‌گيرند؛ با هم كتاب مي‌خوانند و با هم در تفاله‌ غذا‌هاي مانده غرق مي‌شوند.
سكو چند دقيقه در هر طبقه توقف مي‌كند و ساكنان بايد هر چه هست بخورند و چيزي نمي‌توانند پيش خود نگه دارند و اگر اين كار را بكنند اتاق شروع به سرد يا گرم شدن مي‌كند. گورنگ ابتدا از خوردن امتناع مي‌كند اما در ادامه مجبور مي‌شود نه تنها پسمانده بخورد، بلكه تا مرز خوردن گوشت انسان هم پيش مي‌رود. او كه با كتابي آمده بود و قصد اصلاح داشت درون حفره افتاده است. مكانيسم طبقات به ‌نوعي است كه هر سي روز افراد در طبقات جديدي بيدار مي‌شوند. بر كسي پوشيده نيست كه تحرك طبقاتي در دنياي امروز امري محال است و در اين ميان فرودستان، فرودست‌تر و فرادستان، فرادست‌تر مي‌شوند اما در «پلتفرم» به لطف خواب (معجزه) اين تحرك رخ مي‌دهد و همه ‌چيز وابسته به شانس است بيدار شدن در طبقات بالا يعني زنده ماندن. گورنگ در طبقه ششم بيدار مي‌شود و سياه‌پوستي را مي‌بيند او هم سوداي فرار از دخمه دارد. گورنگ براي تقسيم عادلانه غذا به طبقات پايين با او همراه و سوار بر سكو مي‌شوند. آنها با زور و تهديد و حتي كشتار مي‌خواهند اخلاق و عدالت را حكمفرما كنند. در «پلتفرم» كمتر تلاشي براي خودآگاهي صورت مي‌گيرد و همه در تفرد ساختاري فرو رفته‌اند. گورنگ در شمايل (گريم چهره) مسيح‌گونه مي‌خواهد اين نظم را متلاشي كند و نمادي به طبقه صفر بفرستد. اين نماد يك بشقاب دسر است. مضحك‌ترين نماد ممكن. در آخرين طبقه گورنك كودكي را مي‌بيند كه مادرش روي سكو مدت‌ها دنبالش بوده است. گورنگ كودك و دسر را به عنوان نماد به طبقات بالا مي‌فرستد و خودش در ابديت و ناممكن‌ها گم مي‌شود. پرسش اصلي اينجاست: در آخر همه اين دردسرها براي ترك سيگار بود؟ «پلتفرم» از امكان چيزي نمي‌داند و غرق در اكنون است و آنقدر برون‌رفت از آن را ناممكن مي‌داند كه در خوانشي التقاطي خودش را گير مي‌اندازد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون