معلم بدون جايگزين
محمد داوري
روز و هفته معلم امسال حال و هواي ديگري دارد. وقتي مدارس تعطيل باشند و درس و مدرسه بدون هياهوي دانشآموزان و در فضاي مجازي برگزار شود، روز و هفته معلم هم بدون هياهو و بهدور از مراسمات و تشريفات مرسوم سپري ميشود. معلم و معلمي مثل خيلي از افراد و مشاغل ديگر متاثر از كرونا شده است و اين روزها شبكههاي اجتماعي پر شده است از مطالب طنز و جدي در مورد معلمي و معلمان در شرايط آموزش مجازي و هر كس با ذوق و سليقهاي كه دارد به طريقي به اين مساله واكنش نشان ميدهد. آموزش، مجازي شده است اما معلمان واقعياند حتي واقعيتر از قبل، چراكه تجربه كشورهاي مختلف حتي توسعهيافتهترين نظامهاي آموزشي و مجهزترين كشورها به امكانات سختافزاري و نرمافزاري و تكنولوژيهاي مربوطه، نشان از آن دارد كه هيچوقت و در هيچ شرايطي آموزش مجازي نميتواند به طور كامل جايگزين آموزش حضوري شود و در بهترين شكل آن، آموزش مجازي به عنوان آموزش مكمل و جبراني موردتوجه و استفاده قرار ميگيرد. تجربه كوتاه كشور ما در شرايط كرونايي نيز اين واقعيت را براي همه محسوس و ملموس كرد كه آموزش مجازي نميتواند خلأ آموزش حضوري را پر كند و بيش از پيش نقش تعاملي معلمان و اثربخشي ارتباط چهره به چهره معلم و شاگرد نمايان شد. در اين شرايط، والدين نيز به سختي كار معلمان پي بردهاند و در شرايطي كه جاي خانه و مدرسه تغيير كرد و مديريت آموزشي بچهها كه برعهده مدرسه بود و خانواده نقش پشتيبان داشت، حالا بايد خانواده مديريت كند و مدرسه پشتيباني، مادران و پدران در مانده و نگران از اينكه حالا چگونه ميتوانند اين خلأ را جبران كنند دست به دامان معلمان شدهاند. اما خبرها و گزارشها حكايت از اين دارد كه معلمان خوشبختانه خوش درخشيدند و از همان روزهاي نخست تعطيلي مدارس هر معلمي در حد توان و امكان خود دست به كار شد تا از نگرانيهاي دانشآموزان و والدين آنها بكاهد تاحدي كه قبل از دست به كار شدن مسوولان آموزش و پرورش بسياري از مدارس با كمك شبكههاي مجازي برنامههاي آموزشي خود را ارايه دادند. حالا مدرسهها و كلاسهاي مجازي، ثابت كرده است كه معلم، محور آموزش و پرورش است؛ چه آموزش مجازي باشد و چه حضوري و اين محوريت بر كسي پوشيده نيست و اگر هم ترديدي وجود داشت حالا براي همه برطرف شده است. معلم بدون جايگزين، اين روزها اگرچه تلاش ميكند تا نگراني دانشآموزان و والدين را كاهش دهد اما خود سرشار از دغدغه و نگراني است. او همچنان با مشكلات و مسائل مختلف دست و پنجه نرم ميكند، هنوز معيشت معلم حل نشده باقي مانده است، هنوز عدالت در پرداختها از مطالبات جدي معلمان است، هنوز معلم شاغل و بازنشسته به همترازي نرسيدهاند و هنوز دانشجو معلم به فرداي معلمي اميدوار نيست. آري معلم و معلمي در نظام آموزشي ما همچنان آسيبپذير است و تا معلم جايگاه خود و معلمي شرايط مناسب خود را به دست نياورند همچنان قطار نظام آموزشي ما خارج از ريل كارآمدي خواهد بود و اين ناكارآمدي به همه كس و
همه جا آسيب خواهد زد، همچنانكه تاكنون زده است. اميد است براي اين درد مشترك و ديرينه چارهاي انديشيده شود.