• ۱۴۰۳ دوشنبه ۳ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4637 -
  • ۱۳۹۹ يکشنبه ۱۴ ارديبهشت

كوتاه درباره فيلم «چاقي»

هميشه عشق به مشتاقان پيام وصل نخواهد داد

ن.شاه بنده

 

زندگي امير و بهار به ظاهر خوب است اما در حقيقت تمام تعاملات‌شان به خاطر گندم است. عشق در زندگي‌شان نيست و تنها رفتارهايي است كه عشق را تداعي مي‌كند. زن فقط به فكر صرفه‌جويي و مرد ابراز احساسات را تنها در گرفتن كادو در روزهاي خاص زندگي مي‌بيند و مي‌خواهد نشان دهد به همسرش عشق مي‌ورزد اما فقط و فقط نشان مي‌دهد. امير تنها با شنيدن شعري عاشقانه با صداي شادي دوباره به عشق مي‌انديشد و خلأ درونش و كمبود صحبت‌هاي عاشقانه‌اش را در صداي او پيدا مي‌كند. گويي گوش‌هايش منتظر شنيدن كلماتي عاشقانه هستند, همان صدايي كه مانند بازي‌شان با گندم در زندگي مشتركش گم شده, صدايي نيست بلكه فقط لب‌خواني عشق است. امير در تمامي كارها افراط مي‌كند بيش از حد شيريني خوردن بيش از حد ورزش كردن, كادو گرفتن, گوش دادن به شعر شادي اما در طول فيلم مي‌بينيم تمامي اين كارهاي افراطي را رها مي‌كند, پس مشخص است شادي هم تمام شدني‌ است.از آنجا كه شغل امير با شنيدن صداها ارتباط دارد و او همواره درگير گوش دادن است عشقي كه با شنيدن صداي شادي ايجاد مي‌شود كاملا براي بيننده از طرف امير قابل درك و البته زيباست زيرا او صداي ابراز علاقه همسرش بهار را نمي‌شنود.نماي دو نفره امير و بهار كه بدون هيچ سخني با هم به تماشاي تلويزيون نشسته‌اند اما سخني نمي‌گويند و تعاملي ندارند زندگي سرد و البته آشناي اين روزهاي بسياري از زوج‌ها را نشان مي‌دهد. اين نما بيننده را به ياد ديالوگ شادي مي‌اندازد كه - دوست داشتن آدم‌ها ربطي به كنار هم بودن‌شان ندارد - امير و شادي دو بار در زير باران با يك چتر نماي دو نفره‌اي را تشكيل مي‌دهند؛ تضاد اين تصوير با تصوير دوتايي امير و بهار نشان از اين دارد كه زندگي مشترك امير و بهار به سكون رسيده است و درگير روزمرّگي است. در اكثر سكانس‌ها امير و بهار در يك قاب حضور ندارند كه اين نماها فاصله قلبي آنان را نشان مي‌دهد. در يك سكانس بهار تلاش مي‌كند با امير ارتباط برقرار كند؛ نما دو نفره مي‌شود اما بهار رو به امير و امير به سمت ديگري نشسته است. اين نما نشان مي‌دهد باز هم ارتباط‌شان كامل نيست.چاقي اثر خوبي است؛ داستاني ساده و بازيگران مناسبي دارد اما پايان‌بندي آن همان چيزي است كه با شروع عشق ميان امير و شادي انتظارش را داريم, كاملا قابل پيش‌بيني. قويدل پايان بندي‌اي را كه از نظر عرف صحيح‌تر است، نشان مخاطب مي‌دهد. نشان دادن عشق‌هاي ممنوعه در سينماي ايران رويه‌اي كاملا تكراري به خود گرفته است. اگر بازيگر مرد ميانسال باشد دل به دريا مي‌زند و با معشوق ازدواج مي‌كند و مقابل تمام اعضاي خانواده و فرزندانش مي‌ايستد تا در آخر سرش به سنگ بخورد و اگر نقش مرد جوان باشد در آخر تصميم مي‌گيرد كار درست را انجام داده و معشوق را رها كند؛ اما آيا واقعيت عشق ممنوعه در جامعه هم چنين است؟ درست است كه گاهي - عشق به مشتاقان پيام وصل نخواهد داد- اما در جامعه امروز ما حتي گوشه چشمي از سر هوس چه كارها كه نمي‌كند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون