پناهگاه حيات وحش موته با مساحت تقريبي ۲۰۰ هزار هكتار واقع در شمال غربي اصفهان، يكي از شاخصترين و وسيعترين مناطق چهارگانه تحت مديريت سازمان حفاظت محيط زيست است. مرتضي جمشيديان، رييس پارك ملي موته و فرمانده يگان حفاظت محيط زيست استان اصفهان حدود ۴ دهه است كه در اين عرصه بينظير مشغول به حفاظت از طبيعت است. شايد اغراق نباشد اگر بگوييم كه خاستگاه پايداري جمعيتهاي حيات وحش در موته به واسطه تفكرات مديريتي متفاوتي بوده كه در چندين دهه گذشته در اين منطقه اعمال شده است. پيوندهاي عضوي اين منطقه با كل محيط طبيعي و جوامع پيراموني محلي، يكي از شاخصترين ظرفيتهاي موته است. آنچه در ادامه ميخوانيد، گفتوگوي «اعتماد» با مديري است كه باور دارد حفاظت از محيط زيست تنها زماني موفق است كه بتوان از طريق آن منابع درآمدي پايداري براي مردم منطقه ايجاد كرد.
زادگاه شما كجاست؟
من در شهر وزوان از توابع شهرستان شاهينشهر و ميمه استان اصفهان متولد شدم. وزوان حدود ۵ هزار نفر جمعيت دارد و شهري با قدمتي چندين هزار ساله است. جالب است بدانيد كه قنات بزرگ و تاريخي وزوان به عنوان دومين قنات برتر دنيا شناخته شده. من در اين شهر تاريخي بزرگ شدم و به دليل مجاورت و نزديكي كه با پارك ملي موته داشت، اين پارك را به عنوان محل خدمتم انتخاب كردم.
چند سال است كه وارد كار حفاظت از طبيعت شدهايد؟
بيش از ۳۸ سال است كه در شغل محيطباني مشغول خدمت هستم. قريب به ۳۰ سال است كه مسووليت پناهگاه حيات وحش موته را عهدهدار هستم و چند وقتي هم هست كه مسووليت يگان حفاظت استان اصفهان به من واگذار شده.
چطور شد كه شغل محيطباني را انتخاب كرديد؟
خاطرم هست در زمان اوايل انقلاب كه مدارس تعطيل بود، موتوري داشتم و گاه و بيگاه به بيابان ميرفتم. آن زمان جمعيت آهوي اين منطقه زياد بود و من نيز كم و بيش تمايل به شكار داشتم. در يكي از روزهايي كه براي شكار رفته بودم، تغييري شگرف در ديدگاهم نسبت به طبيعت، بيابان و زيستمندانش شكل گرفت. از آن به بعد بود كه تصميم گرفتم، ديگر دنبال شكار نروم و به جاي آن گامي براي حفاظت از طبيعت بردارم.
البته بعد از پايان تحصيلات، نخست وارد صنايع هواپيماسازي شدم. اما علاقهام به حفاظت از محيط زيست روز به روز پررنگتر ميشد تا اينكه در سال ۱۳۶۱ به محض خبردار شدن از برگزاري آزمون استخدام محيطبانان، در آن شركت كرده و پذيرفته شدم.
اوايل خدمتم در اداره كل حفاظت محيط زيست اصفهان بودم و كار اداري انجام ميدادم. همان زمان هم به طبيعت علاقه زيادي داشتم و روزهاي پنجشنبه و جمعه با موتور شخصي به همراه اكيپ سيار اداره، براي گشت و كنترل ميرفتيم تا اينكه ابتداي سال ۱۳۷۰ بود كه مسووليت پناهگاه حيات وحش موته را پذيرفتم.
وضعيت اين منطقه در سال ۱۳۶۰ به چه صورت بود؟
من منطقه را از شخصي به نام آقاي ماهري تحويل گرفتم، پيش از ايشان آقاي پيراسته كه سابق بر اين مديركل استان تهران بودند، مسووليت را برعهده داشتند. زماني كه من پارك را از آقاي ماهري تحويل گرفتم، جمعيت آهو حدود ۴۰۰ راس و جمعيت قوچ و ميش ۲۵۰ راس بود.
اين منطقه چه زماني از نظر حفاظتي ارتقا پيدا كرد؟
موته در سال ۱۳۶۲ به عنوان منطقه حفاظت شده شناخته ميشد. در سال ۱۳۷۰ عنوان آن به پناهگاه حيات وحش تغيير كرد و از سال ۱۳۹۶، منطقه امن آن كه حدود ۳۳ هزار هكتار است، به عنوان پارك ملي تحت حفاظت قرار گرفت.
از ظرفيتهاي پناهگاه حيات وحش و پارك ملي موته بگوييد.
موته هم از نظر تنوع جانوري و هم از نظر گياهي منحصربهفرد و از پتانسيل بسيار بالايي برخوردار است. اين منطقه در حوزه استحفاظي ۴ شهرستان قرار دارد و بين ۲ استان اصفهان و مركزي واقع شده. از سوي ديگر با جاده و شاهراه اصلي اصفهان-تهران و اصفهان شمال به جنوب هم مجاورت دارد.
اين منطقه، تپهماهورهاي خوبي دارد و نواحي كوهستاني و دشتي آن هم وسيع و منحصربهفرد است. دشتهاي وسيع موته يكي از بهترين زيستگاهها براي آهو به شمار ميرود، ضمن اينكه شورهزارهايي دارد كه آهوها به آن علاقهمند هستند.
آهوها معمولا زمستان به اين شورهزارها ميآيند و در آن زيست ميكنند. در ضمن تپهماهورهاي منطقه هم مامن و ماواي خوبي براي قوچ و ميش هستند. در حال حاضر بيشترين جمعيت حيات وحش از نظر قوچ و ميش، كل و بز و آهو در موته يافت ميشود و آمار جمعيتي هماكنون به قريب ۲۰ هزار راس رسيده است.
وضعيت گوشتخواران در اين منطقه به چه صورت است؟
در سالهاي اخير پلنگ به ندرت ديده شده، اما جمعيت قابل توجهي از گرگ و حتي كفتار، گربه وحشي، روباه و گربه پالاس در منطقه ثبت شده.
مهمترين تهديدات منطقه چيست؟
يكي از مهمترين مشكلات، جاده موته به گلپايگان يا همان جاده گلپايگان به اصفهان و تهران است كه موته را به دو قسمت تقسيم ميكند. اين جاده، زيستگاه را دو قسمت كرده و در طول سال شاهد هستيم كه حيوانات زيادي در آن به دليل جابهجايي و مهاجرت تلف ميشوند.
يكي ديگر از مشكلات، اراضي كشاورزي هستند كه به حريم پارك وارد شده و ۳ الي ۴ نقطه از منطقه را تصرف كردهاند. هجوم آهوها به اين مزارع و تلفات زياد آنها، يكي از تهديدات جدي در موته است.
مشكل تردد زياد، وجود معادن و پرسنل آنها هم هست. علاوه بر همه اينها چراي بيرويه دام هم يك دغدغه است، چراكه نزديك به ۱۰ شهر و روستا در منطقه وجود دارد. دامدارها از ابتدا دام را بدون ضابطه وارد منطقه ميكردند و هنوز هم با وجود تلاشهاي بسيار نتوانستهايم جلوي آنها را بگيريم و سالي به ۱۲ ماه دام در مرتع هست كه باعث شده بيش از ظرفيت مرتع از آن بهرهبرداري شود. يكي از اميدهاي ما اين است كه اين موضوع هر چه زودتر قانونمند شود، چراكه قطعا كمك شاياني خواهد كرد.
چه راهكارهايي براي رفع اين تهديدات اجرايي شده و چه راهكارهاي ديگري هست كه ميتوان با برنامهريزي بيشتر آنها را محقق كرد؟
اطلاع داريد كه جاده موته-گلپايگان دو بانده شده، زماني كه اين تصميم گرفته شد، پيمانكار را مجبور كرديم كه در دو طرف اين جاده خاكريز بزند. دليل تعبيه خاكريز هم اين بود كه آهوها شبهنگام و حين تردد خودروها وقتي كه نور چراغ ماشين با چشمهايشان برخورد ميكند، ناگهان ميايستند و اين موضوع باعث شده بود كه شكارچيان سودجو اغلب سوءاستفاده كنند و آهوها را به راحتي با تير ميزدند. خاكريزهاي به طول تقريبي ۵۰ كيلومتر در دو طرف جاده كمك كرد كه نور خودروها باعث گرفتار شدن آهوها نشود.
يك موردي هم كه نياز آن احساس ميشود، جديت منابع طبيعي در مورد مساله دام است. ورود دام بايد قانونمند شود، چراكه قوانين بسيار خوبي تصويب شده اما اجرايي نشده. در مورد معادن هم اگر دولت كمك كند و بخشي از عوايد آنها را در جهت حفظ محيط زيست منطقه هزينه كند، ميتواند موثر باشد و به حفظ منطقه بيشتر كمك كند.
موضوع شكار غيرمجاز چقدر جدي است؟
بهطور مستمر در منطقه شكارچي هست و طبيعتا تعقيب و گريز بين محيطبان و شكارچي هم وجود دارد. افراد سودجو بسيار زياد هستند و متاسفانه آسيبهاي بسيار جدي هم به منطقه ميزنند. ما در حد توان تلاش ميكنيم و انتظارمان اين است كه دستگاه قضايي هم واقعا با اين متخلفان برخورد جدي داشته باشد. قضات بسيار خوبي در منطقه داريم كه پروندههاي تخلفات شكار و صيد را رسيدگي ميكنند و تلاش آنها قابل تقدير است. انتظار ما هم اين است كه در موضوع شكار و صيد واقعا هيچ اغماضي نباشد.
چه تعداد محيطبان از موته حفاظت ميكنند؟
حدود ۲۶ نفر مامور داريم كه ۱۳ نفر آنها در طول روز سركار هستند و ۱۳ نفر هم روزها در استراحت و شبها كشيك هستند.
از نظر تعداد محيطبان و امكانات وضعيت را چطور ارزيابي ميكنيد؟
از نظر چارت سازماني ۶۴ نفر پرسنل براي كل موته در نظر گرفته شده كه متاسفانه به دليل كمبود اعتبارات، بيش از نيمي از پستهاي ما خالي است و نتوانستهايم مامور جذب كنيم در نتيجه كمبود نيرو يكي از مشكلات است. اما از نظر امكانات و ماشينآلات تقريبا وضعيت خوب است مثلا تعدادي موتورسيكلت خوب گرفتهايم و در مجموع از نظر تجهيزات دغدغه جدي نداريم اما از نظر تعداد پرسنل با كمبود پرسنل مواجه هستيم و از نظر سوخت هم خوشبختانه با تلاشهايي كه مديركل انجام دادند، امسال مشكلي نداشتيم.
كمتر ديده شده كه يك محيطبان براي اين مدت زمان طولاني به شغلش وفادار باشد. چه چيزي شما را پايبند محيط زيست كرده؟
هر كسي براي هر كاري وقتي زحمت ميكشد، از دست دادن آن كار برايش آسان نخواهد بود. من و همه همكارانم براي اين منطقه واقعا از جان مايه گذاشتهايم، خيلي تلاش كرديم تا اين منطقه روي پاي خود ايستاد و جمعيت حيات وحش آن در طول سالها رشد كرد و باليد. من هر روز كه ميگذرد و نتيجه زحماتم را ميبينم، بيشتر به موته علاقهمند ميشوم و همين علاقه است كه باعث شده، من در موته بمانم و حاضر نباشم آن را ترك كنم.
اگر بخواهيد محيطباني را در يك جمله تعريف كنيد، چه ميگوييد؟
كسي ميتواند محيطبان باشد كه عاشق طبيعت باشد و از آن لذت ببرد. اگر بخواهيد به محيطباني به چشم يك وظيفه بنگريد، شايد هيچوقت موفق نباشيد اما اگر عاشق اين كار باشيد، قطعا موفق ميشويد. محيطباني شغل پردردسر و پرخطري است و محيطبان بايد واقعا عاشق كارش باشد كه بتواند تاثيرگذار باشد.
بسياري رمز موفقيت شما را در جلب مشاركت مردم محلي و همراهيتان با مردم ميدانند. چرا مشاركت مردم در حفاظت از حيات وحش مهم است و چطور بايد به آن رسيد؟
در حال حاضر تعداد محيطبانان براي كنترل منطقه كافي نيست و طبيعي است كه اگر مردم منطقه همكاري نكنند، واقعا ما هيچ كاري از پيش نخواهيم برد. از نظر من، مردم حيات وحش را دوست دارند و طبيعي است كه زيباييهاي طبيعي هر منطقه براي مردم آن منطقه جذابيت و اهميت خاص خودش را دارد. بگذريم كه عدهاي افراد سودجو هم هستند اما اغلب مردم حيوانات را دوست دارند و وقتي هم كه ميبينند محيطبانان با چه عرقي اينها را حفاظت ميكنند، بيشتر براي كمك كردن به ما پيشقدم ميشوند.
حيات وحش و طبيعت، سرمايه ملي است كه بايد حفاظت و مورد بهرهبرداري قرار گيرد. الان بعد از گذشت چندين سال درصدد برآمدهايم كه از طريق صدور پروانه، نصف درآمد حاصله را براي جامعه محلي هزينه كنيم و براي اين كار اول به روستاهايي كه داخل سپس به آنهايي كه در خارج از منطقه هستند، كمك خواهيم كرد يعني پولي كه از صندوق ملي محيط زيست داده ميشود، به اين روستاها ميدهيم تا در جهت كارهاي عمراني هزينه كنند. به هر حال اين كار كمك ميكند كه مردم فكر نكنند ما فقط جلوگيري ميكنيم، اگر كار حفاظت از طبيعت سودي دارد، بايد براي خود مردم منطقه هزينه شود. جذب توريسم و گردشگر به مردم محلي كمك ميكند و باعث ميشود كه بدانند اين سرمايهها از آن خودشان است و ما براي خود آنها و كشور است كه از اين سرمايهها حفاظت ميكنيم.
نقش رسانهها را چطور ارزيابي ميكنيد؟
رسانهها نقش بيبديلي در حفاظت از محيط زيست دارند. نقش رسانهها در آگاهسازي مردم و كمك به حيات وحش قطعا موثر بوده مخصوصا رسانههاي محلي كه بسيار به ما كمك كردهاند. من نقش رسانهها را واقعا سازنده ميبينم.
مردم محلي نقش قابل توجهي و حتي حياتياي در حفاظت از محيط زيست دارند. اگر بخواهيد آنها را مخاطب قرار دهيد چه خواهيد گفت؟
سخن من با مردم محلي منطقهاي است كه در آن خدمت ميكنم. در اين مدت ما چون كارمان حفاظت بوده، محدوديتهايي را براي مردم قائل شدهايم، اما همه اينها به خاطر حفظ حيات وحش و حفظ سرمايههاي ملي بوده، در واقع ما تلاش كردهايم كه سرمايه آنها را حفاظت كنيم. من بارها اين مطلب را به افراد مختلف جامعه محلي عنوان كردهام كه حيات وحش ميتواند در آينده از طريق گردشگري، منبع درآمد پايداري براي مردم منطقه باشد. بنابراين هر چه كه ما بهتر حفاظت كنيم و جمعيت حيات وحش هر قدر كه بيشتر باشد، ميتوانيم مردم بيشتري را براي ديدن آنها جلب كنيم و هزينهاي كه گردشگران پرداخت ميكنند، ميتواند منبع درآمد پايداري براي مردم باشد. چنانكه ظرف سالهاي گذشته نيز به واسطه خشكسالي، كشاورزي به راستي از رونق افتاده و نظر من اين است كه همين حيات وحش ميتواند نقشي موثر در زندگي مردم ايفا كند.
رسانهها نقش بيبديلي در حفاظت از محيط زيست دارند. نقش رسانهها در آگاهسازي مردم و كمك به حيات وحش قطعا موثر بوده مخصوصا رسانههاي محلي كه بسيار به ما كمك كردهاند. من نقش رسانهها را واقعا سازنده ميبينم.