انديشه تغيير
بابك احمدي
تنها يك انسان «تسليم» است كه هيچ بختي براي تغيير جهان ندارد. والتر بنيامين در مقاله مشهور تئاتر اپيك چيست؟ كه پيرامون تبيين و تشريح سپهر زيباييشناختي هنري دوست نزديكش برتولت برشت به نگارش درآورد، پيش از رسيدن به اين جمله به شرح و بست چيستي و مختصات اجزاي تئاتر اپيك با يكديگر و تماشاگر پرداخت. به اين معني كه نسبت كاركرديِ ميان صحنه و عامه مردم، ميان متن و اجرا، ژست، بازيگر و كارگردان و غيره را واكاوي و تشريح كرد. در اين لحظه، بين سطور تبيين كنش و واكنش پديدهها با يكديگر در اين شكل از تئاتر و مقايسهشان با آنچه هنر بازاري، بورژوايي و مبتني بر سرمايه ميخوانيم، نويسنده تصويري به دست ميدهد از نوع رابطه كارگردان و عوامل شكلدهنده يك اجرا (اينجا بازيگران). «در مورد بازيگر اين تئاتر، توليدكننده (منظور كارگردان) درباره جلوههاي بازي به او دستور نميدهد، بلكه تزهايي براي اظهارنظر ارايه ميكند. بازيگر ديگر مقلدي كه بايد به يك نقش تجسم ببخشد نيست.1» رويكردي انقلابي كه ميتواند اصل و اساس نظام سلسلهمراتبي تئاتر را به هم بريزد. چيزي كه نظام تئاتر اروپايي را تا حدود زيادي دستخوش تغيير كرد، البته معناي گفته اين نيست كه مثلا هريك از اعضا ميتوانند جايگاه دراماتورژ يا نويسنده را در گروه اشغال كنند، بلكه اينطور بايد ترجمه شود كه همه به يك نسبت از حقوق برابر و اهميت برخوردارند. برخلاف ايران كه بعضا شاهد رواج يا ادامه نوعي رابطه ارباب رعيتي، مراد و مريدي و گردن كجي هستيم. شكلي از ارتباط قاجاري محصول بلافصل سنگينتر شدن سايه نظام سرمايهسالار در تئاتر ما. اين وضعيت حاصل برنامههايي است كه تحت عنوان «خصوصيسازي در تئاتر»، با هدف فراري دادن دولت از زير دِين پرداخت حمايت مالي ترتيب داده شد ولي معتقدم همين امروز هم ميتوانيم اين نظام عمودي را افقي كنيم! تنها يك چيز نياز داريم؛ شهامت انديشيدن به تغيير در مناسبات پوچ و يكطرفه كنوني حاكم بر پشت صحنههاي تئاتر.
1- برگرفته از كتاب« فهم برشت »
ترجمه نيما عيسيپور