نگاهي به كتاب «اسلام و علم» اثر مظفر اقبال
روايتي از تمدن اسلامي
محمود فاضلي
كتاب «اسلام و علم» از 7 بخش تشكيل شده است:
۱. پيشگفتار استاد خسروشاهي: چگونه اين رساله (سيدجمال) به دست ما رسيده است؟
۲. توضيحي درباره سخنراني رنان و پاسخ سيدجمال (نوشته دكتر محمد حميدالله حيدرآبادي)؛
۳. درباره اسلام و علم (نوشته سيدجمالالدين اسدآبادي)؛
۴. توضيحات ۱۲گانه درباره فضاي اين رساله و سخنراني رنان و پاسخ سيدجمال (نوشته استاد خسروشاهي)؛
۵. مساله قضا و قدر (نوشته سيدجمالالدين اسدآبادي)؛
۶. پيوست اول: بانو نيكي كدي؛ سيدجمال و رنان (نوشته استاد خسروشاهي)؛
۷. پيوست دوم: ترجمه متن سخنراني ارنست رنان درباره اسلام و علم (ترجمه سيدمحمدعلي جمالزاده).
استاد خسروشاهي در مقدمه كتاب ميآورد: «ترجمه نخست اين بحث (اسلام و علم) در سال 1347 ترجمه و در سال 1348 توسط انتشارات سعدي تبريز منتشر شده است، اما مطلب قابلتوجهي كه در اين چاپ اضافه شده است، ترجمه كامل سخنراني ارنست رنان است كه ساليان دراز توسط سيدمحمدعلي جمالزاده (نويسنده معروف) ترجمه شده و توسط خود او براي نويسنده (استاد خسروشاهي) ارسال شده است.» براي روشن شدن برخي نكات، علاوه بر توضيحات مرحوم علامه شيخ عباسقلي واعظ چرندابي، توضيحاتي از استاد خسروشاهي هم در آخر رساله آمده است.
استاد خسروشاهي در انتهاي رساله «اسلام و علم» نوشته سيدجمال مينويسد: «اگر در تاريخ اسلام به رويدادهايي برميخوريم كه در آنها مخالفتي با علوم ديده ميشود، اين هرگز مربوط به اساس اسلام نيست، بلكه ناشي از سوءفهم يا سوء غرض كساني است كه متاسفانه به نام زمامدار و خليفه اسلامي، بر كشورهاي اسلامي حكومت ميراندند و بدين ترتيب هيچ انسان متّصف و آگاه از تاريخ، نميتواند ادعا كند كه اسلام با علم سازشي نداشته يا با آن مخالفت ورزيده است، بلكه برخلاف اين، اسلام خود بنيانگذار بسياري از علوم است، اين حقيقت را خود غرب نيز، امروز تصديق ميكند.»
خسروشاهي در پيوست اول (بانو نيكي كدي؛ سيد و رنان) كه در 1394 نوشته شده است ميآورد: «يكي از كتابهاي بانو كدي، ترجمه بعضي مقالات و نوشتههاي مذهبي و سياسي سيدجمالالدين ازجمله رساله نيجريه، مقالات جماليه و پاسخ سيد به ارنست رنان، متفكر فرانسوي است. نام كتاب «واكنشي به امپرياليسم» انسان را به مطالعه آن وا ميدارد، اما پس از مطالعه كتاب، به ويژه بخش مربوط به پاسخ سيد به رنان درباره اسلام و علم، به خوبي روشن ميشود كه متاسفانه مولف كتاب در ترجمه مقالات سيد و انتخاب مطالب سپس نقل تحليلها و برداشتهاي شخصي خود، غيرمنصفانه و بلكه كاملا مغرضانه عمل كرده است.»
استاد خسروشاهي يادآور ميشود كه نوشته سيد درباره اسلام و علم در ترجمه فرانسوياش تحريف شده است و با متن عربي اصلي رساله سيدجمال فرق دارد و محققاني مانند شيخ محمد عبده، امير شكيب ارسلان، دكتر حميدالله حيدرآبادي و... اعلام كردهاند كه نشر ترجمه تحريف شده نوشته سيد، در روزنامه فرانسوي بيترديد توطئه جديد ديگري «بر ضد سيدجمالالدين و انديشههاي او و نفي تاثيرگذاري وي در بين مسلمانان بوده است و حتي شكيب ارسلان بخشي از محتواي آن را زهرآلود نمودن هر چه كه مربوط به اسلام است» ناميده كه هرگز نميتواند اصيل باشد.
استاد مينويسد: «در واقع خانم كدي در اين بخش، همه مطالب تحريف شده منسوب به سيدجمالالدين را در پاسخ به اتهامات ارنست رنان، نقل نموده سپس به اين نتيجه رسيده است كه اصولا خود سيدجمالالدين هم مانند ارنست رنان، بر اين باور بوده كه «اسلام دشمن علم بوده» و «حاكمان اسلامي مانع رشد و ترقي علوم بودهاند» و اتهاماتي از اين قبيل.»
استاد خسروشاهي در اين كتاب در مقام دفاع از سيدجمالالدين مينويسد: «بايد گفت همه اتهامات و اكاذيب نقل شده درباره سيد و معتقدات كفرآميز! وي، همه ادعاهاي مطرح شده درباره سيدجمالالدين و مطلب تحريف شده در روزنامه فرانسوي -كه مورد استناد بانو كدي است- به هيچوجه با افكار و نوشتههاي اصلي سيد، در تضاد آشكار است و روي همين اصل در عدم اصالت و صحت مطلب ترجمه شده منسوب به سيد، نبايد ترديد داشت.» سپس بخشهايي از مقالات و نوشتار سيدجمال در ديگر آثارش را ذكر ميكند تا حقايق براي مخاطبان روشن شود.
استاد خسروشاهي در انتهاي سخنراني ارنست رنان درباره اسلام و علم مينويسد: «در پاسخ اتهامات آقاي رنان درباره اسلام، در زمينههاي مختلف، از مخالفت با علم تا نبرد با روحيه آزاديخواهي و ريشهكن! عنوان علم و معرفت و... بايد گفت كه آقاي رنان آنچه را كه به نام اسلام نقل ميكند، هرگز ربطي به اسلام ندارد، بلكه حوادثي را كه در اين زمينه نقل كرده، در كل مربوط به خلفا، زمامداران، پادشاهان، آخوندهاي وابسته به سلاطين و فرمانروايان خودكامه در بلاد اسلامي، در طول تاريخ است و نسبت دادن پستيها و زشتيها و پلشتيهاي آنان به اسلام دور از عدل و انصاف و حقيقت است، چراكه آنان نمايندگان واقعي اسلام نبودهاند و اصولا شناختي از اسلام نداشتهاند تا عملكرد آنان را محصول اسلام بدانيم.»