• ۱۴۰۳ جمعه ۲۵ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4640 -
  • ۱۳۹۹ چهارشنبه ۱۷ ارديبهشت

داستان دوچرخه‌سواري كه جان 800 نفر را نجات داد

جينو؛ مردي كه فقط ركاب مي‌زد

مترجم: سامان سعادت

 

«من مي‌خواهم به خاطر دستاوردهاي ورزشي خود به ياد آورده شوم. قهرمانان واقعي ديگران هستند. كساني كه در روح خود رنج كشيده‌اند. در قلب‌شان، در روح‌شان، در ذهن‌شان و براي عزيزان‌شان. اينها قهرمانان واقعي هستند. من فقط يك دوچرخه‌سوارم.»
جهان در همه‌گيري شيوع ويروس كرونا فرو رفته است. در حال حاضر هيچ رويداد ورزشي رخ نداده و نهادهاي حكومتي همه تلاش خود را مي‌كنند تا زمان جديدي براي آغاز رقابت‌هاي ورزشي پيدا كنند. همان‌طور كه اعضاي كادر درمان ما براي نجات جان مردم مي‌جنگند. هر كسي چه ورزشكار و چه غيرورزشكار اين روزها زندگي خود را در دستان آنها قرار داده است. 
20 سال پيش در اوايل ماه مه ‌دوچرخه‌سوار نمادين ايتاليايي، گينو بارتالي بر اثر سكته قلبي درگذشت. تقريبا 80 سال پيش 3 بار قهرمان جيرود ايتاليا و دوبار قهرمان توردوفرانس شد. البته جنگ جهاني دوم و خرابي‌هاي آن باعث شد 7 سال از بهترين سال‌هاي دوران حرفه‌اي گينو دزديده شود اما او بعد از بازگشت رقابت‌ها نيز توانست به درخشش خود ادامه دهد. 
با وجود اينكه بارتالي عناوين زيادي را به خاطر جنگ از دست داد اما او كسي بود كه توانست جان بيش از 800 نفر را نجات دهد. اينها اطلاعاتي است كه تنها در سال‌هاي پس از مرگ او به دست آمد. او به اين شكل جان‌ها را نجات داد؛ جوري كه هيچ‌كس نفهميد.
بارتالي يكي از بزرگ‌ترين قهرمانان دوچرخه‌سواري به حساب مي‌آيد. او پس از بنيتو موسوليني، رهبر حزب فاشيست ايتاليا بعد از اولين پيروزي در توردوفرانس در سال 1938 دومين مرد محبوب آن زمان در ايتاليا لقب گرفت. البته بين محبوبيت او و موسوليني تفاوت زيادي وجود داشت. با اين حال آن زمان موقع بدي براي تبديل شدن به يك دوچرخه‌سوار موفق بود. مخصوصا اگر آن دوچرخه‌سوار دلش نمي‌خواست وارد سياست شود. در سال 1940 جيرود ايتاليا آخرين رقابتش را قبل از آغاز جنگ برگزار كرد. بارتالي با پسري لاغر اندام و 20 ساله به نام فاوستو كوپي كه بزرگ‌ترين رقيبش به حساب مي‌آمد، مي‌جنگيد. اين پسر از خانواده‌اي كشاورز در مناطق شمالي ايتاليا بود.  رقابت زماني آغاز شد كه كوپي پس از آنكه بارتالي در اثر برخورد با يك سگ در مرحله دوم مصدوم شد و كوپي از وظايفش به عنوان يك هم‌تيمي چشم‌پوشي كرد. كوپي با گرفتن مگليا روزا(پيراهن صورتي) در اولين تور بزرگ خود همه را شوكه كرد اما كوه‌هاي بزرگ در دولوميت هنوز فتح نشده بودند. در دور شانزدهم بارتالي، كوپي را در كنار جاده پيدا كرد در حالي كه از مشكل معده رنج مي‌برد. بارتالي فروتنانه مجددا او را سوار دوچرخه‌اش كرد و هم‌تيمي و به نوعي رقيب خود را مشايعت كرد. بارتالي مي‌گويد:«بعضي از مدال‌ها براي آويزان كردن از روح ساخته شده‌اند نه لباس.» با اين حال اين كمك باعث نشد آن دو رقابت را فراموش كنند. گفته مي‌شود در ايتاليا محافظه‌كاران طرفدار بارتالي بودند و سكولارها طرفدار كوپي. 
كوپي و بسياري ديگر از ‌دوچرخه‌سواران قبلا براي خدمت در ارتش فراخوانده شده بودند اما به آنها فرصت داده شده بود تا در معدود رويدادهايي كه در خلال جنگ ادامه مي‌يابند، حضور داشته باشند. بارتالي يك مسيحي فداكار بود. او به تمرينات منظم خود در مرزهاي شمالي ايتاليا ادامه مي‌داد. بعدها او توسط كاردينال فلورانس، اسقف اعظم اليا دالا كاستا، كاري را به انجام رساند. تا سال 1943 ايتاليا مكاني امن براي يهوديان بود تا آنكه نازي‌ها شروع به فعاليت در مناطق شمالي اين كشور كردند. آنها هر كسي كه عليه رژيم مي‌جنگيد را به اردوگاه كار اجباري مي‌فرستادند. بارتالي به شبكه زيرزميني به نام Assisi كه توسط كليساي كاتوليك اداره مي‌شد، پيوست. كار او اين بود كه از افراد در معرض خطر محافظت كند.  او طي تمرين‌هاي طولاني خود اسناد هويت تقلبي را در صندوقچه‌ها و زين دوچرخه خود مخفي مي‌كرد و در سراسر ايتاليا به كساني كه نياز داشتند، تحويل مي‌داد. او با اين كار كمك كرد تا آن افراد از سرنوشت محتوم خود فرار كنند و به اين ترتيب جان بيش از 800 نفر را نجات داد.  در بعضي مواقع او توسط پليس مخفي فاشيست متوقف و مورد بازجويي قرار مي‌گرفت اما از آنجايي كه چهره برجسته‌اي به حساب مي‌آمد آنها از تفتيش كامل او همچنين دوچرخه‌اش منصرف مي‌شدند. زيرا مي‌ترسيدند، عواقبي براي آنها داشته باشد. او درخواست كرده بود كه در نظم آيروديناميكي تمريناتش نبايد خللي وارد شود بنابراين هيچ‌كس هرگز متوجه نشد كه راز تمرينات طولاني و طاقت‌فرساي او چه بود.  بارتالي نه تنها اسناد را تحويل مي‌گرفت و تحويل مي‌داد بلكه دوست يهودي خود جيكومو گلدنبرگ و خانواده‌اش را به خانه‌اش برد تا در كنار همسرش زندگي‌ كنند. اين يك كار پر ريسك بود. همان‌طور كه در فيلم برنده اسكار جوجو ربيت نشان داده مي‌شود هر كسي كه دست به چنين كاري مي‌زد، كشته مي‌شد. 
برادلي ويگينز، برنده توردوفرانس سال 2012 در مورد بارتالي نوشت:«پيروزي در مسابقات جيرود ايتاليا همانند برنده شدن جام مقدس است. تعداد كمي به آن دست مي‌يابند و ناگفته نماند كساني كه اين كار را انجام مي‌دهند واقعا با استعداد هستند و كاملا متناسب با چنين موفقيتي.» تمام آن تمرين‌هاي سخت و پيمودن صدها مايل وقتي كه جنگ آغاز شد بلااستفاده ماند زيرا همه مسابقات تعطيل شد. وقتي جنگ تمام شد، او تصميم گرفت دوباره ركاب بزند اگرچه او اكنون پيرتر بود و از دوران اوج به دور. با اين حال بارتالي تنها دوچرخه‌سواري است كه با وجود فاصله 10 ساله موفق شده است، توردوفرانس را ببرد. او يك بار پيش از جنگ و يك بار بعد از جنگ در سال 1948 اين عنوان را كه موسوم به La Grande Boucle بود، كسب كرد. 
آن زمان مردم ايتاليا مدت‌ها درگير فاشيسم بودند و يك جنگ جهاني را پشت سر گذاشته بودند و به دنبال مرگ موسوليني در هرج و مرج به سر مي‌بردند. همان موقع قهرمان آنها بازگشت. در آن دوران قهرماني اين ركاب‌زن در فرانسه روحيه رواني كشور را بالا برد و برخي از مورخان ادعا مي‌كنند كه او با پيروزي در توردوفرانس از جنگ داخلي جلوگيري كرده است. داستان از اين قرار است كه در سال 48 و در جريان تور رهبر حزب كمونيست ايتاليا مورد سوء قصد واقع شد. بعد از آن كشور دچار آشوب شد و كمونيست‌ها توانستند كارخانجات و ايستگاه‌هاي راديويي را اشغال كنند. در آن اوضاع بارتالي كه توسط دوستش از اوضاع كشور اطلاع يافته بود 3 مرحله متوالي اول شد و در نهايت عنوان قهرماني را تصاحب كرد. گفته مي‌شود، سران احزاب سياسي در پارلمان مشغول زد و خورد بودند كه يك نفر وارد مي‌شود و داد مي‌زند:«بارتالي قهرمان توردوفرانس شد.» بعد به يك باره همه آرام مي‌شوند و به يكديگر تبريك مي‌گويند. بعد تولياني كه مجروح شده بود به هوش مي‌آيد و هوادارانش را به آرامش دعوت مي‌كند. چندي پيش نخست‌وزير سابق ايتاليا گفت:«جلوگيري از جنگ داخلي به وسيله قهرماني توردوفرانس اغراق‌آميز است؛ ولي در همان روزي كه تولياتي ترور شد، بارتالي در آرام كردن تنش‌ها نقش داشت.» بعد از جنگ رقابت بارتالي و كوپي ادامه پيدا كرد در حالي كه كوپي ديگر آن بچه لاغر نبود. او در زمان جنگ به عنوان اسير جنگي انگليسي‌ها در آفريقا نگه‌داري شده بود. پس از بازگشت او به ايتاليا جدال اين دو آغاز شد. جدالي به ‌شدت مشهور؛ به طوري كه در سال 2009 نيويورك‌تايمز نوشت:«در ايتاليا رقابت كوپي بارتالي يك دين بود. قلب شما ‌بايد با يكي و عليه ديگري مي‌بود. شما درباره آنها در خانه و در مدرسه چيزهايي ياد مي‌گيريد. آنها در تاريخ ايتاليا از همه مشهورتر هستند زيرا آنها به اين كشور اميد بخشيدند.»
رقابت بعد از جنگ ميان اين دو نفر بزرگ‌تر شد. در همان سالي كه بارتالي برنده تور شد، آنها نماينده ايتاليا در جام جهاني دوچرخه‌سواري بودند. گزارش‌هايي ثابت مي‌كند هر دو مصمم بودند، نگذارند ديگري قهرمان شود. آنها به ‌شدت مراقب هم بودند و با وجود اينكه هر دو جزو بزرگ‌ترين دوچرخه‌سواران جهان بودند به دليل پيروي نكردن از تاكتيك‌هاي تيمي ناكام ماندند و بريك شوته بلژيكي اول شد. آن دو هيچ كدام به خط پايان نرسيدند و مورد انتقاد شديد مديران تيم قرار گرفتند و باعث عصبانيت اسپانسرهاي مالي شدند. 
كوپي در نهايت 5 بار برنده جيرود ايتاليا و دو بار برنده توردوفرانس شد. او در ژانويه 1960 پس از ابتلا به مالاريا درگذشت. در سال 2002 اسنادي به دست آمد كه در آن ادعا شده بود، او به وسيله مسموميت كشته شده است. پرونده او همچنان يك راز بزرگ به حساب مي‌آيد.  بارتالي در سال 2000 به دليل سكته قلبي درگذشت اما چيزهاي خاطره‌انگيزي از خود بر جاي گذاشت. مردي كه مي‌گفت:«شما بايد خوب عمل كنيد اما نبايد در مورد آن حرف بزنيد. اگر در موردش حرف زديد از بدبختي‌هاي ديگران به نفع خود استفاده كرده‌ايد.» در اواخر عمر بارتالي نهايتا به پسرش در مورد كارهايي كه زمان جنگ انجام داده بود، گفت و البته از او خواست از بازگو كردن‌شان خودداري كند. بارتالي مي‌خواست به خاطر حرفه ورزشي خود در دوچرخه‌سواري به ياد آورده شود اما وقتي در مورد گشت‌و‌گذارهاي طولاني‌اش با دوچرخه در زمان جنگ از او سوال شد، گفت:«من تنها كاري كه خوب انجام دادم، دوچرخه‌سواري بود. بعضي اوقات. همين و بس».
منبع: بي‌بي‌سي اسپورت

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون