پايان فرندز
مرتضي ميرحسيني
ششم مه 2004 آخرين قسمت مجموعه فرندز از شبكه انبيسي پخش شد. اين سريال نه همان زمان پخش، يعني دهه بين 1994 تا 2004 ميلادي، كه بعدها در كشور ما هم طرفداران زيادي پيدا كرد. اما ترجمه فارسي عنوان آن به «دوستان» چندان فراگير نشد و با همان اسم ترجمه نشده امريكايياش يعني فرندز دست به دست و ديده شد. فرندز ماجراهاي شش جوان ساكن نيويورك بود كه در آغاز سريال همگي با چند سال اختلاف سن، بيست و چند سال داشتند. نقششان هم در اين داستان طولاني (236 قسمت نيم ساعتي) به يك اندازه مهم و پررنگ بود، هرچند بيشتر بحثهاي هواداران به دو شخصيت راس و ريچل و بعد از اين دو به عشق برادرانه- اما نه هميشه بيدردسر- جويي و چندلر برميگشت. فرندز را در ژانر سيتكام دستهبندي ميكنند كه از تركيب دو واژه سيچوويشن و كامدي (كمدي موقعيت) ساخته ميشود. دانشنامه بريتانيكا در فهرست سيتكامهاي مهم و اثرگذار، فرندز را در رتبه چهارم جاي ميدهد، اما طبق برخي آمارها و نظرسنجيها از مردم عادي و تماشاگران معمولي مجموعههاي تلويزيوني، اين سريال مهمترين اثري است كه تاكنون در اين ژانر ساخته و عرضه شده است. ميشا پيرلمن در يادداشتي كه چندي پيش در سايت لدبايبل داتكام منتشر شد به راز جذابيت اين سريال و علاقه پايدار عدهاي به آن ميپردازد و مينويسد فرندز محبوب شد زيرا شخصيتهايي داستان آن را جلو ميبردند كه دوستداشتني و باورپذير بودند؛ طرفداران سريال اين آدمها را باور ميكردند، از نقايص و خطاهاي آنان ناراحت و حتي گاهي عصباني ميشدند اما- چون در نهايت دركشان ميكردند- همچنان دوستشان ميداشتند و اينكه دوستي ميان اين شش نفر با همه سختيها و مشكلاتي كه سر راهشان قرار گرفت و بالا و پايينهايي كه هر كدام تجربه كردند پايدار ماند و به ما نشان داد كه زندگي هميشه آسان نيست، اما چيزهايي در آن وجود دارد كه ميارزد براي حفظشان كوشش كرد. يكي از مخاطبان سايت كورا نيز مينويسد فرندز از بسياري سيتكامهاي ديگر موفقتر بود، زيرا بيشتر از آنها احساسات بينندگانش را درگير و تحريك ميكرد و شخصيتهاي آن، آدمهايي عادي شبيه هر كدام از ما بودند كه فراتر از شوخيها و مسخرگيها و ماجراهاي حاشيهاي در خط اصلي داستان دنبال معنايي براي زندگيشان ميگشتند. اين سريال طرفداراني در گوشه و كنار دنيا دارد كه از ابتدا تا انتهاي آن را بارها ديدهاند و هنوز هم ميبينند و همچنان هم از شادي و نيز از غم شخصيتها، شاد يا غمگين ميشوند. از منظر تاريخ، اين سيتكام يك پا در قرن حاضر و يك پا در قرن گذشته داشت، يعني هم قرن بيستمي بود و هم قرن بيستويكمي. قرن بيستمي بود زيرا محصول تلويزيون و اثري از ميان انبوه آثار توليد شده براي اين رسانه فراگير محسوب ميشد و از طريق اين رسانه به دست مخاطبانش ميرسيد. قرن بيستويكمي بود زيرا برخي مسائلي را كه غربيها (منظورم تمدن غربي در مفهوم عام آن است) در هزاره سوم براي جا انداختن و موجه و عادي كردنشان ميكوشند به بحث ميگذاشت. طرفداران ايراني فرندز معمولا صحبت كردن درباره چنين موضوعاتي را دوست ندارند، اما واقعيت اين است كه در اين سيتكام مسائلي مطرح شد كه تا قبل از آن طرح نميشد؛ مثل دگرباشي جنسي به عنوان سبك زندگي و ويژگي طبيعي فردي. البته فرندز اولين سريالي نيست كه در آن به همجنسگرايي اشاره يا حتي پرداخته شد، اما طبق اطلاعات سايت پرايد داتكام اولين سريال تلويزيوني بود كه ازدواج دو زن با هم را به تصوير كشيد. ناگفته نماند كه در اين سريال، برخي از مشهورترين بازيگران هاليوودي، از رابين ويليامز و بروس ويليس و براد پيت گرفته تا شان پن و چارلي شين هم نقشهايي گذرا يا مهمان داشتند.